گفت‌وگو با منوچهر آذری، بازیگر و گوینده رادیو درباره دوستی از قدیم تا امروز

صد در صد پای رفیقم می‌مانم

دیروز، روز جهانی دوستی بود.مفهوم و اتفاقی که همه آدم‌ها درباره آن اتفاق نظر دارند.مفهومی مشترک بین همه انسان‌‌ها که استثنایی درباره آن نمی‌توان در نظر گرفت.نمی‌توان آدمی را پیدا کرد که دوست نداشته باشد.برخی از آدم‌ها دایره دوستی و رفاقت بزرگی دارند و بعضی‌ها گزینشی‌تر رفتار کرده و با هر کسی دوست نمی‌شوند.
کد خبر: ۱۲۲۰۷۵۵

برخی از دوستی‌ها ساده ، مقطعی و محدود است و برخی عمیق و طولانی. برخی دوستی‌ها تو را به اوج می‌رسانند و برخی چنان به زمین‌ات می‌زنند که برخاستن دوباره سخت است؛ مصداق «رفیق ناباب» که همه می دانیم چیست.دوست فارغ از همدمی و حال خوبی که به آدم می‌دهد آنقدر مهم است که می‌گویند برای شناخت آدم‌ها نمی‌خواهد زیاد تلاش کنید، به دوستان آنها نگاهی بیندازید، آدم‌ها معمولا با کسانی دوست و دمخور می‌شوند که شبیه آنها فکر و رفتار می‌کنند. همان ضرب‌المثل قدیمی بگو با کی دوستی تا بگویم، کیستی ! همه اینها نشان می‌دهد که انتخاب دوست و ادامه مسیر دادن با او چقدر اهمیت دارد.در ادبیات کهن ایران در آن روزگار که متفکران از ادبیات و شعر برای بازگو کردن اندیشه استفاده می‌کردند درباره رفاقت حکایت‌‌ها و شعرهای زیادی نوشته و سروده شده است.مثلا حافظ در یکی از غزل‌هایش می‌گوید: ما زیاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم/ تا درخت دوستی برگی دهد / حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم. سعدی صاحب سخن اما در یکی از مثنوی‌هایش می‌گوید: این دغل دوستان که می‌بینی / مگسانند گرد شیرینی. این بیت سعدی را منوچهر آذری می‌گوید که به نقلش بنویسم، دیروز که به او تلفن کردم تا درباره دوستی و رفافت با او هم‌صحبت شوم.مردی که سال‌های زیادی از عمرش را در رادیو و برنامه‌های طنزش از جمله صبح جمعه با رادیو گذرانده و دوستان زیادی داشته و دارد.او بر این باور است که همه مردم ایران دوست او هستند چون سال‌ها از جان و دل برای مردم مایه گذاشته و از همه توانایی‌هایش استفاده کرده تا مردم را شاد کند همین باعث شده تا او با همه ایرانی‌‌ها دوست باشد و دایره دوستی‌‌اش به وسعت ایران باشد.
دورهمی‌های دوستانه یادش بخیر
آذری اما دل پردردی از دوستی‌های امروزی دارد و می‌گوید اصلا نمی‌شود رفاقت‌های امروز را با دیروز و گذشته مقایسه کرد.«راستش را بخواهید، شرایط اقتصادی آنقدر آشفته است که نمی‌توان از رفاقت و این‌جور چیزها صحبت کرد.الان گوشت و میوه و دیگر خوراکی‌ها آنقدر گران است که نمی‌توان حتی به خانه دوست و رفقا رفت و ناهار یا شام یا حتی عصرانه‌ای مهمان آنها شد ! در قدیم مرسوم بود که رفقا آخر هفته‌ها را با هم می‌گذراندند و خانواده‌یشان هم در کنارشان بودند به صرف شام یا ناهار اما الان شاید فقط سالی یک‌بار بشود این دورهمی‌های دوستانه را برگزار کرد.مشکلات آنقدر زیاد شده که حتی دوستان قدیمی هم دیگر دل و دماغ ندارند حتی بهم تلفن کنند و حال یکدیگر را بپرسند.با همه اینها اما من تلاش می‌کنم گرفتاری‌های روزمره دلیلی نشود که دوستانم را فراموش کنم. یک سال و نیم است که دیگر برنامه صبح جمعه با شما با گروه قبلی پخش نمی‌شود اما من هنوز دوستی‌ام با آقای سعید توکل را ادامه داده و می‌‌دهم. با آقای جاویدنیا هم همین‌طور. با آقای اصغر سمسار‌زاده و بقیه هم دوستم.چند روز قبل پسر آقای رضا عبدی ( آمیرز عبدالطمع) در 50سالگی سکته کرد و درگذشت. با دوستان قدیمی در مراسم تشییع پیکرش شرکت کردیم و کنار دوستمان آقای عبدی بودیم.هفته قبل میوه‌فروش محله‌مان بیمار بود،روز جمعه بود او را با ماشین خودم به بیمارستان لقمان‌الدوله بردم که پسرم شهریار، پزشک کشیک آنجا بود. آمد و آقای میوه فروش را که با من دوست است معاینه کرد و دارو داد.
این را گفتم که به این نتیجه برسم ذات آدمیزاد به سمت دوستی و رفاقت با همه آدم‌ها می‌رود.آدم تنها که دوستی نداشته باشد، آدم نیست !»
امان از رفیق ناباب
به آذری می‌گویم اما تنهایی بهتر از دوست ناباب است ! انتخاب دوست مهم است، نمی‌توان با همه دوست شد.
این بازیگر رادیو می‌گوید: «خدا نکند آدم، گیر رفیق ناباب بیفتد.من هیچ‌وقت دوست ناباب نداشتم.کسانی وارد رفاقت با آدم‌های بد می‌شوند که در خانواده نمی‌توانند با پدر و مادر یا خواهر وبرادر خود دوست شوند.وقتی از نظر عاطفی در خانواده دچار مشکل شوند در کوچه و خیابان و در مدرسه با آدم‌های نااهل رفیق شده و وارد کارهای خلاف می‌شوند.40 سال قبل مادرم فوت کرد و 50 سال قبل پدرم، یعنی والدینم آدم‌های قدیمی بودند اما راه و رسم بچه بزرگ کردن را بلد بودند. با ما رفیق بودند و آنقدر دوست‌شان داشتیم که بعد از این همه سال هنوز در روز وفاتشان برایشان سالگرد می‌گیرم تا یادشان زنده بماند.اولین دوست و رفیق‌های ما پدر و مادرمان بودند.راه و رسم رفاقت و دوستی را یادمان دادند.»
رفیق‌بازی ممنوع
از آذری می‌پرسم تا حالا رفیقی داشته‌اید که به شما پست و مقامی بدهد و به اصطلاح پارتی شما شود برای گرفتن حتی اگر شده یک نقش؟
می‌گوید: «رفیق‌بازی در کار را دوست ندارم.به نظرم اول باید کار بلد باشی بعد اگر دوستت به تو کاری هم داد یا تو را بر مسندی نشاند کارت را درست انجام می‌دهی که باعث سرافکندگی او نشوی.اما این که کار بلد نباشی و با رفیق بازی به پست و مقام برسی رفتار خیلی زشتی است.من رفیق زیاد دارم الان هم که در رادیو کار ندارم به واسطه یکی از دوستان، مشغول کار نان‌و‌آبداری شده‌ام اما کارم را بلدم و دوستم بنا به همین کار بلدی بهم کار داده است !
هوای دوستانم را به‌شدت دارم امکان ندارد پشت دوستان قدیمی‌ام را خالی کنم. برای سری جدید برنامه صبح‌جمعه با شما دعوت به کار شدم اما چون آقای سعید توکل تهیه‌کننده‌اش نبود، نرفتم.سه بار می‌گویم صد در صد، صد در صد ، صد در صد باید پشت رفیق قدیمی‌ات بایستی، رفیقی که دوستی‌اش را به تو ثابت کرده، رفیقی که به تو کار یاد داده، دوستی که باعث شده دانش و آگاهی‌ات بالا برود.البته منظورم از دوست قدیمی، دوستی نیست که مثلا 30سال قبل با او رفیق بوده‌ای، بعد سال‌های زیادی از او بی‌خبر باشی. در این سال‌ها معلوم نیست او به چه راهی رفته و چه کار کرده ! منظورم از دوست قدیمی دوستی‌ است که سال‌هاست در کنارت هست در خوشی و ناخوشی.»

طاهره آشیانی

روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها