در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آنطور که خروجی گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم مخابره کرده، ظریفالممالک کابینه در گفتوگو با خبرنگار نیویورکر در حالی که خیلی جدی شده بوده با انتقاد دوباره از پیمانشکنی کاخ سفید و خروج از برجام گفته که ایران نمیتواند هر بار از اول با آمریکا شروع به گفتوگو کند. احتمالا همین جا هم بوده که مرد خوشخنده کابینه اسم یک فیلم آمریکایی را به میان آورده تا خبرنگار نیویورکر را حسابی شیرفهم کند. ظریف اشاره نه چندان ظریفی به فیلم «50 قرار اول» کرده و رابطه ایران و آمریکا را به داستان این فیلم شبیه دانسته. حالا اگر ذهن شما پر از علامت سوال شده باشد که داستان این فیلم چیست باید بگوییم پیتر سگال، کارگردانی که حدودا 30 سالی میشود توی هالیوود میچرخد؛ توی این فیلم که 14سال قبل ساخته شده، داستان یک زوج را به تصویر کشیده که شخصیت زن ماجرا (با بازی درو بریمور) هر روز حافظهاش را از دست میدهد و ریست میشود. این شکلی است که همسرش (با بازی آدام سندلر) با یک تلاش مجدانه و پیگیر هر روز سعی دارد زندگی لوسی را به یادش آورد و خاطراتش را بیاورد جلوی چشمش.
نمیشود هر مرتبه از اول شروع کرد
ناگفته پیداست که این کار چندان هم راحت نیست و جناب آدام باید چه تلاش سخت و طاقتفرسایی را متحمل شود. ایضا ناگفته پیداست آدام باید تا هفت پشت قبل اجدادش جلوی چشمانش بیایند تا بتواند خاطرات هر روزه را به یاد همسرش آورد و او را آگاه کند که چیست و کیست و چه میکند. حالا تصور کنید شوهر خانواده هر روز این کار را انجام دهد تا بلکه بتواند حافظه همسرش را برگرداند. جناب ظریفالممالک در ادامه این را گفته که ما [برخلاف دنیای سینما] نمیتوانیم هر بار از اول شروع کنیم و این کار شدنی نیست و روابط باید بنیاد و شالوده مشخصی داشته باشد. خب اینجای قضیه را با هم با محمدجوادخان ظریف موافقیم. بگذریم از اینکه حالا درباره این مثالی که جناب وزیر زدهاند حرف و حدیث فراوان است...
تاریکترین لحظات چرچیل
وزیر خارجه ما در بخش دیگری از مصاحبهشان با این نشریه که تا چند سال دیگر باید تولد یکصدمین سالگرد انتشار خودش را جشن بگیرد در پاسخ به سوالی درباره مذاکره و گفتوگو بین طرفین و بازبودن درهای دیپلماسی برای تعامل با آمریکا هم میگوید گرچه من چشمانداز مذاکره را ردنمیکنم، بهشرطی که شرایط لازم برای مذاکره مهیا باشد و آن هم قابلیت اعتماد است.
راستش را بخواهید اینجای اظهارنظر جناب ظریف هم ما را یاد فیلم دیگری انداخت که از قضا درست برخلاف «50 قرار اول» که یک فیلم رمانتیک خانوادگی است، یک فیلم جدی و سیاسی است.
«تاریکتریــــــن لحظات» یـــــــــــــــــک فیلــــــــم بیوگرافیکطور از چرچیل که داستان فیلم فرآیند سختیها و مشکلاتی را به تصویر میکشد که چرچیل برای رسیدن به نخستوزیری و بیرون کشیدن انگلیس از وضعیت نابسامان سالهای جنگ جهانی دوم تحمل میکند.
Never، Never
این وسط مذاکره کردن یا نکردن با جناب آدولف هیتلر، بزرگخاندان نازیها که عجیب دور برداشته و چپش هم حسابی پر است به یکی از مسائل اساسی فیلم تبدیل میشود.
گری اولدمن (بازیگر نقش چرچیل) که برای بازی در این نقش موفق به درو کردن جایزه بهترین بازیگر نقش مرد اسکار 2018 هم شد در یکی از سکانسهای فیلم در برابر اصراری که بعضی جریانهای سیاسی به او برای مذاکره با هیتلر میکنند راهی مترو میشود و با رودررو شدن با مردم از آنها میپرسد نظرتان چیست که اگر همین الان خیلی مودبانه درخواست کنیم و با آقای هیتلر وارد یک قرارداد صلح شویم و شرایط مساعدی فراهم بیاوریم؟! جواب مسافران که مبهوت و فیوزپریده و به دور از شلوغ کردن فروشندههای مترو، دور نخستوزیرشان را در یکی از واگنها گرفتهاند، جالب است: «هرگز! هرگز! حتی اگر شده با دسته جارو با فاشیسم میجنگیم!» جناب چرچیل با همان سیگار برگ معروف روبهروی کودکی که دارد واژه Never (هرگز) مدام را تکرار میکند، مینشنید و از او با تاکید میپرسد: «یعنی هرگز تسلیم نمیشی؟» کودک موبور کوتاهبیا نیست: «هرگز! هرگز!» چرچیل که انگار چراغی توی دلش روشن شده، چشمهایش باز میشود و با خودش تکرار میکند: !«Never»
بپا خوراک ببر نشوی!
سیاستمدار مرموز انگلیسی که در پایان جنگ جهانی دوم آب و هوای همین تهران خودمان را تجربه کرده و یک توک پا به ایران هم آمده در سکانس دیگری خطاب به یکی از سیاستمدارها که خواهان مذاکره با هیتلر برای رسیدن به شرایط و منافع بهتر است میگوید: «پس کی میخوای یاد بگیری؟! باید به چند تا دیکتاتور امتیاز بدیم تا امثال تو کار درست رو یاد بگیرن.
وقتی سرت تو دهن ببره نمیتونی باهاش منطقی صحبت کنی!» یحتمل اشاره جناب چرچیل به این است، که در چنین شرایطی اگر بنا و نیت مذاکره و گفتوگو هم داشته باشیم چون کله انگلیس توی دهان ببر آلمانی است، جناب ببر حتی اگر نیت گفتوگو هم داشته باشد و بخواهد لب به سخن بگشاید لاجرم باید دهان خود را تکان دهد و تکان دادن همان و جدا شدن کله مبارک ما از بدن که سرمان توی دهان اوست؛ همان وسر کشیدن ریق رحمت هم همان! واضحترش اینکه مذاکره در چنین شرایطی بیشتر به نوعی خودکشی شبیه است تا گفتوگو!
یا چی؟!
حالا وسط درام رمانتیک «50 قرار اول» و مباحث سنگین «تاریکترین لحظات» شاید بد نباشد که ما بچههای فرهنگی جامجم هم در یکی از نشستهای وزیر خارجه یا نشست خبری سخنگوی وزارتخانه متبوع شرکت کنیم و در مقام یک خبرنگار فرهنگی این را از دوستان وزارت خارجهای بپرسیم که بالاخره رابطه ما و آمریکا از نوع رابطه خانوادگی «50 قرار اول» است یا از جنس رابطه کله یکی در دهان ببر «تاریکترین لحظات»؟! اصلا فارغ از لفاظیهای جناب ترامپ و توییتهای چپ اندر قیچی که حواله این و آن میکند اول از همه باید تکلیفمان را با این رابطه مشخص کنیم. اینکه بالاخره این رابطه خانوادگی است یا ببری یا اصلش خانوادگی است و ببری یا چی؟!
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: