بررسی آثار تحریم های آمریکا علیه ایران ؛

تحریم علیه ایران، سوسیسی که نباید درست می شد

«اتو ادوارد لئوپولد فون بیسمارک» زمام‌دار بزرگ دولت پروس، دوک لاونبورگ و نخستین صدراعظم در تاریخ آلمان زمانی گفت: «قوانین مثل سوسیس می مانند، بهتر است اصلا درست نشوند!».
کد خبر: ۱۱۷۴۲۷۱
تحریم علیه ایران، سوسیسی که نباید درست می شد

به گزارش جام جم آنلاین ، سیاست دنیای امروز را چگونه توصیف می کنید؟ «1- تا اندازه ای درست است. 2- کلا نادرست است. 3- هیچ چیز در سیاست وجود ندارد به جز ناراستی و دروغ.»

یکی از ویژگی‌های فرآیند سیاسی امروز که باید ذکر شود، بی‌توجهی قابل‌توجه به حقایق است.

همیشه در سیاستمداران وجود داشته‌ است که شواهدی را نادیده یا انکار می‌کنند. آن‌ها دوست ندارند منافع یا حامیان مالی آن‌ها تهدید شود. تعهد به امور مالی تا اندازه ای است که باعث می شود حتی از عواقب یک کار ترسی وجود نداشته باشد.

از سویی تعدادی از سیاستمداران تأثیرات گسترده برخی از تصمیمات خود را نادیده می گیرند که پیش بینی نکردن درباره آینده این تصمیمات سرنوشت ساز به چالش های سیاسی علیه آنها منجر می شود. برای روشن تر شدن موضوع باید به اعمال تحریم علیه دولت ایران به دلیل مسائل هسته ای از سوی دولت آمریکا اشاره کنیم.

مخالفان توافق هسته ای ایران ( سیاستمداران آمریکا) ادعا می کنند که این کشور تا امروز امتیازات زیادی پیش روی خود دیده و بیش از حد با آنها مدارا شده است. اکنون تنها چیزی که باید مقابل ایران و قرارداد هسته ای اش به کار گرفته شود تحریم اقتصادی است. آنها استدلال می کنند هنگامی که فشار اقتصادی باعث شود دولت ایران زانو بزند در نهایت مجبور خواهد شد که کل برنامه هسته ای خود تعطیل کنند و اطمینان حاصل کنند که هیچ وقت سلاح هسته ای را توسعه نخواهند داد.

اما آمریکا این واقعیت را نادیده می گیرد که اعمال تحریم علیه ایران یک توافق چند جانبه نیست.

کشورهای متعددی در مقابل آمریکا و دولت ترامپ وجود دارند که بعید است نه تنها مایل باشند تحریم علیه ایران اعمال کنند بلکه اصلا بخواهند آن را افزایش دهند. در واقع تعدادی از کشورها به هیچ عنوان نمی خواهند علیه ایران تحریم اعمال کنند آن هم فقط به این خاطر که ایالات متحده قصد دارد این اقدام را انجام دهد. علاوه بر این، تحریم های اقتصادی هرگز مستحکم نیست و معمولا هزینه های انجام کسب و کار را افزایش می دهند. در واقع این نخستین معضل دولت ترامپ در مواجه با تصمیم عظیم تحریم علیه ایران است و این معضل چیزی نیست جز همراه نشدن برخی از قدرت های سیاسی و اقتصادی دنیا با این تصمیم آمریکا و ایجاد شدن اصطحکاک بین این کشورها با دولت ترامپ.

البته دولت ایالات متحده آمریکا با پشتیبانی گسترده می تواند تاثیر قابل‌توجهی بر تصمیمات برخی از سیاستمداران کشورهای دیگر در رابطه با مساله تحریم در تقابل با ایران داشته باشند اما نمی‌تواند یک کشور را به طور کامل متقاعد کند که درست مطابق با خط مشی آنها قدم بردارد.

بدون حمایت کشورهای بزرگ و قدرتمند دنیا ، دولت ترامپ بابت اعمال تحریم اقتصادی به ایران بسیار ضرر خواهد کرد. واقعیت این است که تحریم نه تنها به کشور اعمال شونده (ایران) که به کشور اعمال کننده (آمریکا) نیز به شدت آسیب اقتصادی وارد می کند.

یک مطالعه منتشر شده از سوی شورای ملی ایرانی-آمریکایی نشان می دهد که بین سال های 1995 تا 2014 تحریم ها علیه ایران هزینه اقتصادی 203 تا 272 میلیارد دلاری روی دست دولت ایالات متحده آمریکا گذاشته است و صدها هزار فرصت شغلی نیز به طور کامل در این کشور از بین رفته است.

تحریم هرگز نتایج مورد نظر برای دولت اعمال کننده را ایجاد نکرده است و این ثابت می کند جهانی کردن یک تصمیم مبتنی بر تحریم نیاز به یک همکاری عمومی در سطح جهان دارد، چیزی که بسیاری از سیاست های خارجی ملل مختلف آن را برنمی تابند و اصولا به سختی با کشور اعمال کننده تحریم همراهی می کنند.

چرا شکست تحریم قابل پیش بینی است؟

دولت آمریکا که همیشه مخالف برنامه هسته ای ایران است همواره به دنبال نشان دادن این موضوع بود که ایران بی وقفه برنامه تولید تسلیحات هسته ای را دنبال می کند و بر خلاف وعده هایی که سیاستمداران ایرانی داده اند هرگز نمی توان به آنها اعتماد کرد. بنابراین دولت آمریکا در زمان ترامپ به این نتیجه رسید که اعمال زور علیه ایران بهترین و تنها گزینه است.

آنها تاکید می کنند که تحریم های اقتصادی باید حتی از چیزی که هست سخت تر شود تا در نهایت ایران آنچنان به تنگ آید که تمام برنامه های هسته ای خود را به طور کامل متوقف کند.

اما حتی اگر تحریم اقتصادی مقابل ایران شکست بخورد این بار خلبانان نظامی آمریکا آماده هستند که نیروگاه های هسته ای ایران را از بین ببرند. این برنامه آمریکایی هاست، برنامه ای که خوب می دانند تا چه اندازه با مخالفت های شدید روبرو است.

دولت آمریکا نتوانست در شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ای را تصویب کند که به کشورهای عضو اجازه می دهد از «همه وسایل لازم» برای از بین بردن برنامه هسته ای ایران استفاده کنند.

اما فقدان چنین تصمیمی باعث نمی شود که آمریکا از سیاست های جنگ افروزانه دست بردارد ، همانند آنچه که در لشکرکشی این کشور به عراق دیدیم. سازمان ملل متحد که پس از جنگ جهانی دوم تاسیس شد تا به ترویج صلح و امنیت بین‌المللی کمک کند، اعلام جنگ با هیچ دولتی را نمی پذیرد و تصویب نمی کند .

«دنیس جت» دیپلمات آمریکایی تحلیلی تازه از نحوه ایجاد سیاست خارجی آمریکا در رابطه با موضوعات مختلف به خصوص توافق هسته ای ایران ارائه می دهد. او توضیحات نظری سنتی را به عنوان ناقص و گمراه‌کننده به کناری می‌گذارد. جت در مورد معاهده هسته‌ای ایران تاکید می‌کند که آمریکا به جای استفاده از سیاست های خصمانه باید از طریق تعامل پویای نیروهای قدرتمند ، پول، فن‌آوری، حقیقت، تعصب و جهانی‌سازی این موضوع تلاش کند به اهداف خود برسد.

لورنس ویلکرسون سرهنگ بازنشسته ارتش ایالات متحده آمریکا و رئیس سابق کارکنان کلین پاول وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز می گوید: «برای درک آنچه که برای آمریکا در حال رخ دادن است، با پرداختن به شخصیت بیمار دونالد ترامپ وقت را هدر ندهید. برای شناخت بیشتر سیاست های آمریکا به نحوه برخورد و واکنش آن به توافق هسته ای ایران نگاه کنید. »

شکست در تحریم یعنی شکست عمیق آمریکا در جنبه های مختلف سیاسی و اقتصادی. بسیار واضح به نظر می رسد که بسیاری از جنبه های این تحریم برای آمریکا شکست به همراه دارد به خصوص در زمینه اقتصادی. با اعمال تحریم شدید اقتصادی همانطور که پیش از این گفته شد هزینه بسیار سنگینی به دولت ایالات متحده آمریکا وارد می شود. روند مذاکرات باید شکل جدی تری داشت تا شکست های آمریکا اینگونه قابل پیش بینی نباشد.

نکته دیگر این است که آمریکا در صورتی که با ایران مذاکره کند در ابتدا باید جایگاه مشترکی با کشورهای دیگر یعنی روسیه، فرانسه، بریتانیا، آلمان و چین ایجاد کند. به عبارت دیگر، هر پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به همراه آلمان. این گروه به پنج به اضافه یک مشهور است.

بررسی پشت پرده مذاکرات هسته‌ای ایران از سوی آمریکایی برای کسانی که می‌خواهند بدانند سیاست خارجی واقعاً چگونه ساخته شده‌است، مفید خواهد بود.

***

در جولای ۲۰۱۵، ایالات‌متحده و پنج کشور دیگر قراردادی با ایران در رابطه با برنامه هسته‌ای این کشور به امضا رساندند. مذاکرات بسیار دشوار بودند و توافقی که حاصل شد پیچیده اما بر پایه یک موازنه ساده استوار بود. بر اساس آن توافق ایران از تحریم‌های اقتصادی رهایی خواهد یافت و در عوض بخش‌هایی از زیرساخت هسته‌ای خود را از بین خواهد برد و محدودیت‌هایی را در مورد بقیه اعمال خواهد کرد. هدف این بود که جهان تضمین کند که برنامه های هسته ای ایران برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای مورد استفاده قرار نخواهد گرفت.

با حضور هفت کشور شرکت‌کننده در مذاکرات و سابقه طولانی بی‌اعتمادی میان برخی از آن‌ها، به خصوص ایالات‌متحده و ایران، این یک معجزه بود که بالاخره مذاکرات به توافق رسیدند. موفقیت آن‌ها به عنوان بزرگ‌ترین پیروزی سیاست خارجی دولت اوباما مورد ستایش قرار گرفت.

از آن پس جریانی ایجاد شد، جریانی برای نقد شدید تصمیم دولت اوباما و ایجاد پیش زمینه ای برای نقض یک قرارداد. آغاز این جریان ، آغاز یک خسارت تاریخی برای دولت ایالات متحده آمریکا بود، اعتبار دولتمردان را کم کرد و چهره دولت بعدی یعنی ترامپ را به شدت مخدوش کرد، دولتی که سیاست های جنگ افروزانه را در ذهن داشت و در پی اعمال نفوذ منفعت طلبانه به سایر نقاط جهان بود.

با تمام این اوصاف اکنون اگر قرارداد هسته‌ای ایران زنده بماند و موفق به حصول از این شود که برنامه هسته‌ای ایران تولید سلاح را مد نظر ندارد انتقاد از آن از سوی دولت ایالات متحده آمریکا احمقانه تلقی می شود. ترامپ در اندیشه ایجاد دولتی معتبر و مستحکم بود اما نخستین مساله ای که مشروعیت و اعتبار دولت او و تصمیماتش را از بین برد همین قرارداد هسته ای ایران و خروج آمریکا از این توافق و اعمال تحریم ها علیه ایران بود. این تحریم ها اقتصاد آینده آمریکا را تحت فشار قرار خواهد داد و خسارت هایی سنگین را رقم می زند.

ضرر هنگفت آمریکا بابت خروج از توافق هسته ای و همچنین اعمال تحریم علیه ایران فقط به مسائل اقتصادی مربوط نمی شود. این موضوع باعث اختلاف جمهوری خواهان با دولت اوباما و همچنین باعث افتراق و شکاف بین گروه های مختلف از جمله اندیشکده ها، سازمان های سیاسی، گروه های مذهبی، گروه های غیرانتقاعی، گروه های اقتصادی، سازمان های کنترل سلاح و ... شد. در واقع مساله هسته ای ایران منجر به ایجاد اختلافات متعددی در بطن دولت ایالات متحده آمریکا شده است.

یادآوری مساله «حقوق بشر»

مطرح شدن نقض حقوق بشر در ایران از سوی دولت آمریکا آن هم برای پیشبرد اهداف ایالات متحده در پرونده توافق هسته ای و خروج از آن و متعاقبا اعمال تحریم ها موضوعات بسیار زیادی را پیش رو قرار می دهد.

نقض توافق و خروج از آن خود توابع زیادی دارد. دولت آمریکا برای توجیه مسائل مختلفی را بازگو خواهد کرد، از غیرقابل اعتماد بودن ایران تا تلاش این کشور برای ساخت سلاح هسته ای. اما هر زمان که آمریکا سیاست «یادآوری» را درپیش گرفت خود متهم شد. یکی از مهم ترین فجایعی که نه از یاد آمریکایی ها می رود و نه از یاد ایرانی ها به اصابت موشک آمریکایی به پرواز شماره 665 هواپیمایی ایران در آب های خلیج فارس برمی گردد، اتفاقی که در سال 1988 افتاد و 290 قربانی گرفت. فاجعه وقتی عمیق تر شد که ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: «من هرگز از طرف دولت آمریکا عذرخواهی نمی کنم و اهمیت نمی دهم حقیقت چیست.»

خروج از برجام به بهانه هایی همچون نقض حقوق بشر باز هم خاطرات دیگری را یادآوری می کند، اینکه چگونه دولت ایالات متحده آمریکا در دهه هشتاد میلادی موجبات مرگ هزاران ایرانی را با بخشیدن تسلیحات شیمیایی به ارتش بعث عراق فراهم آورد تا از پیروزی ایران در جنگ با عراق جلوگیری به عمل آورد.

صرف نظر از این مباحث در زمینه خروج آمریکا از توافق هسته ایران و اعمال تحریم های شدید اقتصادی به این کشور آسیایی قدرت دولت آمریکا را کمتر می کند. تحریم بیشتر ایران منجر به اعمال نفوذ کمتر آمریکا در خاورمیانه می شود چیزی که روسیه از آن استقبال می کند. به نظر می رسد آمریکا بیشتر از هر زمان دیگری بابت اعمال تحریم علیه ایران ضرر می کند.

«برگرفته از کتاب iran nuclear deals» /مترجم: هیلدا حسینی خواه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها