ماجرای دروغ یک دختر جوان که برایش گران تمام شد

آدم‌ربایی با دروغ 300 میلیون تومانی

دختر جوان وقتی به دروغ به خواستگار قلابی‌اش گفت تاجر بوده و در حساب بانکی‌‌اش 300 میلیون تومان پول است فکر نمی‌کرد هدف آدم‌ربایی قرار بگیرد.
کد خبر: ۱۱۸۷۲۵۶

به گزارش جام‌جم، اوایل تابستان امسال دختر جوانی با حضور در اداره یکم پلیس آگاهی تهران از زن و مردی که مسلحانه وی را ربوده و اموالش را سرقت کرده‌اند شکایت کرد.
وی به افسر تحقیق گفت: چندی پیش در مهمانی شبانه با زنی آشنا شدم می‌گفت برادرشوهر پولداری دارد و دوست دارد من با او ازدواج کنم. روز حادثه او و برادرشوهرش با خودروی پژو 206 به سراغم در سعادت‌آباد تهران آمدند و مرا با خودشان بردند. قرار بود درباره ازدواج با هم حرف بزنیم. به گمان این که او پولدار است دست به دروغ‌بافی زدم. وانمود کردم تاجرم و شرکت دارم. چند معامله انجام داده‌ام و اکنون 300 میلیون تومان در حسابم موجود است.
دختر جوان افزود: این دروغ مرا به دردسر انداخت. مرد خواستگار با سلاح کلت مرا تهدید کرد تا کارت 300 میلیون تومانی را از من بگیرد. دوستم شیوا برای نجاتم کاری نکرد. هر چه گفتم دروغ گفتم تا با آن مرد که گمان می‌کردم پولدار است ازدواج کنم، بی‌فایده بود. پیامک‌های بانکم را دید و متوجه شد فقط یک میلیون تومان دارم. آنها مرا ربودند و به کرج بردند و هشت ساعت گروگان گرفتند. مرد آدم‌ربا گوشی و زنجیر طلایم را دزدید. با کاتر ضربه‌ای به پایم زد که زخمی و بیهوش شدم. زمانی که چشمانم را باز کردم در بیمارستانی در تهران بودم که فهمیدم راننده عبوری مرا یافته و به آنجا برده است.
با دستور بازپرس جنایی تحقیقات برای دستگیری متهمان ادامه داشت که معلوم شد آنها زن و شوهر بوده‌اند و شبانه با پرواز هوایی به دبی رفته‌اند. با گذشت شش ماه دو روز پیش زمانی که متهم زن از دبی به تهران بازگشت در فرودگاه شناسایی و بازداشت شد. شیوا به افسر تحقیق گفت: من و شوهرم یک سال و نیم پیش در مهمانی شبانه با هم آشنا شدیم. در یکی از مهمانی‌ها پلیس مجلس را برهم زد و ما بازداشت شدیم. برای نرفتن به زندان گفتیم نامزدیم. با توجه به مخالفت خانواده‌ها ازدواج کردیم. شوهرم مهندس و پولدار نبود و با پدرش میوه‌فروش دوره‌گرد بودند. او همیشه کتکم می‌زد که چند بار از او شکایت کردم و به اجبار و تهدید رضایت می‌دادم.
وی افزود: شوهرم حتی 90 میلیون تومان سرمایه‌ام را به زور از من گرفته بود. طلاقم هم نمی‌داد. در مهمانی شبانه با دختری آشنا شدم و بعد تصمیم گرفتم او را به گونه‌ای با شوهرم آشنا کنم که آنها با هم ازدواج کنند و من بتوانم طلاق بگیرم.
او را به جای برادر‌شوهر پولداری که وجود نداشت معرفی کردم و به شوهرم گفتم که دوستم پولدار است‌. فکر نمی‌کردم شوهرم بخواهد به آدم‌ربایی و سرقت دست بزند. آن روز دختر جوان را سوار کردیم که در میانه راه با شوهرم حرف زدند. او به فرشید گفت تاجر است و در کارت بانکی‌‌اش 300 میلیون تومان پول دارد که همین شوهر مرا وسوسه کرد .
وی گفت: این دختر را ربودیم اما او دروغ گفته و پولی نداشت. او را به کرج برده و دوباره او را به تهران بازگرداندیم. شوهرم با کاتر او را زخمی کرد و گوشی و زنجیر طلای دوستم را دزدید. آن دختر بیهوش شد و به گمان این‌که مرده رهایش کردیم و از ترس همان شب به دبی رفتیم. پول آنچنانی برای ماندن نداشتیم. شوهرم مرا اذیت می‌کرد و کتک می‌زد. خانه‌های اجاره‌ای را می‌گرفتیم و چند برابر قیمت به جهانگردان می‌دادیم تا با این پول زندگی‌مان را بگذرانیم. شوهرم زمانی که فهمید با خانواده‌ام تلفنی حرف زدم دو هفته مرا در خانه متروکه‌ای محبوس کرد که به‌سختی از آنجا فرارکردم و به تهران آمدم که در فرودگاه بازداشت شدم.
متهم در زندان به سر می‌برد و شوهر او نیز تحت تعقیب پلیس بین‌الملل قرار گرفت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها