برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران سه راه وجود دارد، راه اول، اِعمال تحریمهای جدید در یک قطعنامه جدید است که این راه مورد استقبال اعضای شورای امنیت قرار نگرفت و چین و روسیه تهدید به وتو کردند. در مورد استفاده از برجام هم روسیه، ایران و چین مخالفت دارد. با اینکه آمریکا بتواند از مکانیسم ماشه استفاده کند ولی اروپاییها هم خیلی همراه نیستند چون میدانند با این کار ترامپ به سمت ملغی کردن کامل برجام میرود. اما راه سوم، راهی است که آمریکا در تمام این دو سال پیش رفته و آن هم اعمال تحریمهای یکجانبه است. یعنی آمریکا میتواند اِعمال تحریم یکجانبه نسبت به فروش و خرید تسلیحات از ایران کند. همانطور که در قضیه همکاریهای هستهای ذیل برجام هم همین کار را کرد و دیدیم کشورهای دیگر در زمینۀ همکاریهای هستهای مندرج در برجام، ادامۀ همکاری ندادند. این احتمال وجود دارد که در مورد فروش تسلیحات هم کشورها برای حفظ منافع خودشان دست به این اقدام نزنند و تسلیحات نفروشند مگر اینکه ایران با آن کشورهایی که میخواهند معاملات تسلیحاتی و روابط استراتژیک داشته باشد و روابط چنان بلند و گسترده باشد و درحقیقت منافعش بسیار زیاد باشد و هزینههایی که آمریکا با تحریمهایش بر چنین کشورهایی وارد میکند به نسبت منافع روابط استراتژیک با ایران قابل قیاس نباشد و کمتر باشد.
در غیر این صورت منافع حاصله از روابط استراتژیک بین تهران و کشورهای دیگر از جمله چین و روسیه زیادتر از آن تنبیهات تحریمهای یکجانبۀ آمریکا نباشد، میشود تصور کرد کشورها برای حفظ منافعشان شاید مجبور شوند که از آمریکا تبعیت کنند. اما مهمتر از این واکنش ایران خواهد بود که آیا در صورتی که این تنها بند مندرج در برجام که میتواند برای ما آوردهای داشته باشد. پس از سالها که در برجام به صورت یکجانبه عمل میکردیم و به تعهداتمان پایبند بودیم اگر آمریکاییها دست به تحریم یکجانبه بزنند و کشورهای دیگر مانند مواردی که عرض کردم در مورد همکاریهای هستهای تبعیت کردند، آیا نباید تهران برجام را خاتمه یافته اعلام کرد یا خیر؟ طبیعی است که واکنش تهران باید چنین واکنشی باشد و درحقیقت عکسالعمل تهران بسیار تعیینکننده خواهد بود.
ایران در چارچوب استراتژی مقاومت فعال بایستی مراحل پلکانی افزایش فشار را ترسیم کند و حتماً این کار را کرده است. برای اینکه فشار مضاعفی بر طرف غربی و کشورهای دیگر بگذارد. طبعاً در جایی از این روند تشدید تنشها توسط آمریکا یا جبهه غرب به رهبری آمریکا علیه ایران جایی در تقابل با این استراتژی ما هم از همۀ امکاناتمان استفاده خواهیم کرد، اما اینکه در کدام مرحله از روند این اتفاق بیفتد، محل بحث است.
آمریکاییها درحقیقت برجام را خیلی وقت است که پایانیافته میدانند و خواستههای آن به مراتب بیشتر از برجام است و شامل 12 موردی است که از پیش هم اعلام کردند در سه حوزه منطقهای، موشکی و هستهای. بازگشت به برجام اصلاً در راستای آن چیزی نیست که آنها میخواهند و از ابتدا در دورۀ آقای اوباما هم قرار نبوده که کار در سطح برجام باقی بماند درحقیقت استراتژی آمریکا این بوده که برجام مذاکره را روی ریل بیندازد و داد و ستد بین دو طرف را برای اینکه مولفههای قدرت ایران مهار و محدود شود و ابزار اصلی آمریکا برای رسیدن به این هدف تحریمهاست و لذا هر کس دیگری هم رئیسجمهور میشد تحریمها را بازمیگرداند و زیر برجام میزد. حالا شاید با یک تاکتیک متفاوتی برجام را نگه میداشت اما به هیچ کدام از بندهایش پایبند نمیماند کما اینکه آقای اوباما دقیقاً همین کار را کرد که دولت خودش هم برجام را به نتیجه رساند و در مذاکرات شرکت داشت.
لذا آمریکاییها اصلاً به دنبال احیای برجام نیستند. دموکراتها هم میگویند ما یک برجام به روز شده و برجامپلاس میخواهیم درحقیقت موارد دیگری را میخواهند در برجام بگنجانند که به مولفههای قدرت منطقهای و موشکی ما مربوط میشود.
مصطفی خوش چشم تحلیلگر مسائل بین المللی