کیفیت تیتراژ برنامه‌های پربیننده تلویزیون چگونه است؟

قلابی برای شکار تماشاچیان

نخستین رویارویی مخاطبان با یک محتوای تلویزیونی، از مسیر تیتراژ اتفاق می‎افتد. بخشی که می‎تواند با در برداشتن عناصر دیداری و شنیداری هنری و فنی لازم در دل خود، نقش کلیدی را در جلب توجه و البته جذب بینندگان به سمت محتوای اصلی یک برنامه ایفا کند. اگر جایگاه تیتراژها به عنوان اولین دلیل برای جذب و نگهداشت مخاطبان به درستی روشن شود، این بخش پیشگام، فرآیند تولید جدی‌تری را پشت سر می‌گذارد. بخشی که معمولا از سوی تولیدکنندگان برنامه‎های تلویزیونی به خوبی شناخته و مورد توجه قرار نمی‌گیرد و غالبا با شکل و شمایل گرافیکی دمِ‌دستی ساخته می‌شود که خبر از کم‌اهمیت بودن آن در نظر تیم تولیدکننده می‌دهد. در حالی که تیتراژها با جدی‌تر گرفته شدن می‌توانند قلاب خوبی برای شکار نگاه و تغییر نگرش مخاطبان داشته باشند. بخشی که باید در موجزترین، گویاترین و زیباترین شکل ممکن، ویترینی از محتوای برنامه را به معرض دید بینندگانش بگذارد و در کمترین زمان هم به تحریک و جذب آنها بینجامد. تیتراژها به ما می‌گویند که در برنامه بناست شاهد چه چیزی باشیم، اگر کارگردان و عوامل هنری برنامه با انتخاب درست تیتراژ بتوانند مخاطب را پای گیرنده‌های خود نگه دارند می‌توان گفت بخش مهمی از کار را انجام داده‌اند و توانسته‌اند قسمتی از پیامی را که می‌خواهند در برنامه به بیننده منتقل کنند از مسیر تیتراژ ارائه دهند. اما برنامه‌های تلویزیون تا چه حد توانسته‌اند با بهره‌گیری از تیتراژ خوب قلاب خود را برای شکار تماشاگرانی که با گزینه‌های بسیار زیادی مواجه هستند، بیندازند. با توجه به این میزان اهمیت، به برخی المان‌های موجود در تیتراژ برنامه‌های پربیننده‌تر رسانه ملی نگاهی می‌کنیم:
کد خبر: ۱۲۱۸۷۶۴

سیمای خانواده
یکی از قدیمی‌ترین و ریشه‌دارترین برنامه‌های رسانه ملی «سیمای خانواده» است که با هرمز شجاعی‌مهر، مجری باسابقه آن شناخته می‌شود و هر روز روی آنتن شبکه یک سیما می‌رود و بعید به نظر می‌رسد کسی با نام و نشان آن ناآشنا باشد. این برنامه، به واسطه ارزشمندی محتوای آن در تحکیم کانون خانواده، مخاطبان پروپاقرص فراوانی دارد که از گذشته تا امروز آن را حفظ کرده است.
بی‌شک این ارزش‎آفرینی از اجزای مختلف این برنامه نشأت می‎گیرد که حتما پیام تصویری آغاز برنامه در قالب تیتراژ، حرف نخست را در کسب این جاذبه چند ساله دارد. تیتراژ جدید سیمای خانواده، گذر معمول زندگی را در خانواده‌ای از اهالی شمال با کار و تلاش روزانه پدر روی زمین شالیزار تا همنشینی با همسر و فرزندان در کانون گرم و شاد خانواده به خوبی به تصویر می‌کشد. استفاده از نمادهای فرهنگ ایرانی مانند استقبال همسر و فرزندان از پدر در بازگشت از سر کار، غذا خوردن دور یک سفره، خوردن چای عصرانه همراه اعضای خانواده در این تیتراژ، فیلمبرداری کار در نقطه‌ای دور از پایتخت و مشخصه‌های تکراری محیط شهری و در مقابل تصویرسازی سبک خاص کار و زندگی و خوراک و پوشش محلی مردمان ساکن این خطه از جمله نقاط قوت سرآغاز برنامه خانواده است. ترانه‌ تیتراژ هم با صدای دلنشین مجید اخشابی، سخن از عشق و نیمه گمشده و قسمت ابدی یک زوج به میان می‌آورد که به سادگی مفهوم خانواده ایرانی را نمایش می‌دهد و به کمک بخش تصویری تیتراژ می‌آید. هر چند نشان دادن تصویر خوشبختی و شادی خانواده در فضای سرسبز طبیعت مناطق شمالی ملموس‌تر اتفاق می‌افتد اما کاری دم دستی و کلیشه‌ای است که می‌توانست با کمی فکر و خلاقیت تیم تولید تیتراژ، به شکلی جدیدتر و عمیق‌تر مطرح و دیده شود؛ کاری که در تیتراژ پیشین این برنامه بیشتر به چشم می‌آمد. در تیتراژ قبلی، دو مرد بی‎تفاوت از کنار هم می‌گذرند و به قهرمان (نمادین سیمای خانواده) تنه‌ای می‌خورد و به جای توهین کردن و دعوا راه انداختن احتمالی، عکس‌العمل متفاوتی نشان بیننده می‌دهد. او با خریدن و هدیه دادن گل سرخ، در واقع محبت و مهربانی را به جای خشونت و بی‌مهری ترویج می‌دهد. در ادامه، زن و مرد جوانی به نمایندگی از همه زنان و مردان این سرزمین شاخه‌های گل مهر و محبت را به هموطنان‌شان هدیه می‌دهند که به خوبی نشان می‌دهد به همین بهانه کوچک می‎توان لبخند و همزبانی ملی را به وجود آورد. آغازی بامعنی و مرتبط با اهداف تولید سیمای خانواده که آنجا هم با صدای گرم مجید اخشابی و ابیاتی زیبا در پیوند با این مفاهیم، به دل مخاطب می‎نشست. به خصوص بخش پایانی آن که با کلام دلنشینی از خسرو شکیبایی که همه را به رسم خوشایند زندگی دعوت می‌کرد، زمینه را برای ورود به برنامه و پذیرش محتوای آن مهیا می‌ساخت.

زنده باد زندگی
این برنامه در شمار برنامه‌های محبوب و پربیننده رسانه ملی است که سال‌ها از پخش آن می‌گذرد و مخاطبان پروپاقرص خود را دارد و تیتراژهای معمولا خوب آن بخشی از کیفیت این برنامه را به خود اختصاص داده. اما تیتراژ جدید «زنده باد زندگی» از همان دقایق آغازین بالا کشیدن کرکره یک مغازه تا نمایش سریع و فشرده چند حرفه از جمله نانوایی، سلمانی، قصابی، سبزی فروشی و... تا پایان آن، با همراهی ملودی نامرتبطی، بیشتر از آن‌که حرفی از زندگی با همه روی و معنای آن داشته باشد، فقط حرکت ساده دوربین، دور و اطراف شهر و نمود انواع مشاغل فعال به خود مردم است. بدون آن‌که خلاقیت یا معنای خاصی در پسِ این افتتاحیه تدبیر شده باشد و بیننده را با موسیقی و تصاویر خود مجذوب و مشتاق به دیدن اصل برنامه کند.
از طرف دیگر، در همین تعریف محدود و کوتاه‎ از زندگی هم معلوم نیست چرا هر وقت سخن از زندگی وسط کشیده می‌شود، فکر می‎کنیم همه مفهوم آن در شهر و شقوق زندگی مدرن خلاصه می‌شود. مگر نمی‌توان مشاغل و حِرَف گوناگون روستاییان و عشایر را در این قالب تکراری گنجاند؟
وقتی نام برنامه، به زیبایی هر چه تمام‌تر به معنی درود فرستادن بر همه مظاهر زندگی اعم از خوب و بد آن است، چرا نباید تعریفی رنگارنگ از آداب و سنن، مراسم، پوشش‌های قومیتی، مناظر کمتر دیده شده طبیعی هر استان به تصویر کشیده شود و فقط به نمایش چند شغل در فضای کلانشهرها و در چند صحنه هم شمردن پول و رد و بدل کردن اسکناس بسنده کرد؟
حتی می‌توان بسیاری از مفاهیم فرهنگی و معنوی را به صورت غیرمستقیم و نمادین در تیتراژ برنامه‌های خانوادگی و اجتماعی لحاظ کرد و از بار نمادهای واقع‌گرایانه آن کاست تا کمی وجه هنری و تامل‌برانگیز هم برای بیننده داشته باشد. نه این‌که در این خیابان‌گردی حتی تا پخش صدای زنده یک دوره‌گرد ضایعاتی پیش رفت تا نشان دهیم همه زندگی همین است. درست است که زنده‌باد زندگی، محصول گروه دانش و اقتصاد شبکه دوی سیماست و تیتراژ هم به تبع محتوای برنامه که برگرفته از شعار محوری سال، روی موضوعات اقتصادی و معیشتی مردم تمرکز کرده، رنگ و بوی بازار و شغل و درآمد گرفته است، اما به هر حال باید کمی هم معنی زندگی بدهد.

عصر جدید
در حال حاضر این مسابقه استعدادیابی تلویزیونی، با اجرا و هدایت احسان علیخانی یکی از اولین‌های تلویزیون از نظر تعداد مخاطب است. از این رو نگاهی به تیتراژ آن مثل همه اجزای برنامه ضروری به نظر می‌رسد. برخلاف تصور، تیتراژ «عصر جدید» هیچ اشاره‌ای به عنوان خود یا موضوع تولیدش که کشف و پرورش استعدادهاست، ندارد.
به نظر می‌رسد، تیتراژ، مفهومی عمیق‌تر و ارزشمند‌تر را نشانه رفته است. در تدوینی سریع و فشرده، صحنه‌هایی از مناظر زیبای طبیعی به همراه نمادهای زندگی شهری و روستایی، اماکن تاریخی، آداب و سنن، چهره، نوع زیست و پوشش مردمان جای‌جای این کشور به تصویر کشیده می‌شود.
آن منظوری که هدف اصلی و در پشت پرده ساخت عصر جدید نهفته است، توجه به همه فرزندان این آب و خاک به دور از مرزهای قومیتی، جغرافیایی، زبانی و به دور از تبعیض، دیدن همه استعدادها و شنیدن همه صداها، بدون خط‌کشی و پایتخت محوری همیشگی است.
این تیتراژ به انضمام موسیقی زیبا و بدون کلام آریا عظیمی‌نژاد، از داوران مسابقه احساس شادی، هیجان و افتخار بیننده را نسبت به مفاخر ملی و مذهبی خود برمی‌انگیزاند. ضمنا به صورت همزمان حس زندگی را در عصر مدرن به همراه تعلقات قلبی به سنت و مواریث فرهنگی در شنونده تداعی می‌کند که به خوبی مبین عنوان برنامه یعنی عصر جدید است. تیتراژی ساده و کوتاه ولی پرمعنا که با تصویر و ملودی حرف خود را به مخاطبانش منتقل می‌کند.

محله گل و بلبل 3
این برنامه در فصل سوم خود، ویژه مخاطب کودک و نوجوان تولید شده بود و از بین برنامه‌های مخصوص این رده‌های سنی، آن هم با حضور مجری‌-بازیگر ستاره خود، عمو پورنگ از همه پراقبال‌تر است. اغراق نیست اگر بگوییم مهم‌ترین جذابیت این سریال تلویزیونی کودکانه، تیتراژ و بخش‌های موسیقایی برنامه است. تیتراژ سری سوم برنامه تلویزیونی «محله گل و بلبل»، مثل دو فصل اول آن دیدنی طراحی شده است. ویترینی که ضمن شاد کردن کودکان و نوجوانان، مفاهیم و ارزش‌های فرهنگی را به زبانی ساده به مخاطبان کم‌سن و سال خود منتقل می‌کند.
ویدئوی تیتراژ آغازین محله گل و بلبل با حضور همه بازیگران و حتی شخصیت‌های عروسکی آن اعم از زن و مرد و نقش‌آفرینان مثبت و منفی، با لباس‌های رنگارنگ مثل پوستری جذاب در آستانه ورودی، نویدبخش دیدن برنامه‌ای مفرح و دلنشین برای مخاطب کودک و نوجوان است. همخوانی و اجرای نمایشی سرود ساده‌فهم تیتراژ توسط عمو پورنگ و همه بازیگران برنامه هم یکی دیگر از نقاط قوت این تیتراژ به حساب می‌آید که به تکخوانی داریوش فرضیایی اختصاص ندارد و به صورت تلویحی معنای حقیقی محله‌ای با ساکنان گل و بلبلش را نمایندگی می‌کند و پیش از این در کمتر برنامه کودک‌محوری چنین تولید تیتراژی را دیده‌ایم.
این تیتراژ هم مثل دیگر تولیدات از این دست، خالی از اشکال نیست و بر همین اساس تدوین تصاویر بازیگران با نمادهای گرافیکی طبیعت یکی از این نقاط کاستی است. به جای استفاده از مناظر بی‌ربط طبیعی در پس زمینه تیتراژ، می‌شد نمایی گرافیکی از دکور محله گل و بلبل و یا حداقل مشاغلی چون نانوایی، شیرینی فروشی، سبزی فروشی و میوه فروشی که در شعر به آنها اشاره می‌شود، به تصویر کشید تا بیشتر با موضوع برنامه همخوانی داشته باشد.
همین طور در چند صحنه تیتراژ، تکرار پرواز اسکناس‎ها در هوا که معلوم نیست چه ضرورتی دارد بچه‌ها شاهد آن باشند، تعجب‌برانگیز به نظر می‌رسد. آن هم در بخش‌هایی از پخش سرود شاد و با معنی تیتراژ که با بیان چنین ابیاتی «آدمای صمیمی/ دورهمی بگو بخند/ شادی و شب‌نشینی/ پنجره‌های خونه‌ها آبی و سبز و قرمز/ شادی بمونه/ هر کسی غصه نبینه هرگز...» بر ارتباط خوب کاسب و همسایه و دوستان هم‌محله‌ای تاکید دارد، بیشتر عجیب است!
تیتراژ پایانی محله گل و بلبل 3 هم با ترانه‌ای شاد و کودکانه از زهرا زواری و ملودی برگرفته از آهنگ‌های اصیل بومی - محلی کشورمان شنیدنی است. این کار را فرضیایی تکخوانی کرده و شعر آن مضمونی فرهنگ‌ساز درخصوص حفظ خانه و کاشانه و توجه به هم‌محله‌ای‌ها و همشهری‌هایمان دارد.

کودک‌شو
این مسابقه تلویزیونی با مخاطب کودک و والدین آنها، با سبک و سیاق جدید خود و اجرای پژمان بازغی در شمار پربیننده‌ترین برنامه‌‌های رسانه ملی در سال 97 جای گرفت که به خاطر اقبال تماشاگرانش به سومین فصل از تولید خود رسید. به این همه جذابیت، باید برخورداری از تیتراژ و موسیقی پرکشش و متناسب با درونمایه برنامه را هم افزود.
«کودک‌شو» برخلاف دیگر برنامه‌های یاد شده عنوان‌بندی و تیتراژ ورودی خاصی ندارد و فقط با دست زدن و هیجان تماشاگران حاضر در استودیو به سراغ شروع یک قسمت جدید می‌رود. با وجود این‌که کودک‌شو با تیتراژ پایانی خود جذاب نشان داده اما این تیتراژ به‌رغم رنگ و نور و حرکت به روز خود، مفهوم کودکانه خاصی را حمل و منتقل نمی‎کند.
باید پذیرفت که فقط موسیقی متن کودک‌شو با صدای هومن شاهی و شعر نسبتا خوب آن که به نحوه رفتار با کودکان و کار سخت فرزندپروری اشاره دارد، آن را نجات می‌دهد. ترانه‎ آن با مطلع تحریک‌کننده «همه چی رو ول کن بیا کودک شوی هیجانی/ میدونی جایزت چیه آخ بده مژدگانی/ خیلی سخت بود با اصطلاح بترکونی/ که بچه بزرگ کرد به اینجا رسوندی...» کودک درون بیننده را قلقلک می‌دهد و او را کمی به یادآوری دوران شیرین کودکی هل می‌دهد. ولی در صورت ادامه پیدا کردن آن نیازمند بازنگری جدی و تولید تیتراژی متناسب با شمار مخاطبان و شأن برنامه است.

وقتشه
«وقتشه» برنامه‌ای جدید و جوان‌پسند است که در دومین فصل خود دنبال می‌شود و با وجود تازه وارد بودن به جدول برنامه شبکه نسیم، به خاطر زدن حرف روز جامعه جوان ایرانی، خیلی زود مخاطبان مخصوص به خود را پیدا کرده است. تیتراژ آغاز وقتشه با اشاره به نمادهای عشق و دلدادگی ملهم از نقاشی‌های کهن ایرانی نظیر دختر و پسری جوان، قرآن و انار، آینه و شمعدان، دامادی که عروسش را بر اسب سپید تا خانه بخت همراهی می‌کند، به زیبایی و اهمیت این سنت حسنه ایرانی - اسلامی اشاره می‌کند.
این تصویرسازی با موزیکی سنتی و ایرانی آشنا به گوش بینندگان، وجه هنری و غیرمستقیم خود را به رخ می‌کشد که بیشتر از دیدن یک مراسم عروسی یا سفره عقد واقعی جواب می‌دهد و کنجکاوی تماشاگر را برای دیدن همه تیتراژ و البته محتوای اصلی برنامه تحریک می‌کند. ولی خوب‎تر بود، این روایت تصویری تیتراژ که مثل یک قصه کوتاه، داستان آشنایی و دیدار دختر و پسر و بعد دلدادگی و خواستگاری و مراسم سنتی ازدواج ایرانی را به نمایش می‌گذارد. البته اگر این روایتگری کمی معنی‌دارتر و سر و سامان یافته‌تر کنار هم چیده می‌شد، درک این داستان و صورت‌های به تصویر درآمده را برای بیننده راحت‌تر می‌کرد.

 

سارا صالحی

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها