در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
خروس خوبی داشتم. از بین جوجههای مرغ کرچ بیبی انتخابش کرده بودم. از همان اول به دلم نشسته بود. جنسیتش را نمیدانستم اوایل و فراجنسیتی عاشقش شده بودم. یک روز صبح دیدمش قوقولی قوقوی ناقصی کرد که شبیه تک سرفه بود. بند دلم پاره شد. به بی بی گفتم خروسه خروسه... بیبی گفت بده پیاز بنفش بخوره جنگی بشه به پدرت میگم جیگر گاوش بده خونخوار شه جنگ کنه جیگرت حال بیاد.
خروسم جگر میخورد و قد میکشید. تاج برگشتهای داشت به قاعده همبرگری سرخ و قرمز مثل لاکهای شهناز آرایشگر محل بیبی اینا که صورت بند میانداخت و ابرو ور میداشت از زنان محل. خروسم در مقایسه با خروس پسر بارانی(همسایه بیبی) و مختار(پسرک افغان مستاجر همسایه دیگر) یک نقص داشت سفید بود مثل خامههای گاو حاج معصومه و این افت داشت. مثل ورزشکاری بود که لباس ورزشی نداشت. مثل رقاصهای که دامن پولکی نداشت... احساس پادشاه روم را داشتم که گلادیاتوری وحشی و خونخوار را دارد و زره ندارد برای جنگیدن. مختار و پسر بارانی هی دعوتنامه جنگ میفرستادند و من گلادیاتورم زره نداشت. به بیبی گفتم گفت درستش میکنم ننه.
بابونه و حنا توی کاسهای مسی ریخت و نوشابه زرد به آن اضافه کرد و حاصلش خمیری لزج و خوشبو شد. خوب که قاطی کرد گفت محکم بمال به پرهاش و بندازش نصف روز تو حموم که خاکی نشه و به جونش بشینه. یکی دو ساعت ساکت بود، بعدش شروع کرد به غر زدن و بال کوبیدن، قُدا میکشید و من نعره اژدها میشنیدم. شب که شد شستمش و لای چادر شبی که علف میبریدیم خشکش کردم . رنگش رویایی شده بود یک رنگ خاص و بیتکرار. به سان دامادی نورسته و بهار مست میخرامید و بال وا میکرد و نوک توی بدنش میکشید و پرهایش را منظم میکرد.
دردسرتان ندهم خروسم همه خروسهای محل را سه هیچ توی خانه خودشان میزد. و من سرزمین امپراتوریام روز به روز گستردهتر میشد. یک روز از مدرسه برگشتم، خانه بیبی روی زمین پر ریخته بود. پاشوره شیر آب توی حیاط را خون گرفته بود. بوی غذا میآمد. وارد اتاق شدم مش کنیز آمده بود. کاسهای نخود کشمش و طاقهای چادری فلفل نمکی و تسبیحی هم جلویش بود. از مشهد آمده بود به دیدن بیبی. بیبی احترامش کرده بود جلوی پایش خروس زمین زده بود. مش کنیز ماچم کرد صورتش بوی امام رضا(ع) میداد. بوی آویشن و زعفران . ماچ خیسش را پاک کردم و نشستم روبهرویش و شروع کردم فتیله کردن پرزهای قالی... بیبی سفره که انداخت گفتم مدرسه تی تاب و نوشابه خوردم گرسنهام نیست. صدای قاشق چنگال میآمد و من توی اتاق بغلی بغضی با قاعده خشتی خیس خورده چسبیده بود ته گلوم... خروسم...
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رئیس کمیسیون عمران مجلس در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد