در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، شامگاه 22 تیر امسال مردی با کلانتری شهرک قدس تماس گرفت و از سرقتی هولناک از دختر دانشجویی در خانه اجارهای در شمالغرب تهران خبر داد. ماموران زمانی که در محل حاضر شدند و از همسایهها تحقیق کردند معلوم شد او دنبال همخانه بوده و در سایت دیوار آگهی داده که زن سارق و جوان افغان وارد خانه شاکی شده و بعد از آنکه او را با آب جوش سوزانده و شکنجه دادهاند، اموالش را دزدیده و مالباخته در بیمارستان بستری است. با دستور قریب احمدزاده، بازپرس دادسرای ناحیه 34 تهران تحقیقات پلیسی آغاز شد.
دختر جوان که دانشجوی رشته روانشناسی در مقطع دکتراست، بخشی از گردن و دست و بدنش در این سرقت دچار سوختگی شده بود که بعد از بهبود حالش به بازپرس پرونده گفت: خانوادهام شهرستان بودند و من در تهران کار میکردم و درس میخواندم. هزینه اجاره خانهام زیاد بود و دنبال همخانه بودم و آگهی یافتن همخانه خانم را در سایت دیوار درج کردم. بعد از آنکه افرادی تماس گرفتند، زن جوانی که میگفت سرپرستار بیمارستان است چندبار با من تماس گرفت که برای دیدن خانه بیاید. آن زن همان شب آمد و خانه را دید و رفت، اما در را باز گذاشت و دقایقی بعد همراه پسر جوان افغان که سلاح کلت داشت وارد خانهام شدند. آنها کتکم زدند و شکنجهام دادند. دست و پایم را با بندهای مشکی و چشمانم را با شال بستند. زن سارق با آب جوش بدنم را سوزاند.
شاکی ادامه داد: بعد پیشانیام را بوسید و از همدستش خواست کار را تمام کند. چون در فیلمها دیده بودم بوسیدن پیشانی دستور مرگ است. با التماس میگفتم به مادرم رحم کنید و مرا نکشید. مرا در حمام انداختند و
فرار کردند. کلید پشت در مانده بود که همسایهها با شک کردن به ماجرا وارد خانه شدند و مرا نجات دادند. بالا تنهام، دستم و گردنم سوخته و پزشکان گفتند که زنده ماندم معجزه بوده، دچار سوختگی 25 درصدی از نوع درجه 2 شدم. هزینه عملهای جراحیام بالاست، چهار عمل انجام دادم و باید عملهای دیگری انجام دهم. بعد از این شکایت تحقیقات ادامه داشت وبا گذشت دو ماه زن سارق در محله یافتآباد بازداشت شد و به سرقت و سوزاندن شاکی با همدستی یک پسر افغان 18 ساله اعتراف کرد و همدستش تحت تعقیب قرار گرفت.
میخواستم پولدار شوم
شبنم 27 ساله، مادر دو فرزند است و قصد دارد از همسرش جدا شود . وسوسه پولدار شدن اما باعث شد با پسر افغان دست به سرقت بزنند. در ادامه، گفتوگوی جامجم با متهم را میخوانید.
چطور با همدستت آشنا شدی؟
کارهای خدماتی میکردم و مدتی قبل بیکار شدم .یک روز با جوان 18 ساله افغان که نگهبان پارک بود آشنا شدم و او وقتی متوجه وضعیتم شد ، قول داد کاری برایم پیدا کند. یک روز آگهی شاکی را به من نشان داد و گفت اگر از شاکی سرقت کنیم، وضع مالیمان خوب میشود. حرفهای او مرا وسوسه کرد که در این سرقت با او همراه شوم.
از شب سرقت بگو.
با جعل عنوان سرپرستار بیمارستان چند بار به شاکی زنگ زدم، اعتمادش را جلب کرده و ساعت 8 شب آنجا رفتم و قرار شد فردا به من جواب بدهد. چند دقیقه بعد با همدستم که سلاح کلت و پنجه بوکس داشت وارد شدیم. دختر جوان را به مرگ تهدید کرده و با بندهای مشکی و شال چشمان و دست و پایش را بستیم. با آب جوش چای ساز، بدنش را سوزاندم. پول، هاردرایانه، کارت بانکی و رمزآن، لباس، لوازم آرایش و مقداری طلا از او سرقت کرده و او را بعداز شکنجه در حمام انداختیم.
بعد چه شد؟
حساب شاکی را خالی و اموال دزدی را تقسیم کردیم. میخواستم با عکسهای خصوصی او صفحهای در اینستاگرام فعال کرده و از او اخاذی کنم که قبل از آن دستگیر شدم.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه