در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سال 57 کجا بودید، آیا در حرکتهای انقلابی شرکت میکردید؟
دبیرستانی بودم، در مدرسه خوارزمی درس میخواندم که نزدیک دانشگاه تهران بود، از ماهها قبل از پیروزی انقلاب تقریبا در وسط ماجراها بودم.چون دانشگاه تهران آن زمان مرکز بیشتر اتفاقات اجتماعی و انقلابی بود.من و برادرم مصطفی به واسطه پدر و داییام با تفکر انقلاب آشنا بودیم. از دهه 40 خانواده ما درگیر مسائل انقلاب بود و صحبت کردن درباره اتفاقات آن روزها، در خانه ما معمول و مرسوم بود.وقتی دانشآموزان و دانشجویان تظاهرات میکردند، ما هم همراه آنها میشدیم. آن سالها دوربین سوپر هشتی داشتیم که گاهی از تظاهرات فیلمبرداری میکردیم. روزی که امام خمینی (ره) به ایران آمدند و به سمت بهشتزهرا (س) رفتند، در خیابان انقلاب مستقر شدیم و تا جایی که امکانش بود از ماشینی که امام (ره) داخل آن بودند و شور و هیجان مردم فیلمبرداری کردیم. شب قبل به خیابان انقلاب رفته بودیم چون خبردار شده بودیم امام (ره) از این خیابان عبور خواهند کرد اما کمی که فیلم گرفتیم فشار جمعیت آنقدر زیاد بود که دیگر نتوانستیم فیلم بگیریم؛ دوربین را فراموش کردیم و با مردم همراه شدیم.
چون شاهد استقبال مردم از امام (ره) بودید به نظرتان این حجم از هیجان و استقبال از رهبر یک انقلاب مختص هر انقلابی است که پیروز میشود یا بهخلقیات و سبک زندگی مردم ایران هم مرتبط است؟
مطالعاتی درباره انقلابهای دیگر کشورها داشتهام. به نظرم آنچه در بهمن سال 57 و روز 12 بهمن و ورود امام (ره) به ایران رخ داد بینظیر بود و میتوان آن را مختص ایران دانست. استقبال از امام خمینی(ره) فقط در تهران نبود و همه کشور دچار هیجان شده بودند. اقوام ایرانی در هر جای کشور بودند و همه اقلیتهای دینی از پیروزی انقلاب و بازگشت امام به ایران خوشحال بودند و این به نظرم در سطح دنیا بینظیر و تاکنون تکرار نشده است.
امسال عضو هیات انتخاب بخش فیلمهای مستند جشنواره فیلم فجر بودید و سالهاست در سینما وتلویزیون فعال هستید، سینمای ایران در چهار دهه انقلاب رشد چشمگیر و پیشرفت خوبی داشته است. اگر بخواهید دهه طلایی سینمای ایران را انتخاب کنید به کدام دهه نمره بیشتری میدهید؟
در حوزه سینمای مستند دهه چهارم انقلاب را دهه اوج سینمای مستند میدانم، به لحاظ موضوع و عمق نگاه فیلمسازان که از موضوعات سطحی به موضوعات عمیقتر حرکت کردهاند، معتقدم سینمای مستند امروز ما از سینمای داستانی چند قدم جلوتر است. این را بدون تعصب میگویم، چون هم در حوزه سینمای مستند و هم داستانی فعال هستم. ساختار و شیوههای روایتی سینمای مستند آنقدر پیشرفت کرده که نوبت اکران عمومی هم میگیرد و مردم در سینماها آنها را تماشا میکنند. تلویزیون هم در عرصه مستندسازی بسیار موفق عمل کرده بهخصوص با تاسیس شبکه مستند که یک اتفاق مهم بود این نوع فیلمسازی جان تازهای گرفت. 150 فیلم مستند بلند در سال تولید میشود که این بینظیر است. آثار مستند در جشنوارههای داخلی و خارجی میدرخشند که وجه مثبتی را برای کشورمان به ارمغان میآورد. سینمای داستانی هم رشد کرده اما واقعیت این است سینمای داستانی به ثبات بیشتری نیاز دارد.
این نوع سینما به تدریج دارد از نظر اقتصادی وابستگیاش را به دولت کمتر کرده و بخش خصوصی در زمینه تولید فعالتر شده در این شرایط باید بیشتر مراقب بود چون امکان دارد آسیبهایی به سینمای قصهگو وارد شود. به باور من نباید به هر قیمتی، یک فیلم را به اثری پرفروش تبدیل کرد. در این شرایط گاهی فیلمهایی تولید میشود که نه در شأن فرهنگ ایرانی است و نه مردم. منکر تولید فیلم پرفروش نیستم، چرخ اقتصاد سینما باید بچرخد، اما باید مراقب آسیبها بود که سینمای فرهنگی در این چرخه و تغییر رویکرد از بین نرود.
در دهههای 60 و 70 سینمای ایران هم متفکر بود هم آیینهای در برابر اجتماع و زندگی واقعی و گاهی حتی آرمانی اما چند سالی است که سینما در سراشیبی سطحی نگری افتاده و گاهی فقط ستارهای به عنوان فیلم خوب میدرخشد، به نظرتان چگونه میتوان سینما را به آن دوران طلایی برگرداند؟
در دهه 60 از پیروزی انقلاب فاصله زیادی نگرفته و آرمانگرا بودیم. سینماگران و مدیران فرهنگی، انقلابیونی بودند که تلاش میکردند آرمانهای خود را به وسیله فرهنگ و هنر به جامعه تزریق کنند.همین تفکر باعث تولد سینمایی شد که داخل و خارج هویت تازهای پیدا کرد.سینمای انسانی و مفهومگرایی که به عنوان سینمای نو مطرح شد. اما به مرور با تحولات اقتصادی در سینما، سرمایههایی وارد این هنر شد که بیشتر به سود فکر میکند تا اندیشه. ورود سرمایه به سینما ذاتا بد نیست اما باید توجه داشت که این سرمایهها از طریق چه کسانی وارد سینما میشود.در این شرایط نظارتها و راهبردهای مدیران دولتی باید به گونهای باشد که فرهنگ فدای سرمایه نشود.
دهه 60 از منظر اجتماعی و سطح امید نیز یکی از بهترین دورههای بعد از انقلاب ذکر میشود. هر چند مشکلات زیاد و کشور درگیر جنگ بود. به نظرتان الان چرا به اندازه آن دهه حالمان خوب نیست و مردم حسرت آن سالها را میخورند؟
مهمترین چیزی که میتواند کشور را سرپا نگهدارد امید است. در دهه 60 مردم از زیر یوغ استبدادی چندین هزار ساله رها شده و امید بسیار داشتند که قرار است اتفاقات خوبی را تجربه کنند. در دهه 60 اقتصاد و شرایط رفاهی جزء کوچکی از دغدغههای مردم بود، مولفهای فرهنگی و ارزشها باعث میشد که حال مردم خوب باشد. حتی در سالهای جنگ، حال مردم خوب بود علیرغم فشارهای اقتصادی و این که ما جوانهای زیادی را از دست دادیم، بسیاری مجروح و اسیر شدند اما همه این فشارها هم نتوانست امید به آینده را از مردم بگیرد.در شرایط فعلی به نظرم باید چراغ امید و امیدواری به آینده در دل مردم و بخصوص نسل جوان پررنگ شود و سینما در این جهت میتواند تاثیرگذاری زیادی داشته باشد.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: