در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جامجم، این مرد 60 ساله به نام احمد متهم است شامگاه 26 آبان امسال، همسر دوم خود را در زیرزمین خانهای چهار طبقه در خیابان مطهری با ضربههای چاقو و چکش به قتل رسانده است. بعد از فرار او از صحنه جنایت، دختر 19 سالهاش که معتاد به شیشه بود و تنها شاهد جنایت، 15 ساعت را در کنار جسد مادرش سپری کرده بود.
با گزارش این جنایت به بازپرس سجاد منافیآذر، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران، متهم تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه با گذشت 62 روز از فرار در کمپی در فشافویه شناسایی و بازداشت شد. متهم روز شنبه برای ادامه تحقیقات به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و با اعتراف به قتل همسر دومش به بازپرس جنایی گفت: برای نجات دختر 19 سالهام از دست کتکها و اذیتهای مادرش، همسر دومم را کشتم و از مرگ او ناراحت نیستم. متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و قرار شد او برای بررسی سلامت روانی به پزشکیقانونی هم معرفی شود. احمد، مرد 60 ساله اصلا احساس پشیمانی نمیکرد و میگفت برای نجات دخترم مادر او را کشتم.
قبلا چه کاره بودی؟
سالها پیش معمار و پیمانکار پروژههای سازمان شهرداری بودم و شرکت داشتم. اما ازدواج ناموفقم با مقتول باعث شد وضعیت زندگیام بد شود و ورشکسته شوم.
از زندگیات بگو.
همسر اولم و دو پسرم سالها پیش فوت شدند. 20 سال پیش از طریق کارگر برادرم با مقتول که از اقوامش بود آشنا شده و ازدواج کردیم و از این زندگی دختری 19 ساله دارم. همسر دومم از شوهر اولش پسری داشت که با خانوادهاش زندگی میکردند.
او باعث جدایی تنها پسرم شد. حتی ازدواجش و بعد از آن تولد نوههایم را ندیدم. بدرفتاریهای این زن باعث شد ده سال پیش از هم جدا شویم. اما به خاطر دخترم آپارتمان طبقه دوم راکه مال خودم بود به آنها دادم و خودم در زیرزمین همان ساختمان زندگی میکردم.
معتادی؟
بله. 40 سال است تریاک و شیره مصرف میکنم. مدتی ترک کردم اما بدرفتاریهای همسرم باعث شد دوباره معتاد شوم .
از شب جنایت بگو.
همسر دومم بعد از جداییمان هم اخلاق و رفتارش بد بود. مدام دخترم را اذیت میکرد و کتکش میزد. دخترم معتاد شده و ناراحتی روحی پیدا کرده بود. آن شب او به زور میخواست دخترم را با خودش ببرد و من مانعش شدم. همین باعث دعوا و درگیریمان شد. او به من حمله کردکه برای نجات دخترم ابتدا با چکش و بعد با چاقو ضربههایی به او زدم و وی را کشتم. دخترم شوکه شده بود و کنار جسد ماندو من در زیرزمین را قفل کرده و متواری شدم.
چرا دخترت را با خودت نبردی؟
او را همانجا گذاشتم بماند تا ببیند مادرش مرده است و بداند که دیگر او زنده نیست که بتواند اذیتش کند. فکر میکردم بعد از رفتنم کسی در زیرزمین را باز میکند، اما او 15ساعت کنار جسد مانده و شوکه شده بود.
بعد از فرار چه کردی؟
با برداشتن پول از خانه بیرون زدم. سمت کلانتری محله رفتم تا تسلیم شوم، اما بدرفتاریهای مقتول مقابل چشمانم آمدو پشیمان شدم. بعد رفتم لباس جدید خریده و لباسهایم را عوض کردم. تریاک مصرف کردم، چند روزی در خیابان و پارکهای تهران سرگردان بودم و بعد رفتم کمپ یکی از آشنایان که در فشافویه بود و قبلا رفته بودم اما آنها نمیدانستند من همسر دومم را کشتهام. آخر مخفیگاهم لو رفت و روز جمعه بعد از دو ماه فرار بازداشت شدم.
در این مدت از ترس روزنامهها را نمیخواندم و میدانستم باید درباره جنایت نوشته باشند. دلم برای دخترم تنگ شده بود.
پشیمانی؟
پشیمان نیستم و باید زودتر او را میکشتم. دخترم همیشه از مادرش ترس و نفرت داشت، برای نجاتش جنایت کردم. میخواستم دخترم از دست ارواح در امان باشد و بالای سرش نیایند و زندگی بهتری داشته باشد .
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم