در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
با اینحال از سر صبح تا پاسی از شب کار میکرد و چراغ تولید را روشن نگاه میداشت. شبی روباهی وارد مزرعه مرد کشاورز شد و تعداد زیادی از بوتههای گندم را لگدمال کرد. فردا صبح که مرد کشاورز برای سرکشی به مزرعهاش مراجعه کرد، نخست خوشههای لگدمال شده و سپس جای پای روباه را مشاهده کرد و فهمید که روباهی شبانه به مزرعه او آمده است و از آنجا که روی مزرعهاش حساس بود، تصمیم گرفت شبانه کمین کند و برای روباه تله بگذارد و او را دستگیر کند و از او انتقام بگیرد. شبهنگام، روباه بار دیگر وارد مزرعه مرد کشاورز شد و ناگهان پایش در تله گیر افتاد. مرد کشاورز از کمین بیرون جست و نزدیک روباه رفت. روباه چون مرد کشاورز را دید، گفت: باشد، تو بردی.
مرد کشاورز گفت: تو حرف میزنی؟ روباه گفت: مثل بلبل. مرد کشاورز گفت: مگر بلبل حرف میزند؟ روباه گفت: حرف توی حرف نیاور. به من بگو با من چه کار خواهی کرد؟
مرد کشاورز گفت: تو خوشههای گندم نازنین مرا لگدکوب کردی. میخواهم از تو انتقام سختی بگیرم. روباه گفت: چگونه؟ مرد کشاورز گفت: ابتدا در نظر داشتم دمت را آتش بزنم و رهایت کنم، اما دیدم ممکن است تو با دم آتشگرفته در مزرعه بدوی و تمام خوشهها را خاکستر کنی و به اینترتیب آتش خشم من در خوشههای گندم خودم بیفتد و سوژه داستانهای اینستاگرام شوم. در نتیجه نظر به اینکه مثل بلبل حرف میزنی، تصمیم گرفتم تو را در قفس بیندازم و همه را خبر و به مردمی که به تماشای تو میآیند بلیت بفروشم. به این ترتیب مرد کشاورز چراغ تولید را خاموش و چراغ مسخرهبازی را روشن کرد و از کشاورزی به جاذبههای توریستی تغییر شغل داد و تا پایان عمر زندگی کرد.
امید مهدینژاد
طنزنویس
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر