از محمدمهدی عسگرپور و قطب‌الدین صادقی پرسیده‌ایم چرا از سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هیچ صدای موثری بلند نمی‌شود؟

قصبه تهران منهای دارالفرهنگ

نمی‌دانم شما در این باره چطور فکر می‌‌کنید؛ این‌که شهرداری‌ها چه جایگاهی به لحاظ اهمیت استراتژیک بین نهادهای مختلف دارند؟ بگذارید با نقل خاطره‌ای، این پرسش را کمی توسعه بدهیم. چند وقت پیش بود که با چند دوست نشسته‌ بودیم به بازی پانتومیم. دوستی که قرار بود لال‌بازی کند و ما حدس بزنیم، یکی از پرسش‌ها را که آیا واژه مورد نظر یکی از نهادهای دولتی است با اشاره سر، پاسخ مثبت داد و وقتی پس از ده دقیقه جان‌کندن نتوانست «شهرداری» را به ما حالی کند، از در شکایت در آمد که چرا نتوانستید حدس بزنید وقتی من این‌قدر خوب بازی کردم؟ خب بدیهی بود که او ما را با تاییدِ دولتی‌بودن نهاد مورد اشاره‌اش، گمراه کرده بود. چرا او فکر می‌کرد شهرداری نهادی دولتی است؟ آن شب، پیدا کردن پاسخی برای همین سوال، کل شبمان را گرفت و پانتومیم فراموش شد.
کد خبر: ۱۲۳۳۸۵۱

راستش را بخواهید آن شب از حرف‌های دوست لال‌بازمان اینطور متوجه شدیم که گستردگی فعالیت‌ها و گستره نفوذ و حجم پول در گردش و نقدینگی فراوان و عریض و طویل بودن ساختار شهرداری باعث شده تا او فکر کند مگر می‌شود جایی این‌طوری باشد و دولتی نباشد؟ آن روز ویکی‌پدیای سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران را به عنوان یکی از سازمان‌های متبوعه شهرداری برای دوستمان بالا آوردیم و چند خط اول را برایش خواندیم: «سازمانی عمومی غیردولتی و مستقل است که بودجه آن توسط شهرداری تهران تأمین می‌شود. این سازمان با ۲۶۰۰پرسنل و در اختیار داشتن امکاناتی از جمله: فرهنگسراها، خانه‌های فرهنگ، کتابخانه‌ها وموزه‌ها و دیگر مراکز فرهنگی - هنری وابسته به آن، یکی از بزرگ‌ترین نهادهای فرهنگی کشور است». حتی آن شب یکی از دوستان درآمد که این سازمان به لحاظ مالی و فرهنگی دستش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بازتر است و دست کم در تهران، جغرافیایی بسیار مهم‌تر از اداره ارشاد استان است.
یکی دیگر از دوستان هم این‌طور ماجرا را ساده کرد: «ببینید حالا به هر یک از وزرای کابینه دولت پیشنهاد جلوس بر صندلی شهردار ارائه شود با سر می‌روند توی بهشت». منظورش خیابانی بود که شهرداری در آن واقع شده است. یکی دیگر از دوستان هم برای تکمیل این افاضات گفت که الکی نیست به شهردار تهران می‌گویند رئیس جمهور دوم. البته فکر کنم منظورش «رئیس جمهور پایتخت» بود!
اینها را گفتیم تا امروز در این گزارش بررسی کنیم با این که شهرداری این‌قدر در ذهن همه ما نهادی مهم و بزرگ است چرا فعالیت‌های یکی از مهم‌ترین زیرمجموعه‌هایش که سازمان فرهنگی - هنری باشد، به چشم نمی‌آید؟

آفتابه لگن هفت‌دست شام و ناهار هیچی!
«توسعه فرهنگی، تعمیق معرفت دینی، تقویت زیبایی‌طلبی و حقیقت‌جویی انسان‌ها، شادزیستی همراه با روحیه سازنده و کسب مهارت‌های زندگی اجتماعی»؛ اینها سرفصل‌هایی است که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از آنها به عنوان اهداف خود یاد کرده است. بله، درست فکر می‌کنید خیلی کلی‌اند و بیشتر به حرف‌های قشنگ شبیه هستند تا اهداف کاربردی.
تازه فکرش را بکنید این سازمان چقدر امکان در اختیار دارد. بعید است از خیابانی در تهران بگذرید و دست کم یکی از مراکز فرهنگی این سازمان را نبینید؛ فرهنگسراها، خانه‌های فرهنگ، نگارخانه‌ها، کتابخانه‌ها، موزه‌ها و خانه‌موزه‌های این سازمان همه سطح شهر تهران را فراگرفته‌اند اما به‌راستی چرا هیچ صدایی از هیچ یک برنمی‌خیزد؟ در شهری که روزگاری حتی از مسجدها و حسینیه‌هایش نویسنده و شاعر و هنرمند بیرون می‌آمد، مثل حلقه داستان‌نویسان مسجد‌الجواد که داستان‌نویس‌های مهمی چون رضا امیرخانی از آنجا بیرون آمد، چرا خروجی تاثیرگذاری از هیچ‌یک از این مراکز را نمی‌توان رصد کرد؟ چرا با این همه گستره فعالیت‌ها و تعدد مراکز فرهنگی میزان اثرگذاری این سازمان این‌قدر پایین است؟

قطب‌الدین صادقی:
تولید و خلاقیت را فراموش کرده‌اند
قطب‌الدین صادقی علاوه بر این‌که آکادمسین تئاتر و از هنرمندان بزرگ این هنر است، از جمله کسانی است که همواره ناظر بر فعالیت‌های نهاهای مختلف فرهنگی از جمله سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران بوده است. او معتقد است مهم‌ترین دلیلی که هیچ صدای تاثیرگذاری از این سازمان بلند نیست این است که آنجا مهم‌ترین هدف که آن هم تولید اثر فرهنگی و هنری است، فراموش شده است.
صادقی در این باره به جام جم می‌گوید: «وظیفه نهادهایی چون سازمان فرهنگی‌و هنری شهرداری تهران، تولید و به‌کارگیری عنصر خلاقیت در تولید است. آنها برای رسیدن به این هدف باید از خلاقیت هنرمندان بهره ببرند و آنها را پای کار بیاورند. در مرحله بعد باید بستر را برای ارائه آثار فاخر فراهم کنند. البته این را در نظر بگیرید که این اتفاق‌ ممکن است در دوره‌هایی به صورت کوتاه‌مدت افتاده باشد. مساله این است که چنین روندی باید به صورت مداوم و پیگیر دنبال شود». انتقاد صادقی از عملکرد این سازمان البته تند و تیزی‌هایی هم دارد: «ما طبعا فقط چند ساختمان و در و پنجره نمی‌خواستیم. آنجا باید کار هنری صورت بگیرد. اما اساسا تعریفی که در این سازمان از فعالیت هنری و فرهنگی در جریان است، درست نیست. خلأهای فرهنگی را در این سازمان کسانی رفع و رجوع می‌کنند که اندیشه‌شان مبتنی بر بن‌مایه‌های فرهنگی و هنری نیست».
این نویسنده و کارگردان تئاتر معتقد است کار تکراری و عاری از خلاقیت، هنرمندان را از سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران فراری کرده است.

محمدمهدی عسگرپور:
به پلاکارد محدود شده‌ایم
محمدمهدی عسگرپور را هم با سریال‌های تلویزیونی و هم با فیلم‌هایی که ساخته می‌شناسیم هم با فیلمنامه‌هایی که نوشته و هم با آثاری که در سینما دست به کار تولیدشان شده.
اما بخش عمده‌ فعالیت‌های او مربوط به مشارکت‌های اجرایی‌اش بوده؛ از خانه سینما و بنیاد سینمایی فارابی گرفته تا همین سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران که مورد بحث ماست. او مدت‌ها معاون هنری همین سازمان بوده است.
حالا وقتی از او می‌پرسیم که دلیل انفعال سازمان را در چه عواملی می‌بیند، پاسخ‌هایش از جانب کسی است که سال‌ها از نزدیک در جریان امور جاری در سازمان بوده است.
او معتقد است این دلایل را در دو سرفصل می‌توان صورت‌بندی کرد؛ نخست، مسائلی که حوزه فرهنگ و هنر به طور کلی با آنها دست به گریبان است و دیگری، تصور شهرداران تهران به عنوان مدیر بالادستی مدیران سازمان نسبت به امر فرهنگی. عسگرپور پیش از توضیح این دو سرفصل به جام جم می‌گوید: «انفعال مورد اشاره فقط مربوط به سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران نیست و گویی کل مراکز و نهادهای مرتبط با مقولات فرهنگی و هنری را دچار کرده است». این کارگردان سینما می‌گوید دلیل این انفعال را نخست باید در ملاحظاتی که بر کل فعالیت‌های فرهنگی و هنری حاکم است، دید: «فعالیت فرهنگی، همواره مشمول حساسیت‌های مختلف بوده است. اما و اگر در این حوزه همواره زیاد بوده است. هر نهادی می‌خواهد کار فرهنگی بکند، کلی مدعی پیدا می‌کند. همین باعث شده که مدیران فرهنگی، با احتیاط بیشتر به این مسائل ورود کنند». دومین دلیلی که عسگرپور در رابطه با انفعال سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران برمی‌شمرد، دلیل درون‌سازمانی است.
او می‌گوید: مدیران مختلف، تعاریف مختلفی هم از امر فرهنگی دارند. سامان فرهنگی و هنری شهرداری هم از آنجا که همیشه گمان بر این بوده که باید همسو با شهرداری گام بردارد، منفعل شده است. حتی حالا هر شهرداری به شهرداری تهران می‌آید گو که پذیرفته‌ است این سازمان فعالیت جدی و چشمگیری نمی‌تواند داشته باشد. پذیرفته است که این سازمان باید در حد همان پلاکاردها باشد.
عسگرپور تیر خلاص را این‌طور شلیک می‌کند به ساختمان سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در بلوار کشاورز؛ جایی که خودش مدت‌‌ها جنب خیابان شهید دائمی از اتومبیلش پیاده شده و وارد ساختمان پلاک یک در آنجا شده است: «سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران جایی است که حالا به یکی از وظایف سازمانی‌اش عمل می‌کند: صرفا پرداخت حقوق کارمندان».

صابر محمدی

ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها