زن جوان زمانی که متوجه شد، شوهرش به او علاقه‌ای ندارد و فقط به خاطر مادرش با او ازدواج کرده، دو ماه بعد از عروسی‌شان راهی دادگاه خانواده تهران شد تا درخواست طلاق دهد.
کد خبر: ۱۱۶۱۲۹۶

این زن وقتی از شوهرش شنید که فقط برای پرستاری از مادرش حاضر به این ازدواج شده، تصمیم به جدایی گرفت. او که هفته گذشته همراه شوهرش برای جدایی راهی دادگاه خانواده شده بود، درباره ماجرای زندگی اش به قاضی گفت: دو ماه پیش عروسی کردم. با کامبیز در یک مهمانی آشنا شدم. مهمانی یکی از دوستانم بود که کامبیز را برای اولینبار آنجا دیدم. بعد از دو سه روز به من خبر دادند که کامبیز میخواهد از من خواستگاری کند. ما خیلی زود با هم آشنا شدیم و بلافاصله هم به عقد یکدیگر درآمدیم. کامبیز برای این ازدواج خیلی عجله داشت و من تصور میکردم که به من علاقهمند شده و از روی عشق میخواهد زودتر با من ازدواج کند. از همان روز اول آشنایی هم خیلی زود میخواست بساط عروسی و زندگی مشترک را راه بیندازد. من هم چون به او علاقهمند شده بودم، هیچ اعتراضی نداشتم و دلم میخواست زودتر با هم ازدواج کنیم.

زن جوان ادامه داد: من و کامبیز طی سه ماه زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. کامبیز از همان روز اول به من گفت که در کنار مادرش زندگی میکند و بعد از ازدواج نمیتواند او را تنها بگذارد. مادرش یک زن پیر و بیمار بود. از ناحیه پا فلج بود و نمیتوانست راه برود. من اعتراضی نکردم. تصورم این بود که برایش یک پرستار میگیرد، ولی زندگی مشترکمان آغاز شد و هیچکس نبود که از مادرشوهرم پرستاری کند. نکته مهمتر این‌‌که بعد از آغاز زندگی مشترک، رفتار کامبیز هم تغییر کرد. دیگر از مهر و محبت خبری نبود. حتی به من نگاه هم نمیکرد. شبها دیر به خانه میآمد و هرچه به او میگفتم دعوا میکرد. من مانده بودم و یک مادرشوهر بیمار؛ تا اینکه چند روز پیش به کامبیز گفتم از زندگی با او راضی نیستم. کامبیز هم حرفی زد که بشدت ناراحتم کرد. او گفت که از همان اول به خاطر اینکه مادرش تنها نماند و یک پرستار شبانهروزی داشته باشد با من ازدواج کرده و هیچ علاقهای به من ندارد. وقتی این حرف را شنیدم شوکه شدم. باور نمیشد. برای همین معطل نکردم و تصمیم به جدایی گرفتم. نمیخواهم تا آخر عمر پرستار یک پیرزن باشم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من از همان روز اول به نسیم گفته بودم که بعد از ازدواج باید با مادرم زندگی کنیم. او میدانست که مادرم بیمار است و در جریان همه ماجرا قرار داشت، اما بعد از آغاز زندگی مشترکمان شروع کرد به بهانهگیری؛ با من و مادرم بدرفتاری میکرد و میگفت نمیخواهد از مادرم مراقبت کند. برای همین من هم عصبانی شدم و آن حرفها را به او زدم.

من از روی علاقه با نسیم ازدواج کردم ولی او بعد از ازدواج رفتارش با من تغییر کرد. مرتب بهانه گیری میکرد، آنقدر که من دیگر دلم نمیخواست به خانه بیایم. این زن مرا درک نمیکند، برای همین بهتر است از هم جدا شویم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

پیش از ازدواج بیشتر با هم صحبت کنید

قاسم‌‌زاد، روانشناس در این باره میگوید: وقتی زن و مردی تصمیم به ازدواج و زندگی مشترک میگیرند، باید تمام جوانب را بسنجند و از همه لحاظ آمادگی داشته باشند.

زندگی مشترک فقط بر پایه عشق و علاقه نیست، بلکه باید به کوچکترین نکات هم توجه کرد. برای همین آشنایی و شناخت پیش از ازدواج خیلی مهم است. یکی از مهمترین نکات در زمینه آشناییهای قبل از ازدواج که به شناخت رفتارهای فردی کمک میکند سوال پرسیدن است. در واقع رفتارها تا زمانی که درباره آنها صحبت نشود، ناشناخته میماند و طرف مقابل نمیتواند خیلی مسائل را در ذهن خود حل کند. بنابراین بهتر است زن و مرد در دوران آشنایی پیش از ازدواج با هم صحبت کنند و ارتباط بیشتری با هم داشته باشند.

آنها باید درباره هر موضوعی که برایشان مهم است از همسر آیندهشان سوال کنند و درباره آن حرف بزنند. وقتی افراد قبل از ازدواج باهم حرف میزنند، میتوانند رفتارها و حتی عیب و نقصهای طرف مقابل را بفهمند و بر اساس آن تصمیم بگیرند که میتوانند در آینده با این نقصها کنار بیایند یا نه. آنها نباید از روی احساس تصمیم بگیرند. دو طرف باید شرایط را خوب ببینند و بعد تصمیمگیری کنند.

نگهداری از پدر یا مادر سالمند، زندگی در خانه آنها، شغل همسر و... از نکاتی است که زوجین راحت از کنار آن میگذرند، اما در آینده برایشان مشکلساز میشود.

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها