به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از دانشنامه اسلامی؛در قرآن از حضرت موسی به پیامبر اولواالعزم یاد می کند که در این مقاله آیه ها وروایات مربوط آورده شده است.
از آیات قرآن که اشاره به مقام حضرت موسی علیه السلام دارد می توان به موارد زیر اشاره نمود:
حضرت موسی در روايات
داستان موسی و خضر
این داستان در سوره کهف آمده است:
و (به ياد آر) وقتى كه موسى به شاگردش (يوشع كه وصى و خليفه او بود) گفت: من دست از طلب برندارم تا به مجمع البحرين (به محل برخورد دو دريا) برسم يا سالها عمر در طلب بگذرانم.
و چون موسى و شاگردش بدان مجمع البحرين رسيدند ماهى غذاى خود را فراموش كردند و آن ماهى راه به دريا برگرفت و رفت.
پس چون كه از آن مكان بگذشتند موسى به شاگردش گفت: چاشت ما را بياور كه ما در اين سفر رنج بسيار ديديم.
وى گفت: در نظر دارى آنجا كه بر سر سنگى منزل گرفتيم؟ من (آنجا) ماهى را فراموش كردم و آن را جز شيطان از يادم نبرد و شگفت آنكه ماهى بريان راه دريا گرفت و برفت.
موسى گفت: آنجا همان مقصدى است كه ما در طلب آن بوديم، و از آن راهى كه آمدند به آنجا برگشتند.
در آنجا بندهاى از بندگان خاص ما را يافتند كه او را رحمت و لطف خاصى از نزد خود عطا كرديم و هم از نزد خود وى را علم (لدنّى و اسرار غيب الهى) آموختيم. (65)
موسى به آن شخص دانا (و خضر زمان) گفت: آيا من تبعيت (و خدمت) تو كنم تا از علم لدنّى خود مرا بياموزى؟
آن عالم پاسخ داد كه تو هرگز نمىتوانى كه (تحمل اسرار كرده و) با من صبر پيشه كنى.
و چگونه صبر توانى كرد بر چيزى كه از علم آن آگهى كامل نيافتهاى؟
موسى گفت: به خواست خدا مرا با صبر و تحمل خواهى يافت و هرگز در هيچ امر با تو مخالفت نخواهم كرد.
آن عالم گفت: پس اگر تابع من شدى ديگر از هر چه من كنم هيچ سؤال مكن تا وقتى كه من خود تو را از آن راز آگاه سازم.
سپس هر دو با هم برفتند تا وقتى كه در كشتى سوار شدند. آن عالم كشتى را بشكست، موسى گفت: اى مرد، آيا كشتى شكستى تا اهل آن را به دريا غرق كنى؟! بسيار كار منكر و شگفتى به جاى آوردى.
گفت: آيا من نگفتم كه هرگز ظرفيت و توانايى آنكه با من صبر كنى ندارى؟
موسى گفت: (اين يك بار) بر من مگير كه شرط خود را فراموش كردم و مرا تكليف سخت طاقت فرسا نفرما.
و باز هم روان شدند تا به پسرى برخوردند، او پسر را (بىگفتگو) به قتل رسانيد. باز موسى گفت: آيا نفس محترمى كه كسى را نكشته بود بىگناه كشتى؟ همانا كار بسيار منكر و ناپسندى كردى.
گفت: آيا با تو نگفتم كه تو هرگز ظرفيت و مقام آنكه با من صبر كنى نخواهى داشت؟
موسى گفت: اگر بار ديگر از تو مؤاخذه و اعتراضى كردم از آن بعد با من ترك صحبت و رفاقت كن كه از (تقصير) من عذر موجه (بر متاركه دوستى) به دست خواهى داشت.
باز با هم روان شدند تا وارد بر شهرى شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند، مردم از طعام دادن و مهمانى آنها ابا كردند (آنها هم از آن شهر به عزم خروج رفتند تا) در (نزديكى دروازه آن) شهر به ديوارى كه نزديك به انهدام بود رسيدند و آن عالم به استحكام و تعمير آن پرداخت. باز موسى گفت: روا بود كه بر اين كار اجرتى مىگرفتى.
آن عالم گفت: اين (سه بار كمظرفى و بىصبرى و اعتراض، عذر) مفارقت بين من و توست، من همين ساعت تو را بر اسرار كارهايم كه بر فهم آن صبر و ظرفيت نداشتى آگاه مىسازم.
اما آن كشتى، صاحبش خانواده فقيرى بود كه در دريا كار مىكردند (و از آن كشتى كسب و ارتزاق مىنمودند) خواستم چون كشتىها (ى بىعيب) را پادشاه در سر راه به غصب مىگرفت اين كشتى را ناقص كنم (تا براى آن فقيران باقى بماند).
و اما آن پسر (كافر بود و) پدر و مادر او مؤمن بودند، از آن باك داشتيم كه آن پسر آنها را به خوى كفر و طغيان خود درآورد.
خواستيم تا به جاى او خدايشان فرزندى بهتر و صالحتر و مهذبتر و نزديكتر به ارحام پرستى به آن پدر و مادر بخشد.
و اما آن ديوار از آن دو طفل يتيمى در آن شهر بود كه پدرى صالح داشتند و زير آن گنجى براى آن دو نهفته بود، خدايت خواست تا به لطف خود آن اطفال به حد رشد رسند و خودشان گنج را استخراج كنند. و من اين كارها نه از پيش خود (بلكه به امر خدا) كردم. اين است مآل و باطن كارهايى كه تو طاقت و ظرفيت بر انجام آن نداشتى.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: