در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
نامه وزیر بهداشت که دیروز رسانهای شد نامه عجیبی بود، رگههایی از دستور و البته دلجویی را میشد درآن حس کرد، یک جور ایجاد تکلیف برای معاونت آموزشی وزارتخانه برای اضافه کردن ظرفیت دانشگاههای علوم پزشکی بدون این که خدشهای به مشمولان سهمیهها وارد شود. بخش عجیب نامه دقیقا همین جا بود. سعید نمکی برخلاف سیاستهایی که همیشه از این وزارتخانه دیدهایم- همان بیمیلی به افزایش ظرفیت دانشگاههای علوم پزشکی- این بار معاون آموزشی خود را مامورکرده تا برای اصلاح نحوه پذیرش دانشجوی پزشکی پیگیری و رایزنی کند، اصلاحی البته به سبکی قابل تامل.
نمکی مایل است معادل سهمیههایی که برای ورود به دانشگاههای علوم پزشکی تعریف شده به ظرفیت موجود این دانشگاهها اضافه شود تا به قول او داوطلبان نخبه که هیچ سهمیهای ندارند و آزاد محسوب میشوند و درنتیجه ممکن است دستشان بر نخیل بلند صندلیهای پزشکی نرسد نیز رخت پزشکی بپوشند.
حس دلجویی از این بخش از نامه وزیر به مشام میرسد، از این چند جمله که وزیر نوشته است با این که این روزها به خاطر بیماری و بعد هم فوت مادرش بسیار مشغله داشته، اما شکوائیههای فراوانی از جوانان نخبه کشور شنیده که با وجود کسب رتبههای ممتاز موفق به ورود به رشتههای پزشکی نشدهاند، جوانانی عمدتا برآمده ازخانوادههایی که بدون استفاده از کلاسهای پرهزینه آنچنانی با تکیه برهوش و استعداد ذاتی و با تلاش بیوقفه شبانهروزی به رتبههای برتر دست یافتهاند.
البته سالهاست در روند انتخاب رشته و گزینش دانشجویان در رشتههای پزشکی این اتفاق رخ میدهد و نه سهمیهها موضوع تازهای است و نه این که تعدادی از افراد مستعد از رشتههای پزشکی جا میمانند، اما تازه این است که وزیر بهداشت که خوب میداند اغلب دانشگاههای علوم پزشکی کشور توان تجهیزاتی و زیرساختی کافی برای افزایش دانشجو ندارند درنامهای ضربالاجل دار خواستار تجدید نظر در این وضع میشود.
ماجرای سهمیهها
این روزها چراغ اول انتقاد به سهمیهها، حتی تاختن به سلطه سهمیهها در رشتههای پزشکی را بشیر خالقی یکی از نمایندگان مجلس روشن کرد و گفت که 70درصد صندلیهای رشتههای پزشکی نصیب فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاهها میشود. عددی که او اعلام کرد آنقدر درشت بود که نشان میداد دو سوم ظرفیت دانشگاههای علوم پزشکی نصیب استادزادهها میشود به نحوی که جا برای دیگران به غایت تنگ میشود.
البته این آمار گرچه با آمارهای موجود نمیخواند ولی به سهم خودش آب در لانه سهمیهها ریخت، طوری که بشود همچنان به روال گذشته به غلبه سهمیهها در پذیرش دانشگاههای علوم پزشکی انتقاد کرد. با این حال آنچه آمار وزارت بهداشت میگوید این است که اکثر قریب به اتفاق صندلیهای رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی نصیب مشمولان سهمیه نمیشود بلکه فقط 60درصد صندلیها به این افراد میرسد.
این آمار را البته مرداد امسال حمید اکبری قائممقام معاونت آموزشی وزارت بهداشت به ایسنا ارائه داد، آماری که بهوضوح با آمار باقر لاریجانی، معاون آموزشی این وزارتخانه تفاوت داشت، آماری که بازهم در مرداد گذشته و به ایسنا ارائه شد. طبق آمار لاریجانی 70درصد پذیرفتهشدگان رشتههای پزشکی سهمیه آزاد هستند و حدود ۲۵درصد سهمیهها برای خانواده و فرزندان شهدا و ۵درصد از آن ِخانواده ایثارگران. فارغ از تفاوت این آمارها و این که بالاخره چه کسانی به صندلیهای پزشکی دانشگاههای دولتی نزدیکتر از دیگرانند، موضوع این است که اولا چرا سهمیه درشتی مثل استادزاده بودن (سهمیه فرزندان اعضای هیات علمی) حاشیهای چنان امن دارد که در نامه دیروز وزیربهداشت حتی به آن اشاره هم نمیشود و دوم این که چرا وزیری که بهتر از هرکسی میداند بسیاری از دانشگاههای علوم پزشکی کشور امکانات سختافزاریشان کفاف دانشجویان موجود را نمیدهد، دستور افزایش ظرفیت دانشگاهها به اندازه تعداد دانشجویان سهمیهای را میدهد.
کیفیت فدا نشود
شاید در پس نامه وزیر بهداشت مصلحتی بوده ولی این مصلحتاندیشی برای وزارتخانهای که حتی امسال قبل از شروع انتخاب رشته دانشگاهها بر سر افزایش نیافتن ظرفیت رشتههای علوم پزشکی با مجلس چالش داشت، غریب به نظر میآید.
قائممقام معاون آموزشی وزارتخانه کمتر از دو ماه قبل از وجود 55 هزار دانشجوی علوم پزشکی در کشور خبر داده و گفته بود که این تعداد تا هفت سال آینده به 175 هزار میرسد و باز هم خودش بود که از وجود 30 هزار دندانپزشک، 14هزار دانشجوی دندانپزشکی و بازگشت تدریجی ده هزار دانشجوی پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی به کشور خبر داد و گفت که برای جبران کمبود پزشک در پنج سال اخیر نیز ظرفیت دانشگاهها 300 برابر شده است. او اینها را گفت تا بگوید نیازی به افزایش ظرفیت دانشگاهها نیست، زیرا گرچه به نیروی متخصص نیاز داریم ولی فراهم کردن زیرساخت و تربیت نیروی انسانی هزینهبر است.
کسانی که دستی بر آتش اداره دانشگاههای علوم پزشکی دارند، کسانی همچون امیر حجازی، رئیس پیشین دانشگاه علوم پزشکی قم به موضوع فراهم نبودن زیرساختها در این دانشگاهها با حساسیت ویژه نگاه میکنند. حجازی که معتقد است تربیت یک دانشجوی پزشکی جدید برابر یک دانشجوی علوم انسانی محتاج امکانات و زیرساختهای کارگاهی و آزمایشگاهی است به ما گفت که گرچه افزایش ظرفیت دانشگاههای علومپزشکی با توجه به خروج جمعی از پزشکان از این حرفه یا مهاجرتشان به خارج از یک منظر ضروری به نظر میرسد اما اگر این کار بدون تامین زیرساختها و تمهیدات لازم انجام شود چیزی جز از چاله به چاه افتادن نیست. او میگوید حتی اگر دستور وزیر بهداشت برای افزایش ظرفیت دانشگاههای علوم پزشکی تحت فشارهای احتمالی عملی شود، میتواند در نهایت به جامعه آسیب بزند چون منجر به تربیت پزشکانی میشود که کیفیت لازم را ندارند. این عضو هیات علمی دانشگاه، جان کلامش این است که در حوزه پزشکی نباید کیفیت فدای کمیت شود، حتی اگر با این کار موجبات رضایت مردم یا حتی مجلس فراهم شود.
این حرف را تا به حال بسیاری از کارشناسان گفتهاند و رنگ و وارنگ دلیل نیز برایش آوردهاند ولی محبوبیت رشتههای علوم پزشکی و آیندهدار بودن آنها به زعم عوام، از تمایل مردم به این رشتهها ذرهای کم نکرده است؛ حتی با این که غلبه سهمیهها در انتخاب دانشجویان پزشکی محرز است. به این ترتیب باید گفت گروهی که بیش از همه از نامه دیروز وزیر بهداشت مسرور میشوند همین مردم و مشتاقان رشتههای پزشکی هستند، حتی برخی از وکلای مردم در مجلس که مطالبات موکلان در حوزههای انتخابیه خویش را دنبال میکنند موافق افزایش ظرفیتها هستند، کسانی مثل بشیر خالقی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس که در گفتوگو با ما از زاویه اجتماعی به موضوع نگاه میکرد و گفت که با افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی موافق است، چون عدهای جوان که پزشکی را دوست دارند به سبب وجود سهمیهها هیچ گاه به آرزویشان نمیرسند.
مریم خباز
جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد