در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ماجرا چه بود؟
فیلیپ مارکگراف بعد از آنکه از چنگال سرطان رها میشود، پا میگذارد روی دلش، پیانویش را میفروشد و دوچرخهاش را برمیدارد که به شهرهای مختلف جهان سفر کند و به هر کسی رسید درباره امید بگوید و سلامتی بازیافتهاش. بعد از ترکیه از شمال غرب وارد ایران میشود. به تبریز میرود و رکابزنان به استان گیلان وارد میشود و در ادامه به مازندران میرسد. بعد از نشتارود، جایی نزدیک به جاده ساحلی، چادر میزند. در دقایقی که گویا در چادرش نبوده، چند نوجوان هوش از سر پریده، به سرشان میزند چیزی از چادر فیلیپ کش بروند اما فیلیپ سر میرسد و مچشان را میگیرد. درگیری وحشتناکی رخ میدهد. فیلیپ تنها میماند زیر باران مشت و لگدها و در نهایت آنها که متوجه میشوند مهمان را تا حد مرگ کتک زدهاند، تاکسی میگیرند تا او را به بیمارستان برسانند و این راننده تاکسی بود که با پلیس تماس گرفت و غائله را ختم کرد.
تمام این اتفاقات در حالی رخ داد که مادر فیلیپ از آن سوی تلفن همراه، داشت همه چیز را میشنید. وقتی فیلیپ خرد شده و ورم کرده را به تهران منتقل کردند مادرش هم به ایران آمده بود. از اینجا بود که داستان تلخ فیلیپ در فضای مجازی دست به دست شد و خیلیها تلاش کردند به نوعی از او دلجویی کنند اما اتفاق دوم در راه بود.
یک خانواده ایرانی که گویا قبلا از طریق همسایه فیلیپ در آلمان، با او آشنا شده بودند و از او برای مهاجرت فرزندانشان به آن کشور، کمک گرفته بودند، متوجه شدند فیلیپ در تهران بستری است. این خانواده سراغ خانواده فیلیپ را گرفتند و آنها را به خانه خودشان بردند و از آنها حسابی پذیرایی کردند تا روز سفر و بازگشت رسید. از آنجا که فیلیپ درکمک به مهاجرت فرزندان این خانواده موفق عمل نکرده بود و نتوانسته بود کارشان را درست کند، وقتش رسیده بود که این خانواده انتقام بگیرد. بنابراین بابت پذیرایی و میزبانی فیلیپ و خانوادهاش، 15هزار دلار درخواست کردند و درها را به رویشان بستند تا در نهایت با مداخله پلیس ماجرا حل شد و آنها در آخرین فرصت به فرودگاه رسیدند و به کشورشان بازگشتند.
واکنشهای پرتضاد وطندوستانه
جراحی سختی روی فک فیلیپ در حال انجام بود که پلیس ضاربان را دستگیر کرد. کمی بعد شهردار و اعضای شورای شهر نشتارود به ملاقات فیلیپ رفتند و خیلیها سعی کردند درباره این حادثه از او دلجویی کنند. هزاران نفر به صفحه اینستاگرامی فیلیپ رفتند و آنجا ابراز تاسف کردند. کمکم اوضاع داشت برای گردشگر آلمانی بهتر میشد، اما گویا این ماجرا قرار نبود به این زودیهاتمام شود چرا که ماجرای دیگری آغاز شد. از همین یکی دو روز پیش، عدهای از خود ما به جانمان افتادهاند و چنان فرهنگ ایرانی را به سخره میگیرند که تو گویی هیچ نسبتی با این آب و خاک ندارند. برای عدهای ماجرا جان میدهد برای دعوا و ستیزه با رنگ و بومی قومیتی. اوج این دعواها در صفحه اینستاگرامی پرویز پرستویی ادامه دارد؛ عدهای مازندرانیها را به باد نکوهش گرفتهاند و تحقیرشان میکنند، مازندرانیها هم عدهای دیگر را. پای تهرانیها هم به این دعوای قومیتی باز شده است.
ردی روی شعر، موسیقی و فرهنگ
فیلیپ مارکگراف آلمانی از همه کسانی که با نگرانی برایش پیامهای پرمهر فرستادهاند، تشکر و ایران را ترک کرد تا در کشورش تحت یک جراحی سنگین قرار بگیرد. کسی نمیداند فیلیپ در ایران چه تجربههایی از سر گذراند، اما در کنار دو اتفاق دردناکی که اینجا برایش رخ داد، میتوان تاثیر چند تجربه خوب و شیرین را دید و امیدوار بود همین تجربهها التیامی باشد بر زخمهای این جوان. زمانی که فیلیپ در بیمارستان بستری بود، علاوه بر تمام پیامهای عذرخواهی و تاسف، به جز تمام همدلیها، مسؤولان نشتارود به او دیوان خیام هدیه کردند و همینطور مانی رهنما و همسرش صبا راد به دیدارش رفتند و او را به آموزشگاه موسیقی خودشان دعوت کردند. فیلیپ در آموزشگاه این زوج هنرمند، بعد از آنکه پیانویش را خرج سفر کرده بود، دوباره فرصتی پیدا کرد که دست به ساز ببرد و بنوازد. او آنجا موسیقی گوش کرد، شعر شنید و از همراهی و همدلی این دو هنرمند و دوستانشان بهرهمند شد تا جایی که وقتی او و خانوادهاش را گروگان گرفتند از مانی رهنما و همسرش کمک خواست و با همراهی آنها از مخمصه نجات یافت. همه اینها را بگذارید در کنار مهماننوازی ایرانیها در شهرهای مختلف، وقتی به او سلام میکردند، برایش دست تکان میدادند، او را به خانه خود مهمان میکردند و پای حرفهایش مینشستند. کسی چه میداند در معاشرتهای او با ایرانیها چه حرفهایی رد و بدل شده، چه شعرها برایش خواندهاند، چه قصهها برایش روایت کردهاند، چه سازها برایش نواختهاند، چه مهرها ورزیدهاند که او بعد از دو تجربه تلخ و دردناک که آنها را به کابوس تعبیر کرده، از ایران و ایرانیها متنفر نشده است. بهانهها به قدر کفایت بود اما فیلیپ بهصراحت گفته است: تجربه شگفتانگیز من از فرهنگ ایرانی تحت تاثیر دستهای از احمقهای بدوی قرار نخواهد گرفت.
آذر مهاجر
فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: