یادت هست پسرم؟ همیشه اول دستم و تنت را با گلاب می‌شستم، بعد با حوصله بند قنداقت رو گره می‌زدم. دستم نمی‌لرزید. با حوصله بند قنداقت را گره می‌زدم. هزار بار این کار را کرده‌ام نمی‌دانم، چرا این بار این‌قدر دستم می‌لرزد. نمی‌دانم چرا نمی‌توانم با حوصله بند کفنت را باز کنم. بوی گلاب از لا‌به‌لای این پارچه‌ها صورتم را می‌نوازد. این چند تکه استخوان کفن پیچ شده نباید سنگین‌تر از قنداقی که روی دوشم این‌ور و آن‌ور می‌بردم، باشد. لابد مشکل کمر من است که توان قبل را ندارد. اما نگاه کن، این همه آدم آمده‌اند که بارم را به دوش بکشند. آمده‌اند که پایت را زمین نگذاری. مثل همه قهرمان‌ها روی دوش مردم به خانه‌ات برسی. تشییع پیکر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی
کد خبر: ۱۲۰۲۹۶۰

علیرضا رافتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها