به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، این زن ۶۵ ساله گفت: امروز صبح بعد از رفتن همسرم به محل کار در خانه تنها بودم. دقایقی بعد زنگ خانه به صدا درآمد. دو مرد با لباس مأمور آب پشت در بودند که گفتند در را باز کنم تا کنتور آب را ببینند. من هم در را باز کردم بعد از اینکه وارد حیاط شدند آنها از من خواستند آخرین قبض آب را برایشان ببرم. من هم به تصور اینکه واقعاً مأمور هستند در حال گشتن دنبال قبض آب بودم که دو مرد ناشناس ناگهان وارد خانه شدند وقتی آنها را پشت سرم دیدم، اعتراض کردم که چرا وارد شدهاند، اما تازه فهمیدم آنها مأمور نیستند و از ترس شروع به فریاد زدن کردم آنها وقتی با سرو صدای من رو به رو شدند پا به فرار گذاشتند. اما من با جارو دنبال شان کردم و تا میتوانستم کتک شان زدم با سر و صدای من، همسایهها نیز به کوچه ریختند و موفق شدیم یکی از سارقان را دستگیر کنیم.
بهدنبال این تماس، مأموران پلیس راهی خانه ویلایی شده و دزد دستگیر شده را به کلانتری منتقل کردند.
اجیر شدن از سوی یک زن
دزد ۲۷ ساله که سر بزنگاه دستگیر شده بود و چارهای جز بیان حقیقت نداشت، گفت: در یکی از شهرهای شمالغربی کشور آرایشگر هستم. چند روز قبل دوستم از من خواست برای دیدن یکی از آشنایانش که خانم میانسالی بود به تهران بیایم تا معاملهای انجام دهیم. دوستم در کار خرید و فروش لباسهای خارجی است و گفت میخواهد با زن میانسال که فرنگیس نام داشت، معامله کند. من هم که مدتها بود سفر نرفته بودم و از طرفی در تهران کار داشتم با شهرام راهی تهران شدیم.
او ادامه داد: دو روز قبل به پایتخت آمدیم و زمانی که به دیدار فرنگیس رفتیم، متوجه شدم این زن نقشه یک سرقت را در سر دارد و از ما خواست تا آن نقشه را اجرا کنیم. ابتدا مخالفت کردیم، اما پول خوبی در کار بود و وسوسه شدیم که دستور فرنگیس را اجرا کنیم. این زن گفت دست پسرش نیاز به عمل جراحی دارد چرا که سه انگشت دست پسر کوچکش بههم چسبیده بود و برای هزینه عمل جراحیاش که قرار بود در آلمان انجام شود به پول نیاز داشت. او میخواست این پول را از طریق سرقت خانه عمه عروس شان بهدست بیاورد و از ما خواست که نقشه سرقت را اجرا کنیم.
پسر آرایشگر گفت: فرنگیس میگفت عمه عروسش حدود دو کیلو طلا در خانهاش دارد و دلار و ارز نیز به مبالغ بالایی نگهداری میکند. آنطور که او به ما آمار داد زن صاحبخانه بعد از رفتن همسرش به سر کار در خانه تنها بود و ما به راحتی میتوانستیم وارد خانه او شویم و سرقت را انجام دهیم. نقشهای که کشیدیم خیلی حرفهای و کامل بود، اما از شانس بد ما، زن صاحبخانه متوجه نقشهمان شد و من به دام افتادم.
اظهارات پسر جوان باعث شد تا تحقیقات برای دستگیری همدست فراری ادامه یابد. اما هنوز ساعاتی از سرقت ناکام نگذشته بود که میثم، همدست فراری به کلانتری رفت و خودش را معرفی کرد.
آشنایی در ترکیه
میثم که رابط اصلی شهرام و فرنگیس بود در تحقیقات گفت: دو سال قبل برای خرید لباس به ترکیه سفر کردم و یکی از همسفرانم فرنگیس بود. آنجا با او آشنا شدم. وقتی به ایران برگشتیم از او بیخبر بودم تا اینکه چند روز قبل در صفحه اینستاگرامم برایم پیغام فرستاد و سفارش کالا داد و من هم لباسهایی که میخواست را برای او ارسال کردم. بعد هم فرنگیس از من خواست به تهران بیایم تا حضوری سفارشهایش را بدهد. من هم به همراه شهرام راهی تهران شدم تا هم با فرنگیس قرارداد ببندم و هم سفارشهای دیگرم را بگیرم.
جراحی ۳۰۰ میلیونی
پسر فروشنده ادامه داد: وقتی فرنگیس را دیدم متوجه شدم او مرا به تهران کشانده تا نقشه سرقتی که در سر داشت برایش اجرا کنیم. میگفت برای درمان دست پسرش ۳۰۰ میلیون تومان میخواهد و تنها راه رسیدن به این پول فروش طلاها و دلارهای خانه عمه عروس شان است. روز حادثه موقعیت خانه شاکی را از طریق تلگرام برایمان فرستاد. نه سلاح داشتیم و نه چاقو، فقط میخواستیم با تهدید زن میانسال او را بترسانیم و طلاها و دلارهایش را سرقت کنیم. اما به جای اینکه او را کتک بزنیم و نقشه سرقتمان را اجرا کنیم او ما را کتک زد.
اظهارات میثم باعث شد تا مأموران راهی خانه فرنگیس شده و او را بازداشت کنند. اما او منکر ادعای دو پسر جوان شد و گفت: من به آنها دستوری برای سرقت ندادم.
به دستور بازپرس قریب احمدزاده از شعبه سوم دادسرای ویژه سرقت، متهمان در اختیار اداره آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد