در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
از نام و نشان شناسنامهای خودم شروع کنم، من بینام و نشان نویسنده یادداشتی که مورد خشم جناب حسین پرنیا قرار گرفته است. این من بینام و نشان زینب مرتضاییفرد نام دارد و پای مطلبی که به گفته استاد در پارهورقی به نام جامجم منتشر شده، میایستد. هم پای خودش و هم پای روزنامهای که جرات انتشار حق را دارد. استاد انتقادات خود را شرح دادهاند و من هم علاوه بر بررسی انتقادات ایشان دوباره آنچه نوشتهام را شرح میدهم.
آقای پرنیا نوشتهاش را با لفظ «عزیزک» آغاز کرده و با توجه به آنچه در ادامه نوشتهاند این «ک» چسبیده به کلمه نه تحبیب که تصغیر و تحقیر در خود دارد. حالا این من بینام و نشان و از نظر ایشان کوچک و شایسته تحقیر که در ادامه به اتهامات دیگری چون زالوصفتی و ... هم محکوم شده است، از اساس حیرتزده است که مگر آقای پرنیا نوشتهام را نخوانده که چنین متنی نوشته است؟
من نوشتهام آقای افتخاری صاحب آلبومهای درخشانی که بخش مهمی از خاطرات مردم را ساخته، چرا باید اجراهای ضعیفی را روی صحنه ببرد و از اعتبارش بکاهد. از طرف دیگر از بنیاد رودکی پرسیدهام چرا باید برای اجرای خوانندهای که طی سالهای گذشته روی صحنه ضعیف بوده، بودجهای آن هم در شرایطی که وزارت ارشاد مدام داد کمبود بودجه سر میدهد،هزینه کند.
این جان کلام بوده، میشود با یک جستوجوی ساده تیتر «چرا افتخاری؟» یادداشت منتشر شده در روز 17 تیر روزنامه را خواند و دید مگر من چیزی جز این گفتهام؟ از طرف دیگر باز هم در حیرتم که وقتی من خطاب به بنیاد رودکی درباره آقای افتخاری نوشتهام نه بنیاد و نه آقای افتخاری چیزی نگفتهاند، اما جناب پرنیا متنی نوشته سراسر خشم و ناراحتی. که چه؟ که گفتهام اجراهای چند سال گذشته آقای افتخاری که همراه با ایشان روی صحنه رفته ضعیف بوده است.
آقای پرنیای عزیز و بزرگوار، خالق «گلپونه ها»ی به یادماندنی ایرج بسطامی، رسانهایها حافظه خوبی دارند. یادشان نمیرود خشم و گلایهها و درد دلهای خود شما را از اجرای چند سال پیشتان با افتخاری. البته که بیان اینها بیاخلاقی نیست، چون همان زمان هم در رسانهها جسته و گریخته منتشر شدند و به بیان عمومی آمدند. بعد از اجرای اخیرتان در تالار اندیشه حوزه هنری هم انتقادها بسیار بود و خودتان هم میدانید خیلیها از اجرا راضی نبودند.
شما اما به جای پاسخ گفتن به یادداشت صریح و شفاف من رفتهاید سراغ ضربههایی که افتخاری از سیاست میخورد، در حالی که در نوشته بنده هیچ نسبت سیاسی به ایشان زده نشده و جایگاه ایشان بهعنوان خوانندهای که آثار درخشانی دارد، مورد تحسین هم قرار گرفته است. من نگارنده حتی انتقاداتی که از آلبومهای اخیر آقای افتخاری شده را به احترام آلبومهای خاطرهانگیزش وارد نوشته نکردهام، چه رسد به سیاستبازی که ظاهرا همه فراموشش کردهاند جز شما.
شما را به مصرع دیگری از همین غزل مولانا دعوت میکنم و میگویم: «بانگ آمد، چه میدوی بنگر». من کوچکتر از آنم که بر شما یا دیگری و دیگران بانگ بزنم اما این بار با کلمهها بانگ میزنم که لطفا بایستید، دوباره روزنامه جامجم روز 17 تیر را بردارید و یک بار دیگر منصفانه یادداشت من را بخوانید. بعد جوابیه خودتان را هم دوباره بخوانید. بعد از خودتان بپرسید این روزنامهنگار کمترین، مگر چه گفته و چه حقی را ناحق کرده که خودش و رسانهاش را این همه غیرمودبانه مورد خطاب قرار دادم؟ من بینام و نشان اما شما که نام و نشان دارید، شما که خالق خاطرههای بسیاری هستید، لطفا مراقب نامتان باشید، ما برای نام شما احترام زیادی قائلیم...
زینب مرتضایی فرد
فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: