مردی که بعد از قتل پدرش و آتش زدن جسد او در خانه بازداشت شده بود ادعای عجیبی را در دادسرا مطرح کرد. اومدعی بود پدرش همان فردی بوده که سال‌ها به خوابش می‌آمده و او را اذیت می‌کرده و برای خلاصی از این خواب‌ها او را کشته است، علاوه بر آن اگر دستگیر نمی‌شد عمویش را می‌کشت .
کد خبر: ۱۱۹۰۴۴۸

به گزارش جام‌جم، ساعت 2 بامداد دوشنبه دوازدهم آذر امسال مردی با پلیس تماس گرفت و از وقوع آتش‌سوزی در خانه ویلایی در حوالی خیابان باهنر خبر داد. ماموران کلانتری نیاوران با حضور در آنجا مشاهده کردند که آتش‌نشانی آتش را خاموش کرده و جسد سوخته مرد 60ساله‌ای را روی مبل خانه یافته‌اند.
موضوع کشف جسد به بازپرس محسن مدیرروستا، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش و در ادامه جسد به پزشکی‌قانونی منتقل شد. این در حالی بود که روز بعد پزشکی‌قانونی نظر دادکه آثار شکستگی با جسمی سخت در پشت سر متوفی وجود دارد و احتمال جنایت وجود دارد. پرونده برای ادامه تحقیقات در دستور کار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. در این مرحله ماموران از اهالی تحقیق کردند که معلوم شد همسر متوفی در سفر خارج از کشور است و پسر 30 ساله‌اش نیز با وی زندگی می‌کرده اما از زمان قتل پدرش کسی دیگر او را ندیده است. با توجه به ناپدید شدن این جوان او به عنوان تنها مظنون تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا سرانجام ساعت 17 و 30 دقیقه سه‌شنبه سیزدهم آذر امسال، متهم فراری که برای سرکشی سمت خانه محل جنایت آمده بود شناسایی و بازداشت شد.
او به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد و بعد از ضد و نقیض گویی به قتل پدرش اعتراف کرد و به افسر تحقیق گفت: اعتیاد به شیشه دارم. با پدرم همیشه اختلاف و درگیری داشتم. او همیشه از من ایراد می‌گرفت. آن شب ازایرادگرفتن هایش خسته شدم، رفتم طبقه اول چکش برداشتم و به سراغش آمدم و زمانی که مشغول تماشای تلویزیون روی مبل بود از پشت سر به سرش ضربه زده و او را کشتم. بعد بنزین روی جسد و وسایل خانه ریخته و آنجا را آتش زدم.
روز چهارشنبه متهم به قتل برای ادامه تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و به بازپرس جنایی گفت: از پنج سال پیش مدام خواب‌های آشفته می‌دیدم که در آن فردی می‌خواست، دنبالش بروم و او را پیدا کنم. این خواب‌ها کابوس شب‌هایم شده بود. بعد از چند سال که مدام این خواب‌ها را دیدم و آن را مرور کردم، تصویر آن مرد را در خواب‌های آخرم دیدم. او پدرم بود که در خواب هم مرا اذیت می‌کرد. پدرم را با ضربه‌های سنگ و چکش کشتم و جسد را به آتش کشیدم. اگر دستگیر نمی‌شدم می‌خواستم عمویم را هم بکشم که دستگیر شدم.
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفت: متهم به بازداشتگاه اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد . قرار است وی با دستور قضایی بزودی برای مشخص شدن سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی معرفی شود .

دستگیر نمی‌شدم عمویم را هم می‌کشتم

وحید30 ساله در حالی که دست‌ها و پاهایش زنجیر شده و کنج اتاق بازجویی ایستاده بود، مدام می‌گفت من پدرم را کشتم چون حقم را در زندگی گرفته بود و کابوس خواب‌هایم بود.
حرفه ات چیست ؟
کارم لوله کشی ساختمان است و علاوه بر آن نجاری و کار در رستوران را انجام می‌دادم. اما از چندی پیش کارفرمایم در رستوران متوجه شد شیشه مصرف می‌کنم و مرا اخراج کرد.
تنها زندگی می‌کنی؟
والدینم با هم اختلاف داشتند. ده سال است که مادرم تنها زندگی می‌کند. خواهرم ازدواج کرده است. مدتی با مادرم و مدتی با پدرم بودم. پنج ماه هم تنها زندگی کردم و سرانجام با اصرار پدرم برای ادامه زندگی نزد او رفتم.
با پدرت اختلاف داشتی؟
همیشه. سال‌ها میان ما دعوا و درگیری و زد و خورد وجود داشت. پدرم همیشه مرا اذیت، مسخره و تحقیر می‌کرد. اعصابم را همیشه به‌هم می‌ریخت .
علت این اختلاف‌ها ؟
من پنج سال بود که مدام خواب‌های آشفته می‌دیدم. در خواب‌هایم تصویر گنگ مردی را می‌دیدم که مدام صدایم می‌کرد و می‌خواست که دنبالش بروم و او را پیدا کنم. بیدار که می‌شدم به درستی خواب‌ها را به خاطر نمی‌آوردم. این رویه بارها در این سال‌ها تکرار شد و نمی‌دانستم آن مرد چه کسی است که در خواب‌هایم می‌آید، اذیتم می‌کندو کابوس شب‌هایم شده است. پدرم هم به مسخره می‌گفت دروغ می‌گویی این خواب‌ها را می‌بینی و اذیت می‌شوی.سرانجام در آخرین خواب‌هایم تصویر آن فرد را دیدم را که در خواب اذیتم می‌کرد بعد از بیداری به خاطرم سپردم و او کسی جز پدرم نبود.
بعد چه شد ؟
با او دعوا کردم و وی فقط مسخره و تحقیرم می‌کرد. همین باعث شد که تصمیم به قتل او بگیرم.
از شب جنایت بگو ؟
آن شب روی مبل نشسته بود و تلویزیون نگاه می‌کرد. دوباره با هم دعوایمان شد و مرا تحقیر کرد. تصمیم گرفتم هر طور شده او را دیگر همان شب بکشم. ابتدا قطعه سنگی آوردم و ضربه‌ای به سرش زدم. می‌خواست فرار کند که نشد. سرش زخمی بود. بعد رفتم طبقه پایین خانه و چکشی را که گاهی با آن نجاری می‌کردم برداشتم و به خانه آوردم. از پشت سر پدرم به او نزدیک شدم و با چکش چند ضربه به سر او زدم که سرش بشدت زخمی شد و وقتی به خودم آمدم او نفس نمی‌کشید و مرده بود.
چرا خانه را به آتش کشیدی؟
بعداز قتل پدرم، از جایگاه سوخت محله مان چهارلیتر بنزین خریدم و به خانه بازگشتم. آن‌را روی جسد و وسایل خانه ریختم و با فندک آتش زدم. فرار کردم و سمت کوچه رفتم بعد گفتم اشتباه کردم، نباید جسد را می‌سوزاندم. خاک مقابل ساختمان در حال احداث در کوچه‌مان بود که بخشی از آن را برداشتم تا بیاورم روی جسد پدرم بریزم و آتش را خاموش کنم که با دیدن پلیس و آتش نشانی ترسیدم و فرارکردم.
بعداز فرار کجا رفتی ؟
سرگردان بودم و همان حوالی محله‌های اطراف خانه مان می‌گشتم و شب را در پارک خوابیدم.
چطور دستگیر شدی؟
یک روز بعد از جنایت و هنگام عصر برای سرکشی به حوالی خانه‌مان رفتم که پلیس مرا شناخت و بازداشت شدم.
اگر دستگیر نمی‌شدی ؟
من می‌خواستم پدرم را با سلاح کلت بکشم و بعد عمویم را که برایم کاری پیدا نکرده بود. اما پولم نرسید و نشد سلاح کلت بخرم. پدرم را با ضربه‌های چکش کشتم. می‌خواستم چکش دیگری بخرم و برای کشتن عمویم به خانه او بروم و بعد از آن خودکشی کنم که نشد و پلیس مرا پیش از قتل دوم دستگیر کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها