در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
نژادپرستی تنها در سطح عوام نیست که نمود پیدا میکند. گاهی مسؤولان عالیرتبه کشورهایی که اتفاقا ادعای دموکراسی و مردمسالاری دارند هم خود به آتش نژادپرستی دامن میزنند. در اینجا دقیقا از دونالد ترامپ، رئیسجمهور کنونی ایالات متحده صحبت میکنیم. ترامپ ازجمله سران نژادپرستی است که میانه خوبی با غیرسفیدپوستها ندارد. ترامپ در اظهاراتش مکزیکیها را توزیعکننده مواد مخدر و متجاوز میخواند. اما از آنسو برخی نئونازیها را انسانهای خیلی خوبی میداند. قوانین ضدمهاجرتی ترامپ علیه رنگینپوستها هم بهجای خود. اینها فقط چند نمونه از اظهارات و اقدامات نژادپرستانه ترامپ است که در سالهای اخیر به تیتر رسانههای خبری تبدیل شدهاند. بیراه نیست اگر بگوییم دولت ترامپ در تلاش است آمریکا را به جای امنی برای سفیدپوستها تبدیل کند. نتیجه آنکه بهگزارش تایمز شمار جرایم نژادپرستی در آمریکا با روی کار آمدن ترامپ در حال افزایش است.
برتری نژادی از دید ژنتیک
اینها را نگفتیم تا خشونتهای نژادپرستانه را صرفا به آمریکا محدود کنیم. دمل نژادپرستی در کشورهایی چون مجارستان، آلمان، میانمار، هند و برزیل هم گاهی سر باز میکند. اما جالب است بدانید محققان حوزه ژنتیک با به چالشکشیدن اصل ایده نژاد ادعا میکنند بحث تفاوت نژادی اساسا دروغی بیش نیست.
محققان انجمن ژنتیک انسانی آمریکا (ASHG) در مقالهای در اینباره نوشتهاند علم ژنتیک نشان میدهد نمیتوان انسانها را برحسب تفاوتهای زیستی به زیرگروههای مختلف تقسیم کرد. به این معنی که ایده دیرینه تفاوت نژادی و تقسیم انسانها با شاخصههای زیستی پایه و اساس درستی ندارد. یا بهتر بگویم محققان بر این باورند ایده تفاوت نژادی کاملا برساخته اجتماع انسانهاست و از نظر زیستشناسی قابلتوجیه نیست. محققان این انجمن معتقدند که نباید ژنتیک را دستاویز رشد ایدئولوژیهای نژادپرستانه کرد. از جمله اظهارات این انجمن درخصوص ارتباط ژنتیک با برتریجوییهای نژادی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
علم ژنتیک نشان داده است انسانها از لحاظ زیستشناختی قابلتقسیم به زیرگروههای متمایز نیستند. از دیرباز مدافعان تفاوت نژادی تصور میکردند میتوان نژادهای انسانی را با توجه به شاخصههای زیستی از هم تفکیک و متمایز کرد. این درحالی است که اکنون محققان علم ژنتیک بهواسطه چند دهه مطالعه و بررسی در ژنوم آدمی دریافتهاند مفهوم نژاد باید از اصل به چالش کشیده شود.
تنوع ژنتیکی انسانها بهگونهای است که نمیتوان مرز دقیقی برای جمعیتهای مختلف قائل شد. در بسیاری جمعیتها همپوشانی ژنتیکی قابلتوجهی مشهود است که میتوان احتمال داد در طول تاریخ بهدلیل الگوهای مهاجرت و آمیزش جمعیتهای مختلف باهم به وجود آمدهاند. بنابراین خلوص نژادی از دید علم ژنتیک ایدهای مهمل بیش نیست.
در علم ژنتیک هیچ توضیح قانعکنندهای برای اثبات این ادعا که برخی جمعیتها از برخی دیگر برترند وجود ندارد. البته ژنتیک روی شاخصههای فِنوتیپی یا رُخنمودی عامل تأثیرگذاری است. اما لازم است بدانید که تقسیم انسانها به نژادهای مختلف از روی تفاوتهای ژنتیکی و ویژگیهای ظاهری از برساختههای اجتماعی است. بنابراین تنها کسانی جمعیتها را برحسب ژنتیک رتبهبندی میکنند که درک درستی از علم ندارند.
وراثت دردسردهنده
کتاب «وراثت دردسردهنده» نوشته نیکلاس وِید، روزنامهنگار علم، ازجمله کتابهایی است که خون محققان ژنتیک را به جوش آورد. این کتاب بحثبرانگیز در ۲۷۸ صفحه در سال 1393/ ۲۰۱۴ از انتشارات پنگوئن در نیویورک به چاپ رسید. مخالفان این کتاب میگویند که وید برای تأیید نژادپرستی از یافتههای علم ژنتیک تفسیر غلطی ارائه داده است. وید در این کتاب ادعا میکند تفاوت ژنتیکی و نه فرهنگ برای مثال موجب ثبات دولتهای غربی در مقایسه با دولتهای کشورهای آفریقایی است.
اما در همان سال بیش از ۱۳۰ نفر از محققان پیشرو در زمینه تحقیقات ژنتیک به انتشار این کتاب واکنش نشان دادند و در بیانیهای اعلام کردند که تفاوتهای ژنتیکی برخلاف اظهارات وید عامل اوضاع سیاسی و اقتصادی کشورها نیست. محققان میگویند که وید برای توجیه اظهاراتش نتایج سالها تحقیقات حوزه ژنتیک را بهطرزی ناقص و ناصحیح کنار هم چیده است و تصویری که در نهایت ارائه میدهد با نتایج واقعی تحقیقات انجام شده در این زمینه فاصله زیادی دارد. لازم به یادآوری است که محققان در پروژه ژنوم انسان ثابت کردهاند ژنومهای یافت شده در نقاط مختلف جهان 9/99 درصد در هر فردی مشابه است. این هم مهر تأیید دیگری برای به چالش کشیدن اصل ایده تبعیض نژادی بهشمار میرود.
نیای مشترک
جوزف چانگ، مدرس علم آمار و داده در دانشگاه ییل، میگوید ما همه از یک خانوادهایم. آخرین نیای مشترک همه ماهایی که امروز زندگی میکنیم به 3600 سال پیش برمیگردد. یعنی اگر کسی بتواند در نیای خانوادگی خود کمتر از ۱۵۰نسل به عقب برگردد، به حداقل یک نفر خواهد رسید که پدر یا مادر همه ماست. هرچه بیشتر در طول تاریخ به عقب برگردیم، تعداد نیاهای مشترکی که پیدا خواهیم کرد بیشتر میشود. چانگ بر همین اساس باور دارد مهم نیست به چه زبانی حرف میزنیم یا پوستمان چه رنگی است. زیرا در نهایت همه ما نیای مشترکی داریم که زمانی در کرانههای یانگتسه برنج میکاشته، زمانی برای نخستین بار دست به اهلیکردن اسبها در جلگه اوکراین زده، در جنگلهای آمریکای شمالی و جنوبی شکار کرده و برای ساخت هرم بزرگ خوفو عرق ریخته است. کسانی که به تقسیم انسانها به گروههای نژادی باور دارند اول باید با توجیههای علمی و کشف تفاوتهای معنیدار در ژنوم انسان دست به تعریف نژاد بزنند و سپس نشان دهند این تفاوتها بین گروههای قومی مختلف آنقدر زیاد است که بتوان مردم را به نژادهای مختلف تقسیم کرد. کاری که درحالحاضر باتوجه نتایج حاصل از بیشتر تحقیقات ژنتیک شدنی نیست.
خلاصه کلام اینکه تحقیقات ژنتیک نشان داده بسیاری از تفاوتهای موجود در اصل از فرهنگ و تجربیات هر گروهی ناشی میشوند و نه از دیانای موجود در سلولهای انسانها. با این حساب میتوان گفت قومیت پدیدهای واقعی است و تفاوتهای ریزی هم بین گروههای قومی مختلف وجود دارد. اما چیزی به اسم نژاد برای انسان امروزی و تقسیمبندیآنها براساس آن به نژادهای برتر یا فرومایهتر از نظر علم ژنتیک کاملا بیمعنی است.
تبعیض نژادی در کلام
جورج لاکوف، فیلسوف و زبانشناس آمریکایی معتقد است استفاده از واژه نژاد - حتی وقتی سعی داریم در جهت تقبیح تبعیض نژادی صحبت کنیم - خود موجب قوت گرفتن این طرز فکر غلط میشود که انسانها اساسا به گروههای مختلفی قابلتقسیماند. لاکوف میگوید هر چه از واژه خاصی بیشتر استفاده کنیم، مدارهای مغزمان برای آن واژه و مفهومی که یدک میکشد بیشتر تحریک خواهد شد و در نتیجه استعارهها در ذهنمان بیشتر قوت میگیرند. این نکته درخصوص استفاده از رنگها هم که در توصیف گروههای قومی به کار میبریم قابل تأمل است.
برخی رنگها به اسم جماعت خاصی در ذهنمان ثبت شدهاند: آسیاییها زرد، مردم آمریکای لاتین قهوهای یا برای مثال بومیان آمریکا که با رنگ قرمز شناخته میشوند. بنابراین طبق گفتههای لاکوف نباید از رنگها برای توصیف گروههای قومی استفاده کنیم. اما هنوز هم در سراسر جهان مردمی که ریشه آفریقایی دارند سیاه خوانده میشوند. این درحالی است که تنها تفاوتهای ناچیزی بین گروههای قومی مختلف وجود دارد و تفاوتهای موجود هم اغلب در فرهنگ و تجربیات خاص هر قوم ریشه دارد. شخصیتی که درنهایت از هر فردی بروز پیدا میکند تا حد زیادی برساخته محیطی است که او طی دوران رشد تجربه میکند.
منابع: Cell و Scientific American
صدف دژآلود
دانش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر