ماه عسل یکی از این عناوین بود که البته کمکم جایش را به عصر جدید داد و امسال هم خبری از آن نیست اما شبکه سه باز هم مخاطبانش را با برنامه دیگری تا افطار همراهی میکند؛ برنامه «مثل ماه» با اجرای رسالت بوذری،کارگردانی پیام ابراهیمپور و تهیهکنندگی هادی آشتیانی.
شاید در وهله اول فکر کنید که باز هم با برنامهای شبیه به آنچه قبلتر دیدهاید، مواجه شدهاید، موضوعی که چندان هم بیراه نیست چون سالهای سال است که برنامههای ماه رمضان تبدیل شدهاند به قالبهای گفتوگومحوری که براساس سوژههای مختلف و اغلب از جنس مردم، شکل میگیرند.
مثل ماه هم از این ماجرا مستثنا نیست اما به گفته تهیهکننده آن در این برنامه تلاش شده است تا با فرمی متفاوت به روایت زندگی مهمانانی که دعوت شدهاند، بپردازند. در مثل ماه هم چهرههایی از بین مردم و از نقاط مختلف کشور میآیند و داستانشان را تعریف میکنند؛ قصههایی که اغلب قرار است با وجود همه تلخیهایشان، پایان شیرینی داشته باشند.
ما هم در ادامه این گزارش گفتوگویی با عوامل و مجری آن داشتیم تا از کم و کیف نگاهی که برای ساخت این برنامه لحاظ شده، جویا شویم.
رسالت بوذری که اجرای مثل ماه را به عهده دارد، قبلتر برنامههایی چون آیینه خانه، مخاطب خاص و شبهای روشن را هم روی آنتن برده است و در این بین با وجود آن که خیلیها بیشتر او را به عنوان یکی از مجریان مذهبی تلویزیون میشناسند اما فضای اجتماعی هم در بین اجراهایش کم و بیش به چشم میخورد. حالا هم که اجرای مثل ماه در قالب یک برنامه دینی- اجتماعی به او سپرده شده، اتفاقی که باعث شد تا با او درباره این تجربه گفتوگویی داشته باشیم:
حضور در برنامهای که به هر حال نگاه و توجه زیادی به آن معطوف است، حساسیتهای خودش را دارد، شما چقدر به دنبال ایجاد تفاوت در این ماجرا نسبت به بقیه برنامهها بودید؟
مثل ماه هم برای من یک برنامه تلویزیونی است و در تمام سالهایی که در این فضا کار کردم، مبنایی داشتم که برپایه اعتقادم بود و طبق آن سعی کردم هیچ وقت از فضایی که به آن باور و عقیده دارم دور نشوم. این جریان حتی در همان سالهایی که برنامه اجتماعی کار میکردم هم وجود داشت. بعد از آن هم چند سال برنامه شبهای روشن را روی آنتن میبردیم و در کل کارهای مختلف اجتماعی را تجربه کردیم. به همین دلیل اجرای مثل ماه هم برای من اتفاق عجیب و غریبی نبود، چرا که من خودم هستم یا بهتر است بگویم « آن چه دلم گفت بگو گفتهام؛ عاریت کس نپذیرفتهام» در واقع چه زمانی که مخاطب خاص را اجرا میکنم و چه حالا که مثل ماه را، من خود خودم هستم. پس بنابراین برای من در حوزه اجرا تفاوتی وجود ندارد.
و در مورد خود برنامه چطور؟
به هر حال پیش از این در چنین زمانی برنامه ماه عسل روی آنتن میرفت و به دلیل همین سابقه و نگاهی که وجود داشت، ما هم سعی کردیم تا فاصلهگذاری را به لحاظ برنامهسازی داشته باشیم. به عنوان نمونه تعریف کردن یک قصه از یک ماجرای سوررئال، خودش شکلی از فاصلهگذاری است. یعنی زمانی که شما از یک نشانه شروع میکنی و بعد به قصه میرسی و در ادامه مخاطب را در یک فضای سیال با خودت همراه میکنی تا قصه تو را بشنود و برگردد به همان نشانه اول، اتفاق بزرگی در این مسیر رخ میدهد. با توجه به آن میشود به این حرف فیلمنامهنویسها رسید که میگویند پیرنگ همه قصه های دنیا حداقل یک بار گفته شده و این شیوه روایت است که آن را متفاوت میکند و ما هم سعی کردیم که این شیوه را تغییر دهیم.
به نظر شما این شیوه چقدر جواب داده و اصلا توانسته بازهم مخاطب جذب کند؟
فکر میکنم در چند روزی که از پخش برنامه گذشته، مردم هم آرامآرام در حال همراه شدن با آن هستند، روندی که حس می کنم سیر صعودی دارد و امیدوارم که خدا هم کمک کند تا روز به روز بهتر شود.
نگران قضاوت ها و مقایسههایی که طبیعتا ممکن است شما را هم درگیر کند، نبودید؟
بالاخره مقایسه همیشه وجود دارد و می شود گفت به تعداد تکتک آدمهایی که روی این کره خاکی هستند، برای کسی که خودش را در معرض دیده شدن قرار میدهد، قضاوت وجود دارد. با این حال در چنین فضایی موضوع بین دو شخصیت متفاوت در اجرا مطرح است؛ احسان علیخانی شیوه خودش را که خیلی هم خوب است و مورد اقبال قرار گرفته، دارد و من هم شیوه خودم را. یعنی فردی با هویت هنری خودش و ویژگیهای دیگری که دارد، هستم. در این شرایط شاید هر کسی فکر کند قرار است چه اتفاقی بیفتد، اما من واقعا به این موضوع فکر نکردم. زمانی که تصمیم گرفتم چنین کاری را انجام دهم یاعلی را گفتیم و با دوستانمان شروع کردیم.
پس یعنی با این اتفاق (قیاس و قضاوت) هم روبهرو شدهاید، این برای شما دلسردکننده نبود؟
به هر حال با همه اینهایی که گفتم قضاوت همچنان وجود دارد، ولی بهنظرم همچنان باید صبر کنیم و مجال دهیم تا این فرم روایت جا بیفتد، وگرنه که رسالت بوذری برای کسانی که میشناسنش و مخاطبش بودهاند، شخصیت آشنایی است و میدانند وقتی او این کار را به عهده گرفته، قطعا با شیوه خودش هم آن را پیش میبرد.
شما جزو مجریانی هستید که فضاهای مختلف را از جمله تألیف و در حوزه هنر نمایش تجربه کردهاید، این سابقه در اجرا چقدر به کمکتان می آید؟
فکر میکنم سواد ناکافی در بین جمعی از عزیزان مجری ما که برای همهشان احترام قائلم، وجود دارد. مطالعه و توجه کم به ادبیات و مفاخر تاریخیمان باعث میشود دچار گرفتاری شویم. الان موج توجه به اجراهایی غیر از کسانی که مجریان واقعی تلویزیون هستند شاید از همین جا نشأت میگیرد و ما باید ریشه آن را در خودمان جستوجو کنیم.گاهی که از من میپرسند برای اجرا چه کنیم؟ میگویم جدا از کلاس های مختلف فن بیان، زبان بدن و... کتاب بخوانید و در یک کلمه عمیق شوید. کسی که عمیق شود، حرفی برای گفتن دارد و در این شرایط حتمأ می تواند اجرا را مزهمزه کند و به سمت استانداردهای آن پیش برود، اما کسی که پیش فرض اولیه را نداشته باشد، هرچقدر هم به ظاهر و استانداردهای فنی ماجرا بپردازد و هر چه آن را میبینید ، باری ندارد مثل درختی که خیلی زیباست اما وقتی ثمر نمیدهد نمیتوانم به آن چندان تکیه کنم و فقط میتوانم برای چند بار از کنارش رد شوم و بگویم کاش کام مارا شیرین میکردی.
یعنی شما این تمایز را مرهون مطالعه میدانید؟
واقعیت این است به نظرم همچنان توجه به قدمای ادبی باعث میشود آدمها بتوانند فرق بین اجرایشان با بقیه بگذارند، چراکه حتما کسی که اهل شعر و ادبیات، معاشرت و مجالست با قرآن، حدیث و روایات است، با بوستانی روبهروست که میتواند از گوشه گوشه آن گلی بچیند. اما آدمی که قرار است شما فقط با چهره او روبهرو شوید، بالاخره روزی به پایانی می رسد که دیگر قابل استفاده نخواهد بود.
فضای تئاتر چطور؟ چون می شود گفت این شیوه روایت شکلی از قصه گویی است، از حوزه نمایش برای این ماجرا بهره برده اید؟
بله،به واسطه این سال ها و تجربه نمایش های میدانی که دارم باعث شده همه اجراهای من بی بهره از فضای نمایشی حتی به اندازه روایت نمایشی نباشد. حس میکنم تمام سال هایی که در این حوزه نفس کشیدم درمثل ماه برای روایت به کمک من آمده است، گرچه تاکید میکنم در این برنامه خیلی زیرپوستی و سیال این اتفاق رخ می دهد و قرار نیست در آن فضای غلو شده تئاتری را ببینیم، بلکه می خواهیم به مدد یک روایت نمایشی آرام و سیال قصه ای را تعریف کنیم. در این بین همیشه سعی کرده ام در طول این جریان خودم را آرام آرام از مسیر روایت مهمان کنار بکشم.
در واقع شکلی از روایت بدون بازپرسی...
بله، اتفاقا در یکی از برنامهها هم گفتم که قرار نیست مجری نقش بازجو را بازی کند، بلکه من دنبال آن هستم، با اعتمادی که مهمان برنامه به من کرده و قصه اش را در این فضای روایتی آورده، از زبان خودش حرف بزنم. گاهی شاید من اطلاعات دیگری از مهمان داشتهباشم که حتی به بهتر شدن این روایت کمک کند اما وقتی او دوست ندارد آن را بگوید، من وظیفه ندارم به رخش بکشم و یادآوریش کنم. در این مسیر مجموع فضای نمایشی ما قرار است در خدمت قصه قرار بگیرد و به همه کمک کند تا اتفاق بهتری را بهخصوص برای مردم در آن لحظهها رقم بزنیم.
کمی از تجربه اجرا در ماه رمضان بگویید، دم افطار، با زبان روزه و نگرانیهای برنامه زنده، چطور دست و پنجه نرم میکنید؟
برنامه قبل از افطار هم شیرینی ویژهای دارد و هم با افت انرژی همراه است البته من با مورد دوم خیلی کنار آمدم از این بابت که وقتی شما با زبان روزه روی آنتن میروی، حس میکنم خدا هم برکتی در کار میگذارد؛ گرچه روزههای ما روزه نیست و فقط نمیخوریم و نمیآشامیم اما به قدر همین هم فکر میکنم خدا بازهم آن لطف را دارد. خلاصه آن که با وجود همه این سختیها و این که قبل از مثل ماه خیلی دوست داشتم یک برنامه شبانگاهی بعد از افطار اجرا کنم، چون آن موقع به خاطر همان انرژی اتفاق متفاوتی میافتاد اما حالا انرژی من در مواردی با هیجان قصه و فضا جلو میرود و در کنار دشواریها، شیرینی خودش را هم دارد. امیدوار هستم خداوند این ماه رمضان را هم با خیر و سلامتی برای همه پیش ببرد.
فاطمه شهدوست - رسانه / روزنامه جام جم
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
حسن هانیزاده در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد:
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید
علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جامجم»:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد