دانشجوی اخراجی به اتهام قتل پیرمرد و پیرزن همسایه بر سر درگیری بعد از هرس درختان كوچه، با رای دادگاه به دو بار قصاص محكوم شد.
کد خبر: ۱۲۶۶۲۰۲

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام‌جم، هفدهم بهمن ۹۶ صدای آژیر آمبولانس سكوت خیابان ۱۷ شهریور را شكست.

جمعیت زیادی مقابل خانه حبیب و همسرش تجمع كرده بودند. امدادگران اورژانس همسر حبیب را كه به‌شدت مجروح شده بود به بیمارستان سینا منتقل كردند. این در حالی بود كه با اعلام فوت پیرمرد، پرونده‌ای جنایی پیش روی پلیس قرار گرفت.

بنا بر اظهارات شهود، جوانی به نام پدرام كه پیش از این بارها با پیرمرد و همسرش درگیر شده بود، به عنوان عامل جنایت به ماموران معرفی و دستگیر شد.

در حالی كه روز بعد از حادثه، همسر حبیب هم در بیمارستان سینا به دلیل شدت جراحات وارد شده جان باخت، دو فقره قتل عمدی در پرونده پدرام ثبت شد و وی به اتهامات خود اعتراف كرد و گفت: روز حادثه ماموران شهرداری درختان كوچه را هرس كردند. خرده‌های چوب در پیاده‌رو ریخته بود كه من از همسر حبیب خواستم پیاده‌رو را تمیز كند، اما او اهمیت نداد. خودم مشغول تمیز كردن پیاده‌رو بودم كه همسر حبیب در را باز كرد و به من گفت از مقابل خانه‌اش بروم. سر همین، درگیری لفظی پیدا كردیم و او به من فحاشی كرد. من هم عصبانی شدم و با چاقو به آنها ضربه زدم.

با اعتراف متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد و روز گذشته متهم برای دفاع از خود پای میز محاكمه قرار گرفت.

در ابتدای جلسه رسیدگی تنها دختر پیرمرد و همسرش به عنوان ولی‌دم پرونده گفت: به‌جز قصاص قاتل پدر و مادرم هیچ آرزویی در دنیا ندارم.

سپس متهم در دفاع از خود گفت: اتهامم را قبول دارم. از پنج سال قبل به محله 17 شهریور نقل مكان كردم و از همان وقت با حبیب و همسرش اختلافات زیادی داشتم. بارها با هم درگیر شده بودیم و حتی یك بار از من شكایت كرده و گفته بودند من با آنها كتك‌كاری كرده و باعث نقص عضو آنها شده‌ام كه این حرف صحت نداشت و آنها بودند كه مقابل خانه من می‌آمدند و فحاشی می‌كردند و می‌گفتند باید از این محل بروی.

متهم در مورد روز حادثه گفت: آن روز وقتی بعد از درگیری بر سر هرس كردن درختان باز به من فحاشی كردند، به خانه آمدم و داشتم دست‌هایم را می‌شستم كه چشمم به كارد آشپزخانه افتاد. هنوز به‌شدت عصبانی بودم و برای همین چاقو را برداشتم و دوباره سراغ پیرمرد و همسرش رفتم و آنها را با چاقو زدم. حالا هم به قصاص راضی‌ام و همین‌قدر كه از دست پدر و مادر این خانم خلاص شده‌ام برای من كافی است.

متهم در جواب سؤال قاضی كه پرسید آیا سابقه بیماری اعصاب داری یا نه گفت: هیچ سابقه‌ای ندارم. همیشه سرم به زندگی خودم بود. دانشجوی رشته مهندسی كامپیوتر بودم، اما چون چند بار مشروط شدم از دانشگاه اخراج شدم.

قضات دادگاه بعد از مشورت، متهم را به دو بار قصاص نفس محكوم كردند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها