در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
عاشقانهها هم که معمولا در صدر جدول توجه مخاطبان شعر فارسی هستند و اصولا شعر فارسی است و عاشقانههایش. مثلا حسین منزوی که او را سلطان غزل میخوانند یا محمدعلی بهمنی که تغزلهایش دل را میبرد و عقل را زایل میکند و دهان را میبندد و دل را پرواز میدهد. برای همین وقتی حرف از شعر میشود اول دفتر عشق و عاشقی باز میشود و بعد شاعر و شعر بودن سرودههایش مطرح میشود. اینهایی که گفتم تصور عمومی است و چه قاضی و داوری بهتر از مردم؟ مردم میتوانند با انتخاب یک نفر او را اوج ببرند و همان مردم با گرفتن نگاهشان کسی را از اوج به قعر بیاورند. برای همین وقتی نام فروغ یا سهراب یا منزوی و بهمنی برده میشود بیدرنگ اشعاری زمزمه میشود که وجه عاشقانه آنها پررنگ است.
حالا یک شاعر جوان هم عاشقانههایش را برای خوانندگانش در قالب نیمایی سروده و در کتابی با عنوان «سفرنامه با صاد» منتشر کرده است. عاشقانههایی که متفاوت از عاشقانههای منزوی و فروغ و بهمنی هستند و عشقی در آن دیده میشود که خواننده را مجذوب خود میکند. شاید این شاعر جوان به پای بزرگان شعر معاصر نرسد و قیاس اشعارش با قلههای شعر امروز از پایه غلط باشد ولی او تلاش کرده مشاهداتش را در قالب شعر برای خوانندگان بریزد و آنها را در سفری روحانی شریک کند تا بعد منزل معنای خود را از دست بدهد. سیدمهدی موسوی با اشعارش در این مجموعه خواننده را گام به گام با زائران اربعین حسینی پیش میبرد تا او را به قبله دلها برساند.
بهتر است در ازای هر قدم
کشف شاعرانهای
نذرِ کفشداری حرم کنم
سینه سرخها یکییکی
لانه میکنند
در میان کفشها و من
این درنگهای شاعرانه را مرور میکنم
شاعر در این مجموعه تصاویری را به خواننده نشان میدهد که اگر خودش تجربه این سفر را داشته باشد، با آنها همذاتپنداری خواهد کرد و آنهایی که تجربه این سفر را نداشتهاند حسی وصفنشدنی را تجربه میکنند. موسوی در این مجموعه تلاش میکند از زبان یک زائر اتفاقات را بازگو کند، بر همین اساس مواجهه او با اتفاقات از همین زاویه است و نقشی جز نقش راوی در شعر ندارد.
شاعر از ترفند پیوند زدن اتفاقات و مشاهداتش در امروز با عاشورای سال ۶۱ بهره برده و بارها از این روش روضهاش شاعرانه برای خواننده نقل کرده است.
مرد عاشقی
پابهپای جاده میرود
از خودم سوال میکنم:
«چتر او کجاست؟»
ناگهان
هر دو آستین او میان بادها
به هر طرف کشیده میشود
با سوال دیگری به خود جواب میدهم:
«با کدام دست؟»
میروم به عمق ماجرا
پهلوان لشکری به روی اسب
مشک آب بر دهان
وای اگر...»
قالبی که شاعر برای بیان روایتش از سفر اربعین انتخاب کرده با زبانی که در این قالب به خدمت گرفته همخوانی نزدیکی دارد و خواننده ارتباط تنگاتنگی با قطعات این کتاب برقرار میکند و این نقطه قوت بزرگی برای این کتاب است.
سیدمهدی موسوی در «سفرنامه باد صاد» منزل بهمنزل با اشعارش خواننده را به موقف نهایی نزدیک میکند. او با اشعارش میکوشد تصویری شاعرانه از این حماسه به نمایش بگذارد، تصویری که عاطفه در آن موج میزند و خواننده خود را در میان این همایش بزرگ حس میکند. این کتاب تجربهای تکرارنشدنی از یک اتفاق مهم است. همانطور که این حرکت یک حماسه بزرگ است شاعر نیز از این مساله غافل نبوده و سعی کرده آن را در اشعارش بازتاب دهد به همین خاطر اشعار این کتاب از منظر حماسی نیز در خور توجه بوده و خواننده میتواند از این منظر نیز با آنها ارتباط برقرار کند.
پابرهنه با عصای چوبی بلند
رو به گنبد حرم، ادای احترام میکند
بغض در گلوی او شکست
قطرههای اشک
بر صلیب روی سینهاش نشست
ساعت دلش
با چهار عقربه تپید
رفت و در میان ازدحام جمع
گوشه ضریح را گرفت
دامنِ حقیقتِ مسیح را ...
یاد جانفشانی وهب بخیر
سیفا... نجاریان
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم