در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کام شیرین یک کارگردان تازه وارد
سیدجواد رضویان در تلویزیون، سابقه کارگردانی داشت، اما در سینما او را صرفا به عنوان کمدین میشناسیم. با این حال زهرمار را باید اولین کارگردانی او در سینما دانست. هرچند پیشتر یک کارگردانی دیگر هم به نام او در سینما ثبت شده است، اما ظاهرا این فیلم با نام «کمی شیرین، بسی فرهاد»، اکران نشده است. زهرمار با اینکه شکل و شمایل یک فیلم کمدی را دارد، اما خود رضویان اعلام کرده فیلمش کمدی نیست! هرچه هست اسم فیلم و کارنامه بازیگری رضویان، همین اول کاری، ثمربخش بوده و فیلم استارت خوبی در فروش داشت، اما احتمال میرود در ادامه آن توقعی که مردم از اسم رضویان دارند، برآورده نشود و کمدی نبودن فیلم تا اندازهای آنها را سرخورده کند.
به هرحال گرچه کام کارگردان زهرمار، برای همین اقبال اولیه شیرین است، اما کفه ترازوی بازیگری رضویان با این یک کارگردانی بالا نمیآید و مردم همچنان او را به عنوان یک بازیگر کمدی میشناسند.
پیشونی سفید در بازیگری
سیدجوادهاشمی هم از جمله هنرمندانی است که مردم او را به عنوان بازیگر میشناسند و بیشتر از هرچیز او را در نقش افراد بسیجی و رزمنده در فیلمهای دفاع مقدسی به یاد دارند که تقریبا در آخر بیشتر آنها هم به فیض شهادت نائل میآمد. بنابراین کمتر کسی انتظار داشتهاشمی، فیلمی در زمینه کودک و نوجوان بسازد، اما او این کار را کرد و حالا سهگانه پیشونی سفید را در کارنامه دارد. سری فیلمهایی که باوجود رضایت برخی تماشاگران کودک، در کلیت موفق نبود و به هیچ عنوان هم وزن کارنامه بازیگری او نیست.
یک کارگردان معمولی
محسن تنابنده ـ که او را بیشتر به عنوان بازیگر و نویسندهای مسلط میشناسیم و در همین سالهای فعالیت، چند نقشآفرینی درخشان در سینما و تلویزیون دارد ـ همچون نقی معمولی در مجموعه پایتخت، نادر در فراری، کریم در سن پترزبورگ، حسنعلی در سنگ اول، نیما در هفت دقیقه تا پاییز و شیخ علی محمد در استشهادی برای خدا و...، سال 93 فیلمی به نام گینس ساخت که به هیچ وجه با کارنامه قابل اعتنایش در بازیگری و نویسندگی، همتراز نبود. فیلم دوم او به عنوان کارگردان یعنی قسم هم باوجود برخی امتیازات، همچنان کمی تا قسمتی وضع فیلمسازی او را معمولی نشان میدهد و هنوز به گرد تواناییاش در بازی و نوشتن نمیرسد.
مصادره به مطلوب
درست است که مهران احمدی را در این سالها بیشتر به عنوان بازیگری خوب با بازی در نقشهای سخت و متنوع میشناسیم، همچون هیچ، آلزایمر، بغض، شیار143 و نفس، اما او فعالیت سینماییاش را به عنوان برنامه ریز و دستیار کارگردان شروع کرد. بنابراین با آگاهی از این پیشینه، کارگردانی او نباید چیز عجیبی باشد. با این حال حتی ساخت کمدی موفق و پرفروش مصادره هم که بیش از 15 میلیارد تومان در گیشه فروخت باعث نمیشود کارنامه بازیگری احمدی، تحتتاثیر قرار گیرد و او را به عنوان کارگردان هم بشناسیم، اما دستکم موفقیت گیشهای مصادره با پیشینه مرتبط او با فیلمسازی، انتظار اینکه او باز هم پشت دوربین قرار بگیرد را به وجود میآورد.
خسته نباشید
افشینهاشمی از بازیگرانی است که سابقهای طولانی و قابل اعتنا در تئاتر دارد و در عرصه تصویر هم چند نقشآفرینی خوب در سینما و تلویزیون از او دیدهایم؛ از جمله در پابرهنه در بهشت و نیمکت.هاشمی با کارگردانی مشترک همراه محسن قرایی در فیلم خسته نباشید، نشان داد استعداد کارگردانی هم دارد و میتواند فیلمی قابل تماشا بسازد. او چندی بعد با کارگردانی فیلم عروسکی و کودکانه خاله قورباغه هم علاقهاش را به ادامه فیلمسازی در عمل اعلام کرد. هرچند میتوان با همین دو نمونه کار، فیلمسازیهاشمی را هم تا حدودی جدی گرفت، اما کماکان سایه بازیگری او بهویژه در تئاتر سنگین است و نمیتوان کارنامه فیلمسازی او را با بازیگریاش مقایسه کرد.
کمی تا قسمتی معکوس
هنوز برخی هستند که اعتقاد چندانی به هنر بازیگری پولاد کیمیایی ندارند و معتقدند او قهرمانی در حد و اندازه فیلمهای پدرش مسعود کیمیایی نیست، اما از سوی دیگر هم برخی بازی پولاد را دوست دارند و او را دنبال میکنند. از نظر دوستداران، قهرمان فیلمهای سالهای اخیر کیمیایی باید جوان زخم خورده و رنجوری چون پولاد باشد، همینقدر خسته و خم شده زیر انبوه مشکلات و سنگاندازیهای ضدقهرمانها. با وجود این طیف مخالف و موافق، کمتر کسی انتظار داشت پولاد کیمیایی سراغ کارگردانی برود و فیلم بسازد. او البته پیشتر یک بار برای ساخت فیلمی اقدام کرده بود، اما به دلیل عدم تعهدات سرمایهگذار به نتیجه نرسیده بود، اما پولاد با ساخت فیلم معکوس قدم به دنیای کارگردانی گذاشت و برای یکبار هم که شده به نوعی مسؤولیت پدرش را تجربه کرد. تجربهای که در نخستین رونمایی و نمایش در جشنواره سال گذشته فیلم فجر با اقبال منتقدان و تماشاگران روبهرو نشد، هرچند میشد نشانههایی از استعداد را در کارگردانی پولاد تشخیص داد. با این حال کیفیت فیلم طوری است که حتی آن عده از مخالفان بازیگری کیمیایی جوان هم ترجیح میدهند او به همان بازیگری ادامه دهد.
کارگردانی در طبقه همکف
شهاب حسینی، بازیگری محبوب و تثبیت شده است که در سالهای اخیر به یک پختگی در بازیگری رسیده؛ بازیهایش در فیلمهای اصغر فرهادی و بازی خوبش در نقش قباد در شهرزاد، گواه این مدعاست. او پس از اینکه جایزه ارزشمند بهترین بازیگر جشنواره کن را هم به دست آورد، ترجیح داد با وسواس بیشتری نقشهایش را انتخاب کند. او سال 92 تصمیم به کارگردانی در سینما گرفت که نتیجهاش فیلمی به نام ساکن طبقه وسط شد؛ اثری که باوجود حضور چند بازیگر سرشناس در آن و بازی خود حسینی در 38 نقش! فیلم مهمی نیست و در مقایسه با کارنامه معتبر حسینی به عنوان بازیگر، اصلا به چشم نمیآید. دوستداران او ترجیح میدهند همچنان شهاب حسینی را در فیلمها و نقشهای مختلف ببینند و لذت ببرند.
فیلمسازی در آفساید!
نیکی کریمی، یکی از ستارههای سینما در دهه 70 با کلی نقش خوب و ماندگار است؛ او در دهههای 80 و 90 هم نقشهای خوبی در کارنامه داشت.
با این حال حرکت او به سمت کارگردانی با مستند شروع شد و پس از آن هم بهتدریج چهار فیلم ساخت؛ یک شب، چند روز بعد، سوت پایان و شیفت شب که تقریبا ارزش هیچکدام به اندازه نقشهای قابل اعتنا و کارنامه بازیگریاش نیست. هرچند خود کریمی، احتمالا باز هم سراغ فیلمسازی خواهد رفت، اما خیلیها دوست دارند نیکی کریمی را به جای پشت دوربین، جلوی دوربین و به عنوان بازیگر ببینند.
امید رحمانی
سینما
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد