در مخیله‌ام هم نمی‌گنجید روزی چاقو دست بگیرم و با آن به کسی آسیب بزنم. اما این اتفاق افتاد. دنبالش رفتم و در تاریکی شب راهش را سد کردم. تصورم این بود که از برق چاقو وحشت می‌کند. اما او کوتاه نیامد.
کد خبر: ۱۲۲۰۶۰۰

دستم را گرفته بود و داد و فریاد می‌زد، هیچ چیز در آن لحظه به ذهنم نمی‌رسید؛ با ترس و وحشت به اطراف نگاه می‌کردم که نکند کسی از راه برسد و شناسایی‌ام کند.
چند بار تهدیدش کردم ساکت شود اما دست‌بردار نبود. کوچه خلوت بود که به سراغش رفتم تا گوشی تلفن همراه و پول‌هایش را بگیرم و پا به فرار بگذارم.
دو همدستم سر کوچه ایستاده بودند و هرچه گفتم به کمکم بیایند فایده‌ای نداشت. مثل چوب، خشک شان زده بود .
در همین لحظه از یک مهمانپذیر چند نفر که
سر و صدایمان را شنیده بودند بیرون آمدند. کار از کار گذشته بود و باید خودم را خلاص می‌کردم، برای همین دست به چاقو بردم و ضربه‌ای به دستش زدم.
خون فواره زد و تمام لباس‌های مرد جوان را سرخ کرد. می‌خواستم فلنگ را ببندم ولی نتوانستم. همان چند نفر که از مهمانپذیر بیرون آمده بودند مرا گرفتند.
به پلیس 110 زنگ زدند و دقایقی بعد ماموران کلانتری 12 مشهد بلافاصله در محل حاضر شدند. در مسیر کلانتری از پنجره ماشین بیرون را نگاه می‌کردم تا شاید آن دو رفیق نارفیق را ببینم. انگار آب شده بودند و رفته بودند توی زمین. بدجور دلم گرفته بود. در کلانتری دو همدست فراری‌ام را لو دادم .
دوست دارم پلیس دستگیرشان کند و یک بار دیگر با آنها چشم در چشم شوم. نقشه زورگیری از مردم طرح آنها بود و من ساده، بازیگر خواسته شوم شان شدم. می‌گفتند تو برو جلو ما هوایت را داریم، اما ...
وقتی به کلانتری رفتم فکر کردم چند روزی زندانی می‌شوم و بعد از بیرون آمدن دور خلاف را یک خط قرمز می‌کشم اما روز بعد وقتی مرا به اتاق بازجویی بردند و برگه تحقیق را مقابلم گذاشتند دنیا روی سرم آوار شد. مقابل اتهامم نوشته بودند قتل عمد. آن‌طور که افسر تحقیق می‌گفت، مرد مجروح را سریع به بیمارستان منتقل کردند اما به خاطر این‌که چاقو رگ اصلی او را بریده بود، دوام نیاورد و جان باخت. حالا مهر قاتل بودن بر پیشانی من حک شده است.
یادش بخیر، پدرم همیشه نصیحتم می‌کرد و می‌گفت: مراقب باش که نارفیق بازی‌ات ندهد. اما گوشم بدهکار نبود. اصلا پدرم را نمی‌دیدم و تا حرف می‌زد صحبتش را قطع می‌کردم. فقط دنبال رفیق‌بازی بودم و بس. اما حالا که دچار مشکل شدم و سرم به سنگ زمانه خورد تازه فهمیدم چه اشتباهی کرده‌ام.
خدا لعنت کند دوست نااهلم را. زیر پایم نشست و گفت بیا برویم و زندگی مستقلی برای خودمان تشکیل بدهیم. تصمیم گرفتیم به مشهد بیاییم و دیگر کسی بالای سرمان نباشد که امرو نهی کند چه کار بکنیم و چه کار نکنیم.
پدر و مادرم می‌گفتند دل شان به این سفر نیست، آنها اصرار داشتند در شهر خودمان و به همان کاری که مشغول بودم ادامه بدهم.
اما من خودسر شده بودم و بدون این‌که توجهی به آنها کنم مدارک شناسایی‌ام را برداشتم و با دوستم از شهرمان به مشهد ‌آمدیم و این هم آخر و عاقبت کارم.

زورگیران شخصیت ضداجتماعی دارند
دکتر سید مجید موسوی‌راد، استاد مهارت‌های زندگی می‌گوید: افرادی که دست به زورگیری یا سرقت‌های خشن می‌زنند، اغلب کسانی هستند که دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند و به آنها جامعه‌ستیز نیز می‌گویند. این افراد عمدتا مشکلات زیادی دارند و به‌رغم این‌که به هیچ عنوان با مقررات و موازین حاکم بر جامعه سازگاری ندارند با همه افراد مشکل پیدا می‌کنند. این قبیل افراد مشکل شخصیتی خودشان را قبول ندارند و در نتیجه هیچ گاه برای برطرف کردن مشکلات شان اقدامی نمی‌کنند و به همین خاطر خیلی سخت به درمان پاسخ می‌دهند.
از دیگر ویژگی‌های افراد دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی این است که به صورت گروهی یا انفرادی رفتارهایشان را انجام می‌دهند، به نوعی که آسیب به جان یا به اموال مردم می‌زنند و به نظر می‌رسد در این قبیل افراد هیچ گونه وجدان اخلاقی به عنوان بازنده وجود ندارد. به عبارت دیگر نبود و ضعف وجدان اخلاقی در آنان مشاهده می‌شود. از دیگر ویژگی آنان ناتوانی در کنترل تکانه است که به صورت تکانشی و ناگهانی رفتارهایی مرتکب می‌شوند که به نظر می‌رسد این رفتار در اختیار آنان نیست. غالبا این افراد باهوش هستند و در مواجهه با پلیس یا مقامات قضایی با زیرکی اعلام ندامت و پشیمانی می‌کنند اما واقعیت این است که این افراد عبرت نمی‌گیرند و عمیقا از انجام فعالیت‌های خود پشیمان نیستند و صرفا برای فرار از وضعیت اعلام ناراحتی و پشیمانی می‌کنند و در عمل حتی این نوع وقایع و اتفاقات را حق خود می‌دانند. افرادی که دست به شرارت و زورگیری می‌زنند عمدتا دارای مشکلات روانی عمده مانند اختلال شخصیت هستند. گاهی نیز براثر مصرف مواد محرک و مخدر قدرت تفکر در آنان کاهش می‌یابد. بهترین کار این است که این افراد را شناسایی کرده و تحت درمان قرار داد. لازم به ذکر است فرآیند درمان این قبیل افراد طولانی‌مدت و نیازمند همکاری خودشان است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها