بررسی سرقت از رانندگان با طعمه قرار دادن زنان

دام زنانه برای رانندگان هوسباز

قبلا پاتوق راهزنان، سرگردنه‌ها بود و با نقاب و داد و هیاهو به دل کاروان‌ها می‌زدند و می‌خوردند و غارت می‌کردند. حالا اما، راهزنی از سرگردنه‌ها به راسته خیابان‌ها کشیده شده و زورگیرها با طعمه‌کردن زنان به‌عنوان مسافر، راننده‌های بی‌خبر از همه جا را در جا خفت می‌کنند و با قلچماقی و زور و تهدید، هر چه دارند را یکجا بالا می‌کشند و می‌روند سراغ قربانی بعدی. ماجرای تلخی که هرازگاهی در خیابان‌ها و جاده‌ها تکرار می‌شود و محصولش چیزی جز بی‌اعتمادی و ترس نیست.
کد خبر: ۱۲۲۳۲۱۷

زورگیری با شوکر و چاقو
اوایل تیر سال‌گذشته، مرد میانسالی به دادسرای ویژه سرقت پایتخت رفت و از زن شیک‌پوشی شکایت کرد و گفت: در حال عبور از خیابان بودم که زن جوان شیک‌پوشی دست بلند کرد واز من خواست او را سوار کنم. زن جوان می‌گفت می‌خواهد برای عیادت مادرش به بیمارستان برود، اما چند دقیقه بعد خودروی پرایدی ناگهان جلوی ماشینم پیچید و مجبور شدم توقف‌کنم. دو مرد از ماشین پیاده شدند و با چاقو و شوکر به من حمله کردند. آنها از من 500 هزار تومان پول،گوشی تلفن همراه و خودروی پرایدم را سرقت کردند. فقط توانستم شماره پلاک خودروی آنها را بردارم. با شکایت مرد و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات از سوی ماموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. با توجه به شکایت‌های مشابه دیگر مشخص شد خودروی پراید متعلق به مجرم سابقه‌داری به‌نام بهروز است که در عملیاتی ویژه بازداشت شد و به سرقت از راننده‌های خودرو اعتراف کرد. او گفت: به شیشه اعتیاد دارم. اعتیاد و بیکاری باعث شده بود به فکر راه درآمدی برای تامین هزینه مواد باشم به همین خاطر با زن معتاد دیگری به‌نام شیوا و یکی از دوستانم به‌نام آرش نقشه سرقت را طراحی کردیم. طبق نقشه، شیوا به عنوان مسافر سوار بر خودروهای عبوری می‌شد. پس از طی مسافتی ما راه را بر رانندگان سد می‌کردیم و با این بهانه که چرا مزاحم او
شده اند، راننده‌ها را مورد ضرب و شتم قرار داده و گوشی تلفن همراه و پول‌ها و خودروهایشان را سرقت می‌کردیم. با اعترافات متهم، شیوا و همدست دیگرش بازداشت شدند.
سرقت با جوسازی
اوایل اردیبهشت امسال نیز مرد جوانی با 110 تماس گرفت و از سرقت اموالش به‌دست دو مرد و یک زن جوان خبر داد. وقتی ماموران کلانتری 125 یوسف‌آباد برای بررسی ماجرا به محل رفتند، مالباخته گفت: در محدوده بزرگراه ستاری در حال حرکت بودم که خانم جوانی را به عنوان مسافر به مقصد
یوسف آباد سوار کردم. در بین راه سر صحبت باز شد تا این‌که زن جوان پیشنهاد دوستی داد و من هم پذیرفتم. مدتی بعد، ناگهان یک دستگاه خودروی سواری راهم را سد کرد و دو مرد با چاقو و قمه از آن پیاده شدند. راننده فریاد می‌زد: تو با دوست من چه کار داری و.... با جوسازی که ایجاد کرده بودند، تمام اموالم را سرقت کردند.» سرانجام با بررسی صحنه‌های سرقت و پایش‌های اطلاعاتی، کارآگاهان موفق شدند مخفیگاه زوج زورگیر را در جنوب تهران شناسایی کنند. کارآگاهان مدتی مخفیگاه زوج زورگیر را تحت مراقبت قرار دادند تا این‌که موفق شدند زن و مرد جوان را در مخفیگاهشان دستگیر کنند. متهمان اعتراف کردند به‌عنوان مسافر از رانندگان زورگیری و سرقت می‌کردند.
مسافر زورگیر
شکایت از مینا و سامان 18 اردیبهشت‌ امسال در کلانتری 175 باقرشهر مطرح و پرونده به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران فرستاده شد. شاکی، ماجرای شکایتش را این طور توضیح داد: زن جوانی را به عنوان مسافر سوار کردم. هنوز مسافت زیادی طی نکرده بودم که یک موتورسوار برای پرسیدن آدرس مرا مجبور به توقف کرد. وقتی توقف کردم، ناگهان چاقو زیر گلویم‌ گذاشت. بعد با کمک زن مسافر، مرا به صندلی شاگرد منتقل کرد و سپس خودش پشت فرمان نشست. با این حرکت متوجه شدم آنها همدست هستند. زن و مرد سارق مرا به بیابان‌های کهریزک بردند و 500 هزار تومان پول نقد، کارت بانکی و گوشی تلفن همراهم را سرقت کردند. آنها وقتی خواستند خودرویم را سرقت کنند، مقاومت کردم که مرد سارق با چاقو ضربه‌ای به پایم زد که به شدت مجروح شدم. دو متهم سرانجام با سرقت خودرو گریختند. ماموران پلیس هر دو متهم را بازداشت و در بازجویی‌های‌شان اعتراف کردند با همدستی یکدیگر از رانندگان عبوری، اقدام به زورگیری و سرقت می‌کردند.

پای خودشان هم گیر بود

مونا 26 سال دارد و به اتهام اخاذی با همدستی دو پسر جوان دستگیر شده است.
سابقه دار نیست و برای اولین بار است که دستگیر می شود. فکر نمی کرد هیچ وقت دستبند پلیس دستانش را به هم گره بزند و حالا باید منتظر حکم دادگاه درباره مجازاتش باشد.
می گوید: ن قشه مان حرفه ای بود و خود مردان هم مقصر بودند. به همین خاطر پای خودشان گیر بود و فکر نمی کردیم که شکایت کنند اما شکایت یکی از آنها و پیگیری هایش ، ما را گرفتار کرد.
جدایی از همسرش و اعتماد به پسر سابقه دار، او را گرفتار این پرونده کرد و بعد از آن پول راحتی که به دست می آورد باعث شد ترسش بریزد.
«وقتی از همسرم جدا شدم تا مدتی افسرده بودم تا این که با رضا آشنا شدم. او پسر شادی بود و همیشه سعی می کرد کاری کند تا من شاد باشم. بعد از مدتی به او وابسته شدم و حاضر بودم حتی برای او جان بدهم. »
تماس یک زن ناشناس زندگی او را تغییر داد. یک روز زنی با مونا تماس گرفت و به او گفت، به رضا دل نبند. او یک مجرم سابقه دار است که یک پایش زندان است و یک پایش بیرون. مونا نمی خواست این حرف ها را باور کند و با خود می گفت؛ این یک حسادت زنانه است اما وقتی موضوع را برای رضا تعریف کرد، در کمال ناباوری پسر موردعلاقه اش حرف های زن ناشناس را تایید کرد.
« تا چند روز تلفنم را خاموش کردم اما بدجور وابسته رضا شده بودم. به او زنگ زدم. از من خواست با آنها همراه شوم. به خاطر این که هیجان را دوست داشتم قبول کردم. البته اولش می ترسیدم اما بعد از شکار دومین طعمه کار برایم تفریح شده بود. سوار خودروهای مدل بالا می شدم و بعد ، رضا و دوستش به جای برادرهای نداشته من از راننده اخاذی می کردند. از طعمه فیلم می گرفتیم تا اگر شکایت کرد ، آن را برای همسرش ارسال کنیم. از شانس بد ما یکی از طعمه ها مجرد بود و با پیگیری هایش دستگیر شدم.»
مونا در حالی که باید راهی زندان شود، می گوید: «همسرم به من خیانت کرد و به خاطر آن از هم جدا شدیم. من هم برای انتقام از مردان هوسران سراغ شان می رفتم و از این که آنها را سرکیسه می کردیم ناراحت نبودم و نیستم.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها