گزارش میدانی خبرنگار جام‌جم از گرمخانه خاوران در آستانه شروع فصل سرما

گرم، نه مثل خانه

آمار کارتن‌خواب‌های تهران مشخص نیست، بعضی آمارها می‌گویند بین 3000 تا 3600 نفر، بعضی آمارها هم از وجود 6800 کارتن‌خواب و بی‌خانمان در خیابان تهران خبر می‌دهند، این وسط نقل قولی هم از روح‌ا... بابایی صالح، عضو هیات‌رئیسه کمیسیون اجتماعی مجلس وجود دارد که از حضور 15 هزار کارتن‌خواب در پایتخت خبر می‌دهد. با این‌که اختلاف بین این آمارها زیاد است، اما مهم‌ترین نکته همین‌جاست که نمی‌توان منکر حضور کارتن‌خواب‌ها در خیابان‌های تهران شد، آنها حالا مدت‌هاست پای ثابت روزها و شب‌های این شهر شده‌اند و تصور تهران بدون کارتن‌خواب، دیگر تصور محالی است. با این‌که آمار دقیق و رسمی از جمعیت کارتن‌خواب‌ها وجود ندارد، اما مسؤول پذیرش گرمخانه خاوران به ما می‌گوید که از ابتدای تاسیس گرمخانه تا به امروز، برای حدود 12 هزار نفر در این گرمخانه پرونده تشکیل شده است. محمد رفیعی این را وقتی می‌گوید که زیر سقف گرمخانه خاوران ایستاده‌ایم، وقتی که هنوز تا سرمای استخوان سوز زمستان تهران ده روز باقی مانده‌ تا چله بزرگ که از اول دی شروع می‌شود و تا دهم بهمن ادامه دارد، چله‌ای که کارتن‌خواب‌ها دوستش ندارند. شبی که ما مهمان گرمخانه خاوران می‌شویم، سردترین دمای ثبت شده برای تهران، 4 درجه بالای صفر است، کارتن‌خواب‌هایی که مهمان این مرکز هستند، اما از دمای پایین‌تر از این، از سرمای زیر صفر هم خاطره کم ندارند؛ خاطره‌ای که برای خیلی‌هایشان به یک تصویر تلخ می‌رسد؛ مرگ یکی مثل خودشان به خاطر یخ‌زدگی.
کد خبر: ۱۱۸۸۶۹۵

زیر سقف‌های آجری و بلند گرمخانه که شباهتی به خانه ندارد و بیشتر شبیه یک سوله بزرگ است، سوله‌ای با تخت‌های فلزی چند طبقه و پتوهای رنگی، کارتن‌خواب‌ها همه شبیه هم هستند. فرقی نمی‌کند جوان باشند یا پیر، معتاد باشند یا پاک، بی‌خانمانی فصل مشترک همه آنهاست؛ دلیلی که آنها را شب‌ها زیر سقف گرمخانه می‌رساند، جایی حوالی اتوبان امام رضا(ع)، بعد از میدان آقانور، بالاتر از شهرک رضویه.
کارتن‌خواب‌ها اما شبیه هم که باشند، از دار دنیا چیزی جز لباس‌های تنشان هم که نداشته باشند، باز درباره خیلی چیزها با یکدیگر هم‌عقیده نیستند، یکی همین گرمخانه‌ای که آنها را پناه داده و سقف بالای سرشان شده. آنها حتی درباره همین جا هم با یکدیگر هم‌نظر نیستند، بعضی‌ها از بودن در گرمخانه راضی‌اند و بعضی‌ها ناراضی.
حمید که در همان ابتدای ورودی گرمخانه روی تخت خوابیده و پتوی آبی رنگ پلنگی کوچکی را تا زیر گردنش بالاکشیده، جزو ناراضی‌هاست، می‌پرسیم گرمخانه را دوست داری؟ می‌گوید چاره‌ای ندارم، جز اینجا جایی ندارم، گرمخانه که خانه آدم نمی‌شود! دلیل نارضایتی‌اش را می‌پرسیم و حمید 47 ساله که گذرش از مشهد به تهران افتاده و حالا 9 سالی از کارتن‌خوابی‌اش در خیابان‌های تهران می‌گذرد، می‌گوید: صبح‌ها ساعت شش ما را می‌فرستند بیرون. سر صبح کجا برویم؟ سرد است، تاریک است...
با حمید که حرف می‌زنیم، پرویز هم از راه می‌رسد، یک کارتن‌خواب دیگر، کمی مسن‌تر از حمید و می‌گوید: کاش اینجا حداقل یک وعده غذای برنجی داشتیم. ما که در هفته اصلا غذای درست و حسابی نمی‌خوریم. گلایه پرویز را یکی دیگر از کارتن‌خواب‌ها ادامه می‌دهد: دیشب هم من اینجا بودم، خوراک لوبیا خوردیم با سویا. پریشب هم یک چیزی مثل ماکارونی. اما دلمان برنج می‌خواهد. یکی از بچه‌های اجرایی گرمخانه که شاهد حرف‌های ماست، سریع می‌پرد وسط بحث و می‌گوید: امشب شام خورش قیمه دارند. پرویز ریز می‌خندد و آهسته می‌گوید: اما چه قیمه‌ای... کاش بمانید و ببینید همه‌اش لپه است.
ساماندهی کارتن‌خواب‌ها به‌عهده شهرداری نیست
گلایه‌های کارتن‌خواب‌ها یکی دوتا نیست. پای حرف‌هایشان که بنشینید هرکدام می‌توانند ساعت‌ها از قصه خیابان خوابی و خاطرات تلخ‌شان بگویند. ما این گلایه‌ها را با مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران درمیان می‌گذاریم و نجم‌الدین محمدی با بیان این‌که ساماندهی کارتن‌خواب‌ها به معنای بازگرداندن آنان به آغوش خانواده با همکاری سازمان‌های متولی است، می‌گوید: شهرداری فقط وظیفه دارد زیرساخت‌ها را تامین کند و ساماندهی آنان در حیطه وظایف شهرداری نیست.
محمدی در ادامه حرف‌هایش به یک ضرورت اشاره می‌کند؛ ضرورتی که به آمار بالای کارتن‌خواب‌های تهران می‌رسد و ظرفیت فعلی گرمخانه‌ها. محمدی می‌گوید: ۱۷ گرمخانه در سطح شهر وجود دارد که ظرفیت آنها حدود ۲۰۰۰ نفر است. در فصل‌های سرد می‌توان با کف‌خوابی ظرفیت اینها را به ۴۰۰۰ نفر برسانیم، اما مساله این است که زیرساخت‌ها آماده نیست و متاسفانه در دوره‌های قبل نیز اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است. اتفاقی که باعث می‌شود محمدی از ضرورت احداث حداقل دو گرمخانه در هر منطقه تهران خبر بدهد و بگوید: در هر منطقه باید یک گرمخانه ثابت و یک گرمخانه فصلی داشته باشیم تا به نیاز همه کارتن‌خواب‌ها پاسخ داده شود و سرویس دهی بهتری به آنها داشته باشیم.
این مقام مسؤول البته در پاسخ به این که چرا برخی کارتن‌خواب‌ها علاقه‌ای به حضور در گرمخانه‌ها ندارند می‌گوید: ما هیچ سختگیری‌ای در گرمخانه‌ها نداریم، در گذشته اینها را تفتیش می‌کردند، جیب‌هایشان را می‌گشتند که شاید باعث نارضایتی آنها بود، اما الان فقط در حد این‌که امنیت اینها تامین شود، آنها را تفتیش می‌کنیم و به قول معروف به آنها پیله نمی‌کنیم و سعی می‌شود که احترامشان حفظ شود.
او یک دلیل دیگر هم برای این نارضایتی پیش می‌کشد و می‌گوید: بیشتر کارتن‌خواب‌هایی که برای حضور در گرمخانه‌ها مقاومت می‌کنند، به سبک زندگی خیابان خوابی عادت کرده‌اند و رعایت قوانین گرمخانه برایشان سخت است. با این حال هیچ جبری برای حضور آنها در گرمخانه در کار ما نیست و فقط همه تلاش ما این است که آسیب نبینند، اما هیچ کسی بدون رضایت به گرمخانه منتقل
نمی‌شود.
محمدی درباره نظارت سازمان متبوعش برعملکرد پیمانکاران گرمخانه‌ها هم می‌گوید: متاسفانه عده‌ای از پیمانکاران به شکل تجارت در این موضوع وارد شده بودند که با رایزنی با مناطق تصمیم بر آن شد، با این افراد قطع همکاری کنیم.
کاش ما را به خانواده‌هایمان وصل می‌کردند
فرهاد یک کارتن‌خواب دیگر است، جوان و قد بلند، حرف که می‌زند اول جای خالی دندان‌هایش به چشم می‌آید و بعد دست‌هایی که مدام می‌لرزد. فرهاد می‌گوید: اینجا، هم خوب است هم نیست. این‌که ما جای خواب داریم، غذا داریم و بالاخره یک‌سری از نیازهای ما را حل می‌کنند، خوب است. اما اینها مشکل اصلی ما را حل نمی‌کند، من وقتی مواد مصرف می‌کردم از خانواده طرد شدم و الان اگر هم بخواهم نمی‌توانم پیش آنها برگردم. کاش اینجا به ما کمک می‌کردند به خانواده‌‌هایمان وصل بشویم... من الان سه سال است همیشه می‌آیم گرمخانه. اینجا می‌خوابم، استراحت می‌کنم، صبح می‌روم و دوباره شب برمی گردم، برای من چه فایده‌ای دارد؟ اگر آدم‌هایی هم بودند که پیگیر وضعیت ما می‌شدند، شاید الان اصلا اینجا نبودیم. ما بی‌جا و مکان هستیم درست، اما اگر رسیدگی کنند شاید خیلی‌هایمان برگردیم خانه.
کلاهبرداری رفیق!
قصه بی‌جا و مکانی را از زبان یوسف هم می‌شنویم. یکی دیگر از کارتن‌خواب‌هایی که در گرمخانه پذیرش شده. یوسف می‌گوید: من دوسال است که وقتی هوا سرد می‌شود هر شب اینجا می‌خوابم. البته قبلا هم یک بار آمده بودم، یک‌بار دوستم مرا آورد و گفت اینجا مسافرخانه عمومی است، ده هزارتومان هم از من گرفت و من بعد از پذیرش فهمیدم مرا حسابی پیچانده.
یوسف فعلا بی‌جا و مکان است مثل خیلی‌های دیگر، اما می‌گوید از دوماه دیگر می‌خواهد برگردد پیش خانواده‌اش: من از دوسال پیش کارتن‌خواب شدم، زن و بچه‌ام در انفجار گاز مردند، پسرم تازه پنج ساله شده بود، من سر کار بودم که زنده ماندم. بعد از این اتفاق به مصرف مواد رو آوردم. همه چیز هم مصرف کردم، کراک، شیشه و هروئین. بعد هم از خانه زدم بیرون و آخر و عاقبتم شد خیابان.
یوسف از گرمخانه راضی است و می‌گوید: اینجا دکترش رایگان است. می‌توانیم دوش بگیریم. در سرما هم که نمی‌خوابیم ... خوب است دیگر...
صادق اما می‌گوید مسافرخانه را به گرمخانه ترجیح می‌دهد. چرایش را که می‌پرسیم می‌گوید: کاری به کارمان ندارند. اینجا ساعت 9 و نیم خاموشی می‌زنند. اگر بخواهیم سیگار بکشیم باید اجازه بگیریم. دوبار هم بیشتر اجازه نمی‌دهند. صبح زود هم که ما را می‌فرستند بیرون.
از صادق می‌پرسیم پس چرا مسافرخانه نمی‌روی؟ می‌گوید: کارت ملی ندارم. شناسنامه ندارم. کدام مسافرخانه‌ای من را راه می‌دهد. صادق می‌گوید مدارکش را سه سال پیش گم کرده، شبی مثل همین شب‌های پاییزی که کنج یکی از کوچه‌های هرندی روی زمین خوابیده بوده. لابد یک کارتن‌خواب دیگر، مدارکش را برداشته است. صادق روزی 60 تا 70 هزار تومان درآمد دارد، در کار خرید و فروش مس، برنج و آلومینیوم است و دلیل حضورش در گرمخانه فقط همین نداشتن مدارک است: کاش کمک می‌کردند مدارکم را بگیرم و هویت داشته باشم. آدم بی‌هویت را هیچ‌کسی دوست ندارد.
یکی از مددکارهای گرمخانه، اما آهسته نزدیک گوش ما زمزمه می‌کند: اینجا بیشتر کارتن‌خواب‌هایی که شناسنامه و کارت ملی ندارند، آنها را برای تهیه مواد فروخته‌اند، یک‌بار هم المثنی گرفته‌اند و باز فروخته‌اند و الان دیگر ثبت احوال به آنها المثنی نمی‌دهد.

گرمخانه فقط کارکرد اسکان موقت دارد
گرمخانه‌ها اما از نظر سید‌حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، فقط مکانی برای اسکان موقت و کوتاه‌مدت کارتن‌خواب‌ها هستند، جایی که به اندازه یک شب، بهداشت فردی‌شان رعایت شود، پزشک ویزیت‌شان کند، غذای گرم بخورند و جایی برای خواب داشته باشند.
از این نظربه عقیده موسوی چلک، این اقدام شهرداری توانسته جلوی مرگ خیلی از کارتن‌خواب‌ها را در روزهای سرد سال بگیرد. اما چلک درباره این‌که آیا نمی‌شد گرمخانه‌ها خدمات و شرایط بهتری داشته باشند، می‌گوید: هرکاری، هم نقاط ضعف دارد و هم قوت و باید در جهت ارتقای بهتر خدمات قدم بردارد.

مینا مولایی

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها