در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به عنوان بازیگری که تجربه کار در تلویزیون را دارید میانهتان با رسانه ملی چطور است؟ آیا سریالهای روز را پیگیری میکنید؟
صادقانه بگویم آخرین سریالی که دیدم فصل پنجم «پایتخت» بود که در ماه رمضان روی آنتن رفت و چون این سریال را از قبل پیگیری میکردم فصل اخیرش را هم دیدم. به جز این ولی خیلی اندک به تماشای تلویزیون مینشینم چون واقعا فضای کنجکاویبرانگیز سالهای پیش حول سریالها وجود ندارد و باید حتما یک حاشیهسازی پیرامونی برای فلان سریال در فضای مجازی پیش آید که باعث شود سریال را ببینیم.
کم پیگیری کردن محصولات تلویزیون از بازیگری که کارنامهای نسبتا غنی در تلویزیون دارد، عجیب است.
تلویزیون را دوست دارم، اما نیاز داریم به تزریق حجمی بالا از خلاقیت و نوآوری در ساخت سریالها تا بتوانیم باز هم تلویزیون را رسانهای کم رقیب ببینیم.
چطور میتوان تلویزیون و بخصوص محصولات نمایشی آن را تقویت کرد؟
بهبود جامع اوضاع رسانه ملی امری است که با حکم و دستور رخ نمیدهد. باید همه دست به دست هم دهیم تا اوضاع تلویزیون بهتر شود وگرنه ممکن است خیلی دیر شود. از بالاترین مدیران صداوسیما تا پایینترین رتبههای کاری باید به این نتیجه برسند که کیفیت را فدای کمیت نکنند. فقط کیفیت است که میماند و باعث میشود سریالی مانند «پایتخت» باز هم مخاطب داشته باشد. اما این حد کیفیت در چند سریال دیگر وجود دارد؟
اینکه کیفیت فدای کمیت میشود موضوعی است که سالهاست دربارهاش شنیدهایم اما همچنان لاینحل باقی مانده. چرا؟
کیفیت رشــــــــــد نمیکنــــــد چون متأسفانه تهیهکنندگانی وارد کار شدند که دلشان میخواهد در کمترین زمان به سود برسند. تهیهکنندگان کارکشته زیربار زدن از عوامل و کیفیت نمیروند و برای همین است که کمکارند اما محصول خوب تولید میکنند. نیروهای نورس برایشان فرقی ندارد نتیجه نهایی چه باشد؛ آنها سریالسازی را به چشم یک تجارت نگاه میکنند و برایشان هم فرقی ندارد برای تلویزیون با پیشینهای عمیق کار میکنند یا شبکه خانگی. آنها فقط میخواهند سود کنند و نتیجه هم میشود تولید کلی سریال که حتی نام شخصیت اصلی آن هم به یاد نمیماند.
اینکه خودتان هم در سالهای اخیر کمکارتر شدهاید به دلیل غلبه حضور همین طیف تهیهکنندگان است؟
کم کاری من دلایل مختلف دارد؛ یکی اینکه پیشنهاد خوب نیست. دوم اینکه از جایی به بعد، ازدحام کاریام آنقدر زیاد شد که تصمیم گرفتم کمی به فضای زندگی شخصی خودم برسم بهخصوص که پدرم هم مرحوم شد و همین باعث شد قدری در کارنامه بازیگریم وقفه بیندازم. اینکه تهیهکنندگان کارنابلد وارد کار شدهاند هم به قدر خود عامل کمکاری است، بهخصوص برای من که همکاری با غولهای سینما را در کارنامه دارم. زمان کمکاری در سینما و تلویزیون، فضایی فراهم کردم که کار تئاتر کنم و از جمله در نمایش «زنانی که به بزها خیره شدند» حضور داشتم که نوعی تنفس بود در کارنامه بازیگریام.
پس پیشنهاد بازیگری برایتان هست، اما خودتان رد میکنید؟
بله پیشنهاد هست و نگران کمبود آن نیستم چون از زمانی که نوجوان بودم وارد کار بازیگری شدم و همین باعث شد بسیاری از کارگردانان به رفقایم بدل شوند و در نتیجه پیشنهادات فراوانی هم داشته باشم. اما واقعیت این است پیشنهاد قابل قبول واقعا کم شده است. از آن گذشته بدحسابی هم در سینما و تلویزیون زیاد شده و در برخی کارها آنقدر باید برای پاس شدن اقساط بدویم که دیگر نایی نمیماند به هر پیشنهادی پاسخ مثبت دهیم. باورتان میشود همین اواخر در سریالی ایفای نقش کردم که دستمزدش تسویه نشد اما من بابت بازی در آن سریال مجبور به پرداخت مالیات شدم؟
البته پیگیری حقوقی هم داشتم ولی تاکنون به نتیجهای رسیده است... سابق بر این، هم در سینما و هم در تلویزیون، تهیهکنندگان خوش حسابتر بودند بهخصوص در تلویزیون که یکی از دلایل همکاری چهرهها، خوشحسابی مالی تهیهکنندگان بود. به نظر میرسد باید بر این بدحسابیها نظارت بیشتری کرد.
یک دلیل گزیدهکاریتان هم میتواند همکاری با تعدادی از کارگردانان سرشناس ایرانی باشد؛ از مسعود کیمیایی گرفته تا داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمیکیا و مسعود دهنمکی. برخی بازیگران مدتها منتظر میمانند تا فقط یکیشان پیشنهاد همکاری دهد. ولی شما با همهشان کار کردهاید.
دقیقا همینطور است. این هم از افتخارات من بود که چنین کارنامهای داشتهام و خوش به سعادتم که توانستهام در سینمای حرفهای با بسیاری از بزرگان کار کنم. شما شک نکنید اگر باز هم پیشنهاد حرفهای به من شود حتی با قرارداد سفیدامضا هم مشغول همکاری میشوم اما مشکل آنجاست که بخش عمده پروژههای پیشنهادی فعلی، حرفهای نیستند و حتی ادبیات محترمانهای برای برخورد با بازیگر ندارند. همواره دنبال نگاه حرفهای بودهام و نمیتوانم درگیر پروژهای شوم که به جای یک ماه باید در ده روز بسته شود و حتی متن آمادهای هم ندارد که بشود برایش طراحی شخصیت کرد. حرفهای بودن، خصیصهای است که در طرحهای فعلی کمیاب شده.
با چنین وسواسی اینکه به ناگاه فیلمی به نام «افسونگر» از شما اکران میشود، کمی پرسش برانگیز است.
بنده هیچگاه فیلمی به نام «افسونگر» بازی نکردم! من بازیگر تله فیلمی به نام «وکیل مدافع شیطان» بودم که هیچوقت به هنگام تولید درباره اکران سینمایی آن حرفی نزدند. من چون گمانم این بود محصولی است ویژه شبکه خانگی در آن بازی کردم اما دریافتم همان تلهفیلم را تبدیل به نسخه سینمایی و اکرانش کردهاند!
تأسفآور آنکه دستمزد همان تلهفیلم را که ندادند، حتی برای رونمایی فیلم هم دعوتم نکردند و وقتی با مسعود اطیابی، تهیهکننده فیلم در این باره صحبت کردم قول برگزاری نشست مشترک و حل سوءتفاهمات را داد، ولی نه چنین نشستی برگزار شد و نه من هیچگاه دریافتم چرا یک تلهفیلم باید مجوز نمایش سینمایی بگیرد؟!
در اینباره پیگیری خاصی نکردید؟ مثلا بهدنبال آن نبودید که از طریق شورای حل اختلاف خانه سینما یا مقامات نظارتی ارشاد چند و چون ماجرا را دریابید و لااقل به دستمزدتان برسید؟
افسونگر، آن قدر فیلم بدی بود که کمترین توجهی از طرف مخاطبان به آن نشد و من پیش خودم فکر کردم اگر بخواهم بهواسطه بدقولی سازندگان ازشان شکایت کنم، اینطوری نام آنها سر زبانها میافتد و ضدتبلیغی حسابی برایشان شکل میگیرد، برای همین ترجیح دادم واکنشی نسبت به آن نشان ندهم تا حالا که پس از اکران و عرضه خانگی محصول راحتتر میتوانم دربارهاش گلایه کنم.
آرشام خدادوست
رسانه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم