نخستین سانحه خودرویی در ایران، 93 سال پیش درچنین روزی رخ داد و نامدارترین موسیقیدان آن روزهای ایران را به کام مرگ فرستاد

درویش‌کشی با فورد در امیریه

بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد... این، شاید معروف‌ترین تصنیف ایرانی در طول تاریخ موسیقی ما بوده باشد. تصنیفی با ریتمی نامعمول و ساختارشکن که آن را از حنجره بسیاری از خوانندگان موسیقی دستگاهی ایران شنیده‌ایم و بیش از هر نوای دیگری در خاطر داریم. در این شهرت، شاید فقط تصنیف «مرغ سحر» بتواند با «بهار دلکش» رقابت کند. حالا بیش از 120 سال از روزی که غلامحسین درویش طالقانی معروف به درویش‌خان پشت برگه‌های پارتیتور نشست تا نت‌های این تصنیف را بر اساس شعری که از ملک‌الشعرای بهار گرفته بود بنویسد می‌گذرد. رابطه درویش‌خان با شاعران خیلی خوب بود و البته مگر می‌شد در زمانه‌ای که شاعری مصادف و مساوی بود با تصنیف‌سازی و موسیقی و شعر در تنگاتنگ‌ترین وجه ارتباطی خود قرار داشتند آهنگساز باشی و با شاعران شوریده زمانه‌ات دم‌خور نشوی. از همین رو بود که ایرج‌میرزا، درباره‌اش سرود: «تا بدمد بر بدن مرده جان/ تار نهم در کف درویش‌خان» و عارف قزوینی هم که مثل بهار و ایرج‌ میرزا شاعر بود و البته مثل درویش‌خان دستی به ساز و موسیقی داشت، نوشت: «کاسه تار بعد از او زیبد که در آن عنکبوت بندد تار». و روزنامه‌ اطلاعات آن روز که با تیتر «تار مرد» خبر مرگ درویش‌خان را مخابره کرد این بیت عارف را هم به عنوان زیرتیتر آورده بود کنار عکس نامدارترین موسیقیدان آن روزهای ایران. اینجا به پنج روز پیش از همین روزی که اطلاعات تیتر زد «تار مرد» سری زده‌ایم؛ به واپسین ساعت‌های چهارشنبه‌شب دوم آذر 1305 خورشیدی... جایی که درویش، از محفل موسیقی یکی از دوستان بیرون آمد، درشکه‌ای دو اسبه کرایه کرد و به سمت خیابان خیام راه افتاد و شد آن‌چه نباید.
کد خبر: ۱۲۳۸۶۱۸

چه کردی با ما فورد؟
بله، داشتیم می‌گفتیم... درویش‌خان شب چهارشنبه، دوم آذر ۱۳۰۵ هجری خورشیدی، هنگام بازگشت از جلسه محفل موسیقی در منزل یکی از دوستان به خانه، درشکه‌ای دو اسبه کرایه کرد. آن سال‌ها خودرو به‌تازگی وارد خیابان‌های شهر شده بود. می‌گویند کمتر از پنجاه خودرو در خیابان‌های تهران دیده می‌شد. هنوز کسی مجبور نبود برای این‌که پشت رل بنشیند گواهی‌نامه رانندگی بگیرد. خب از همین رو، طبعا قوانین راهنمایی و رانندگی هم هنوز وضع نشده بود. رانندگان هم عموما ناشی بودند مثل اولین روزهایی که موبایل به دست گرفتیم و درست نمی‌دانستیم با آن باید چه کار کنیم. خلاصه، وقتی درشکه از خیابان امیریه به سمت شمال ‌پیچید، یک خودروی فورد از روبه‌رو آمد و با درشکه و اسب‌های حامل درویش‌خان برخورد کرد. اسب‌های درشکه درجا تلف ‌شدند و درویش از درشکه با سر به بیرون پرتاب شد. آن‌طور که روزنامه اطلاعات در گزارش مرگ درویش‌خان نوشته مردم بی‌درنگ می‌رسند و او را به بیمارستان نظمیه تهران-که بهترین بیمارستان آن زمان تهران بود-می‌رسانند اما بر اثر ضربه‌ سختی که به سر استاد وارد آمده، پنج روز بعد رئیس بیمارستان اعلام می‌کند او به علت ضربه مغزی در ۵۴ سالگی درگذشته است. درویش‌خان را به گورستان ظهیرالدوله می‌برند در خیابان دربند به خاک می‌سپارند، کنار ایرج و دیگر رفقایش. احتمالا خودش وصیت کرده بود او را به آنجا ببرند و نزد مرادش ظهیرالدوله که داماد درویش‌مسلک ناصرالدین شاه بود و حامی انجمن‌های موسیقی محسوب می‌شد به خاک بسپارند.
این‌گونه بود که شرکت فورد موتور، 23 سال پس از تاسیسش به دست هنری فورد، با یکی از محصولات کلاسیک دلبرش، جان موسیقیدان ایران را گرفت.
درویش‌خان برای موسیقی ایرانی چه کرد؟
[1] استقلال در آهنگسازی: در آغاز، آهنگسازی به شیوه نو توسط علی‌اکبر شیدا و عارف قزوینی آغاز شده بود. آن دو، آهنگسازی را به صورت اصولی نیاموخته بودند و تصنیف‌ها را بر اساس ذوق و احساس خود می‌ساختند و خود بر آنها شعر می‌نهادند و خود نیز آنها را می‌خواندند. اما این سبک موسیقی، توسط درویش‌خان به صورت یک حرفه مستقل هنری درآمد، زیرا او علاوه بر ردیف سنتی، با مبانی موسیقی بین‌المللی آشنا شده بود و بر اساس این دانش، آهنگ می‌ساخت. از سوی دیگر، به جای این‌که خود، آهنگ بخواند خوانندگان حرفه‌ای آنها را اجرا می‌کردند. علاوه بر این، آهنگ‌های او با شعر شاعران حرفه‌ای خوانده شده و برای نواختن، از ارکستری که خود او در انجمن اخوت بنیان گذاشته بود بهره می‌گرفته‌است. سعدی حسنی در کتاب «تاریخ موسیقی» درباره پیدایش موسیقی نوین ایران می‌نویسد: «نخستین تحول واقعی موسیقی را غلامحسین درویش آغاز کرد».
[2] صادرات موسیقی ایرانی: پدر درویش‌خان که کمی با موسیقی آشنا بود و سه‌تار می‌نواخت، او را در ده‌سالگی به شعبه موسیقی مدرسه نظام، وابسته به دارالفنون، سپرد که به سرپرستی موسیو لومر ایجاد شده بود. او در دارالفنون به فراگیری خط موسیقی و نواختن شیپور و طبل کوچک مشغول و با موسیقی اروپایی آشنا شد. در زمان تحصیل، متوجه یکنواخت‌بودن موسیقی ایرانی شد. به این دلیل، آواز را که تا آن زمان بدون ضرب و طولانی بود، خلاصه و به صورت ضربی درآورده و از ضرب‌آهنگ‌های تازه و گاه برگرفته از موسیقی اروپایی استفاده کرد. او به «درآمد» که پیش از آواز نواخته می‌شد قطعه ضربی دیگری به نام «پیش‌درآمد» افزود. دو سفر درویش به لندن و تفلیس، همراه حسین طاهرزاده، عبدا... دوامی، ابوالحسن اقبال‌آذر و مشیر همایون شهردار باعث آشنایی بیشتر با آهنگ‌های غربی و افزایش میل او به نوآوری و آفرینش قطعات تازه شد که ساختار ضرب‌آهنگ آنها در موسیقی ایران سابقه نداشت. او نام این قطعات را والس، مارش و پولکا نهاد. این کار باعث ایجاد فضای تازه در موسیقی ایران و دعوت شرکت‌‌های صفحه‌پرکنی خارجی از هنرمندان برای ضبط خوانده‌ها و نواخته‌هایشان به اروپا شد.
[3] نوآوری در ساختار تار: می‌دانیم که درویش‌خان به همان مقدار که آهنگساز شناخته‌شده‌ای بود در نواختن تار هم چیره‌دست محسوب می‌شد. تا آن زمان تار، پنج سیم داشت (دو سیم سفید، دوسیم زرد و یک سیم بم). اما او طی پروسه‌ای بازنگرانه و با نگاه به سه‌تار به فکر افتاد سیم دیگری به تار بیفزاید و از آن هنگام تار، شش‌سیمه شد.
[4] مرتب‌سازی دستگاه‌ها: درویش‌خان واضع موسیقی دستگاهی ایران نبود، منتها قبلا این دستگاه‌ها سامانی نداشتند. او دستگاه‌های موسیقی ایرانی را به هفت بخش تقسیم کرد و آهنگ‌های فراوانی ساخت که ۲۲ آهنگ آن برجای مانده ‌است.
[5] آموزش هنرجو با مس و نقره و طلا: درویش‌خان از نخستین کسانی است که در ایران کلاس آموزش موسیقی برپا کرد و شماری از نامداران موسیقی ایرانی، شاگردان او بوده‌اند. او به شاگردانی که دوره‌های مختلف درس را با موفقیت می‌گذراندند نشانی به شکل تبرزین هدیه می‌داد که از جنس مس و نقره و برای شاگردان سطوح عالی از جنس طلا بود. از جمله شاگردان او که موفق به دریافت تبرزین طلا شدند، می‌توان مرتضی نی‌داوود، ابوالحسن صبا، موسی معروفی، نورعلی برومند و سعید هرمزی را نام برد.
[6] پدر کنسرت خیریه در ایران: از این عنوان خنده‌تان نگیرد اما اگر چند سالی است که می‌شنوید برخی کنسرت رایگان برگزار می‌کنند یا عواید حاصل از برگزاری کنسرت را در امور خیریه صرف می‌کنند بدانید که درویش‌خان آن سال‌ها از این کارها می‌کرده است. کنسرت برای جمع‌آوری کمک برای قحطی‌زدگان روسیه، کنسرت برای ایجاد دبیرستان فرهنگ، کنسرت برای آتش‌سوزی آمل سال ۱۲۹۶ خورشیدی، کنسرت برای بازسازی خرابی‌های آتش‌سوزی بازار و نیز کنسرت برای غارت‌شدگان ارومیه در سال ۱۲۸۶ خورشیدی از جمله تلاش‌های خیریه او در دوران مشروطه بوده است.

قربانیان هنر؛ معمار انگلیسی، نوازنده ایرانی
نکته قابل توجه این است که هم در ایران و هم در جهان، نخستین قربانیان تصادف خودرویی، ربطی به هنر داشته‌اند.
البته در مرگ درویش‌خان پس از تصادف کالسکه‌اش با خودرو تردیدی نیست، اما هنوز از این‌که نخستین قربانی حادثه خودرویی در جهان، جان اسکات راسل باشد اطمینانی حاصل نشده است. با این حال برخی منابع نوشته‌اند او که معمار و کشتی‌ساز انگلیسی بود سال 1834 و در حال راندن یکی از نخستین کالسکه‌های بخار تاریخ بود که ناگهان ماشینش منفجر شد. این سانحه مرگ چهار نفر را در پی داشت و البته با این‌که او هم یکی از قربانیان بود، اما جان سالم به در برد. در آن زمان تقاضا برای خرید وسیله نقلیه چهار چرخ با پیشرانه خودکار رو به افزایش بود، اما این تجارت طبیعتا مخالفانی داشت. پس از این رویداد، شایعاتی مبنی بر خرابکاری عمدی مخالفان خودرو به گوش می‌رسید و ظاهرا مخالفان، توده‌ای فلز تیز را در مسیر جاده قرار داده بودند که به سوراخ‌شدن موتور بخار و انفجار آن منجر شد.

شنیدن نوایی از 114سال پیش
اگر فکر کرده‌اید میراث درویش‌خان به مانند بسیاری از آثار تولیدشده در دوره قاجار و پهلوی اول باقی نمانده، اشتباه می‌کنید؛ یکی از خوشوقتی‌های ما این است که آثار درویش‌خان را در دسترس داریم.
درویش‌خان یک بار سال‌ ۱۲۸۴ در تهران آثارش را به دستگاه ضبط سپرد. چهار سال بعد او راهی لندن شد تا برخی دیگر از آثارش را آنجا ضبط کند و در نهایت سال ۱۲۹۳ برای ضبط آثارش سر از تفلیس درآورد. سال 1389 فرهنگستان هنر همت کرد و نسخه پالایش‌شده‌ای از این آثار را از صندوقچه تاریخ موسیقی ایران بیرون کشید و با نام «گلبانگ سربلندی» منتشر کرد تا این مجموعه، کامل‌ترین نسخه منتشرشده از آثار درویش‌خان باشد.

صابر محمدی

ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها