زیر آسمان کابل

کدام دست در این خاک باد می‌کارد؟

چهاردهم دی‌ماه امسال یک روز تلخ برای افغانستان بود. از پاکستان خبر رسید، ۱۰ معدنچی هزاره که گویا هفت نفر از آنها افغانستانی بوده‌اند توسط تروریست‌ها در ۵۰ کیلومتری شهر کویته، شبانه سر بریده شدند.
کد خبر: ۱۳۰۱۱۵۰

همزمان از ترکیه خبر آمد یک ماشین حامل مهاجران غیرقانونی افغانستانی دچار سانحه شده است. پنج کشته و هفت مجروح نتیجه آن بود.

در ادامه، برخلاف حوادث کوچکتر مشابه در ایران که صدها رسانه در داخل و خارج افغانستان و نیز موجی قدرتمند در فضای مجازی انواع روایت‌ها را تنها ساعتی پس از وقوع منتشر می‌کنند، درباره این حادثه‌ها، اطلاعات قطره‌چکانی به رسانه‌ها می‌رسید.

حکایت ترکیه درست شبیه ماجرای یزد بوده است. یک راننده بومی، مهاجران غیرقانونی را با خودروی خویش جابه‌جا می‌کرده، با سرعت از یک پست بازرسی پلیس گریخته و به اخطار توجه نمی‌کند. پلیس هم به سمت ماشین شلیک می‌کند و اتفاق رخ می‌دهد. فقط در حادثه یزد کشته‌ها دو نفر، اما در اینجا پنج نفر بودند.

در حادثه یزد وزارت خارجه افغانستان بلافاصله اعلام کرد: حادثه سوختن خودروی مهاجران را با جدیت پیگیری می‌کنیم، اما در اینجا با آن‌که در ابتدا این وزارتخانه حکایت را با شرح تیراندازی پلیس نقل کرده بود، در نهایت اعلام کرد: «موتر(ماشین) در اثر سرعت زیاد از جاده منحرف شده و سبب شهادت پنج نفر از اتباع کشور گردید...» سفیر محترم‌شان هم سراغ والی(استاندار) منطقه نرفت. در فضای مجازی هم رگ گردن‌ها برخلاف قبل باد نکرد. از من وتو تا طلوع و بی بی سی و...همه لال شدند.

برای مظلومیت‌شان هم هشتک و شعر و غیره تولید نشد. گویی همه میل داشتند زودتر ماجرا از صفحه اخبار حذف شود. ماستمالی و فراموش شود.

در مورد سر بریده شدن مظلومانه معدنچیان هم، وزارت خارجه افغانستان آن را محکوم کرد، همین. در پاکستان هم به‌جای آن‌که به‌دنبال قاتل این شهدای مظلوم باشند، پلیس آنجا مدعی دستگیری یک گروه تندرو شیعه شد!

اما معدنچیان شیعه را شبانه یک گروه تروریستی تندرو وهابی در خوابگاه‌شان سر بریده بود. روی این خبر هم مانند قبلی همه آن شبکه‌ها خفه شدند، خبری ازپیگیریها و پافشاری گذشته نبود حتی رسانه‌های داخلی هم حساسیت خاصی نشان ندادند.

فضای مجازی هشتگ‌ساز اینها را نیز همچون قربانیان در ترکیه فراموش کرد. دریغا که این رفتار زننده بارهاست تکرار می‌شود.

چند هفته پیشتر از آن ۳۱ پناهجوی افغانستانی همراه یک قایق در دریاچه وان ترکیه غرق شدند. آن‌زمان هم آب از آب تکان نخورد، اما در ماجرای هریرود و یزد شاهد بودید که کار به کجا رسید و سفردپلماتها، شعرها و تظاهرات عجیب و غریب جلوی سفارت‌های ما در اروپا و... .

جالب اینجا بود که ضمن این دو واقعه هولناک درترکیه و پاکستان، جریانی پلید در تلویزیونهای چندگانه‌ای که پیشترگفتم و نیز فضای مجازی بشدت سرگرم پیگیری خبر هل دادن یک پیرزن افغانستانی توسط کارمند یک اردوگاه پناهندگان در حومه مشهد بود تا جایی‌که شایع شد کابل در این‌باره از تهران توضیح خواسته و البته نظر به موارد مشابه قبلی، عجیب هم نبود، چرا این توضیحات از پاکستان و ترکیه خواسته نمی‌شود؟ آن هم وقتی حوادث این‌قدر فجیعند؟ اما فیلم یک کاربری با کمتر از صد دنبال‌کننده، سند درخواست توضیح کابل از تهران می‌شود؟ این‌همه از خود آقای غنی‌ تا هر مسؤول دیگری از نقش منفی پاکستان در افغانستان گفته‌اند و حالا هم این حادثه معدنچی‌ها...کابل فقط محکوم کرد؟ چرا جلوی هیچ سفارت پاکستان یا ترکیه تظاهرات نشد؟

برادران و خواهران من در ارگ و پارلمان افغانستان! برادران و خواهران زجر کشیده‌ام در داخل افغانستان از تورخم تا تورغندی و از واخان تا زرنج! عزیزان مهاجر افغانستانی! نخواهید و نگذارید جریانی پلید با اهداف و رسانه‌های درخدمتش، این‌گونه هدایت شده و آشکار، دو ملت برادر را به جان هم بیندازند.

ملتها ومهاجرین مظلوم را در گرو گیریهای سیاسی وارد نکنیم. نگذاریم از آنها سواستفاده شود. فعالان هیجا‌ن‌زده و دانای کل هموطنم در فضای مجازی هم مثال‌ها را بار دیگر مقایسه کنند.در فضای مجازی -ندانسته واز سر هیجان- ابزار دست خدمتکاران دیگران نشویم! بقول استاد برزگر خراسانی؛ دراین خاک باد نکاریم.

محمدحسین جعفریان - کارشناس ارشد مسائل افغانستان / روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها