پاتک ماموران پلیس به پاتوق موادفروشان، دست سارق لوازم خودرو را رو کرد. متهم جوان مدعی است با این فکر که شیشه باعث آب شدن و از بین رفتن تومور سرطانی‌اش می‌شود، سراغ مواد مخدر رفته است. چندی قبل ماموران کلانتری 169 مشیریه به‌دنبال تماس‌های مردمی‌در جریان پاتوق مواد مخدری در مشیریه تهران قرار گرفتند. تماس‌های مردمی‌حاکی از آن بود که تعدادی فروشنده و مصرف‌کننده مواد از ساعت یک بامداد تا 6 صبح در آن محل جمع می‌شوند. به این ترتیب ماموران راهی محل شده و با زیر نظر گرفتن پاتوق مورد نظر و تایید این مطلب، پس از هماهنگی‌های قضایی وارد پاتوق شده و اقدام به دستگیری چند نفر کردند. در میان افراد بازداشت شده، ماموران به مرد جوانی به نام ناصر برخورد کردند که سابقه سرقت داشت و خودروی پراید سرقتی و هشت گرم مواد مخدر شیشه از او کشف شد. با استعلام شماره پلاک خودروی پراید مشخص شد که دو هفته قبل خودرو از راننده تاکسی اینترنتی به سرقت رفته است. با برملا شدن این موضوع تحقیقات از مرد جوان آغاز شد و او به سرقت خودروی پراید با نقشه‌ای عجیب اعتراف کرد. مرد معتاد در گفت‌وگو با جام‌جم ماجرای عجیب معتاد شدن و سرقت‌هایش را بازگو کرد.
کد خبر: ۱۲۱۲۵۲۱

چطور خودروی پراید را سرقت کردی؟
در میدان صادقیه از طریق اینترنت خودرویی را به مقصد پرند کرایه کردم. سوار ماشین شدم و به مقصد پرند به راه افتادیم. در راه از مشکلاتم برای راننده گفتم و این‌که همسرم را از دست داده‌ام و با دختر و مادرم زندگی می‌کنم. آنقدر از بدبختی‌هایم گفتم که اعتماد راننده را جلب کردم و او پیشنهاد داد به خانه‌اش برویم تا گلویی تازه کنم و غذایی بخورم. من هم از خدا خواسته پیشنهادش را قبول کردم. وقتی اعتماد او را کامل جلب کردم، به دروغ به او گفتم می‌خواهم دارو بخرم و ماشین و گوشی تلفن‌همراهش را گرفتم تا به داروخانه بروم و داروهایم را تهیه کنم اما دیگر برنگشتم.
می‌خواستی با ماشین سرقتی چه کار کنی؟
نمی‌خواستم ماشین را بدزدم. در مسیر داروخانه ماشین خراب شد. با خودم بردم که درست کنم و سالم به صاحبش برگردانم.
پس چرا دو هفته است که ماشین را به صاحبش نداده ای؟
گفتم یک مدت دستم باشد تا با آن کمی‌مسافرکشی کنم و هزینه زندگی‌ام را دربیاورم. کرایه خودرو به‌قدری گران شده که آدم مجبور است فقط پیاده برود. برای من که سرطان دارم و این حال و روزم است، سخت بود که ماشین زیر پایم نباشد.
سرقت دیگری هم مرتکب شده‌ای؟
متهم جوان سکوت می‌کند.
خالکوبی روی دستت چیست؟
به عشق دخترم. عکس و اسم او را روی دستم خالکوبی کردم.
سابقه داری؟
بله. به اتهام مشارکت در سرقت بازداشت شدم و دو سال و هشت ماه حبس کشیدم. از زندان که آزاد شدم، بدبختی‌هایم شروع شد و معتاد شدم.
چرا معتاد شدی؟
به‌خاطر بیماری‌ام. همسرم سرطان داشت و چند ماه بعد از ابتلا به بیماری فوت کرد. من هم حدود دو سال قبل سرطان گرفتم. درد این بیماری و ترس از مرگ باعث شد تا به مواد مخدر روی بیاورم.
البته این همه ماجرا نبود. یکی از دوستانم گفت درمان سرطان مصرف شیشه است. می‌گفت اگر شیشه مصرف کنی توموری که داری کوچک و آب می‌شود و از بین می‌رود. اما دروغ می‌گفت.
من فقط با مصرف شیشه معتاد و محتاج شدم. نه‌تنها دردم تسکین نیافت بلکه تبدیل به یک درد بزرگ‌تر هم شد.

مجید غمخوار
تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها