او پسر یکی از دهقانان زرتشتی ایران بود. {1} با اینکه سلمان در میان خاندان و محیطی زرتشتی دیده به جهان گشود، ولی هرگز در برابر آتش سر فرود نیاورد و به خدای یکتا اعتقاد یافت در تایید این مطلب، سخنی از حضرت صادق(ع) نقل شده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «سلمان پیوسته بندة صالح، خالص و تسلیم در برابر خداوند بود، و هیچ گاه به وادی شرک و انحراف عقیدتی وارد نشد.» {2} سلمان در دوران کودکی مادرش را از دست داد و عمه اش سرپرستی او را به عهده گرفت. سالها در پی حقیقت ادیان به سرزمینهای گوناگون سفر کرد که در همین سفرها در سرزمین های اسلامی به بردگی درآمد و سپس با کمک حضرت رسول اکرم(ص) آزاد گشت. مشورت او به حفر خندق در غزوه احزاب به پیامبر اکرم(ص) یکی از دلائلی بود که باعث پیروزی سپاه اسلام بر سپاه کفر در آن معرکه شد، تا جائی که آن پیکار به غزوه خندق مشهور شد. وی در جنگ های قادسیه و نهاوند نیز حضور یافت و پس از فتح تیسفون به عنوان نخستین حاکم این شهر درآمد و سال های پایانی زندگی خود را به استانداری مدائن گردید.
حضرت امام صادق(ع) در تبیین شخصیت سلمان، سه ویژگی بارز وی را ذکر می فرمایند، که نقل روایت نیز خالی از لطف نیست.
شخصی به نام منصوربُزُرْج خدمت امام صادق(ع) عرضه می دارد که آقا جان چرا شما بسیار از سلمان فارسی یاد می کنید؟ حضرت به او می فرمایند: اولا نگو سلمان فارسی بگو سلمان محمدی و درادامه میفرمایند، اگر از او زیاد یاد می کنم به خاطر سه خصلتی است که در او میباشد:
1- اینکه خواسته های امیرالمومنین (علیه السلام) را بر خواسته های خودش مقدم می داشت (یعنی خواسته های امام زمانش را بر تمایلات خویش ترجیح می¬داد).
2- اینکه فقراء را دوست می داشت و آنان را بر ثروتمندان ترجیح می داد (دوست داشتن فقرا به نحوی که مثلا اگر امر دائر مدار بین سلام دادن به ثروتمند و فقیری می شد، فقرا را مقدم می داشت).
3- علم و عالمان اهل علم را نیز دوست می داشت (مجالسة با علما طبق گفته بسیاری از روایات باعث رشد معنوی انسانها می شود). {3}
جالب است بدانید که پس از پیشنهاد خلیفه دوم عمر بن خطاب به ایشان برای استانداری مدائن، وی با کسب اجازه از امیرالمومنین مسئولیت استانداری مدائن را پذیرفت؛ شایان توجه است که ایشان پس از رسیدن به مسئولیت استانداری همچنان در کنار فقرا و یار و یاور ایشان بود، تا جائیکه ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه خود، درباره ایشان و شیوه حکومتداری او می نویسد: سهم سلمان از بیت المال در سِمَت استانداری مدائن، پنج هزار درهم بود که آنرا صدقه میداد و با زنبیل بافی از دسترنج خود ارتزاق میکرد، و این حکایتی از زهد شاگرد مکتب امیرالمومنین حتی درسمت استانداری است که باید سرلوحه کار تمامی مسئولین در تمام ممالک اسلامی قرار بگیرد.
در سخنی دیگر از امام صادق علیه السلام در بیان درجات ایمان، سلمان نیز با ایمان ترین افراد معرفی شده است، که حضرت فرمودند: ایمان ده درجه دارد، مانند نردبانی که ده پله دارد و پله پله از آن بالا میروند، کسی که در پله اول است به کسی که در پله دوم است نگوید که تو چیزی نیستی و کسی که در درجه پله است به کسی که در پله سوم است چنین نگوید، تا رسید به درجه دهم؛ فرمود: مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم قرار دارند.
در برخی از روایات آمده است که بهشت مشتاق سلمان است و اشتیاق بهشت به سلمان بیش از علاقهٴ سلمان به بهشت است؛ آیت الله جوادی دراین رابطه بیان داشته اند که: «سّرش آن است که بهشت محصول عقیده صحیح و اخلاق صحیح و عمل صالح است و عقیده و اخلاق و اعمال جزء شئون ادراکی و عملی انسان است، اگر بهشت در اثر عقیده و خُلق و عمل است.»
در منابع متقن کلامی درباره مقام سلمان هست که، در منزلت سلمان، همین کلام کفایت می¬کند؛
در ماجرای جنگ خندق، که در سال پنجم هجری رخ داد، به پیشنهاد جناب سلمان پیرامون شهر، خندق کندند. هر گروهی میخواست سلمان با آنها باشد؛ مهاجران میگفتند: سلمان از ما است. انصار میگفتند: او از ما است. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «سلمان منا اهلالبیت، سلمان از اهلبیت ما است»{4}
ایشان در تا پایان عمر در مدائن باقی ماند، و پس از وفاتش، امیرالمومنین علی علیه السلام از مدینه به مدائن آمد، او را غسل داد و کفن نمود و برپیکر مطهرش نماز خواند و وی را دفن کرد.
پی نوشت:
{1} : اختیار معرفة الرجال کشی ص۱۲ {2} : بحار الانوار مجلسی ج 22 ص327.
{3} : امالی شیخ طوسی ص۱۳۳ {4} : مجمعالبیان طبرسی ج2 ص427
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد