گزارش میدانی جام‌جم از شرایط بیماران سرطانی و خانواده‌هایشان در آشفته بازار ارز

می‌خواهم زنده بمانم اگر دلار بگذارد...

سرطان درد است، هم برای بیمارانی که با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و هم برای خانواده‌هایی که عزیزشان با این درد سر می‌کند اما این درد فقط جسمی و روحی نیست، چون این روزها با آشفته بازار ارز، درد نداری هم به مشکل این بیماران و خانواده‌هایشان اضافه می‌شود و جیب بیمار و خانواده‌اش را با هزینه بالای آزمایش، دارو و شیمی‌درمانی‌خالی می‌کند.
کد خبر: ۱۱۵۷۳۵۴

سرطان آوار است، وقتی میآید، روح، جسم و سرمایه یک خانواده را نابود میکند. خودشان را هم آواره. از این شهر به آن شهر، از این بیمارستان به آن بیمارستان و از این داروخانه به آن داروخانه؛ چراکه در این روزها که دلار بیداد میکند، برخی داروهای سرطانی کمیاب شده. البته این مشکل فقط به دارو محدود نمیشود و بعضی لوازم مورد نیاز بیمار نیز چند ماهی است در برخی بیمارستانهای دولتی پیدا نمیشود و خانوادههای بیماران ناچارند این اقلام را از بیرون بیمارستان تهیه کنند.

درد دارو ،درد اسکان

آوارگی خانوادهها هم فقط ناشی از کمیابی دارو و لوازم پزشکی نیست و بسیاری از آنها چون در شهرشان بیمارستانی برای درمان بیماران سرطانی پیدا نمیشود و در تهران هم جایی برای اسکان ندارند، شبها ناچارند بدون داشتن هیچ سرپناهی، یا روی نیمکتهای بیمارستان محل بستری بیمارشان بخوابند و یا در خیابانهای اطراف آن، چادر بر پا کنند.

بیشتر آدمهای اینجا غمگین هستند و کلافه، گرمای شدید هوا هم آنها را کلافهتر کرده است. یکی نسخه به دست پی دارو میدود و دیگری سر در گریبان روی پله نشسته است. یکی دیگر تنها و بیحوصله به دیوار کنار در ورودی انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی(ره) تکیه زده است و پشت سر هم سیگار میکشد. حال حرف زدن ندارد، اما با اصرار راضی میشود که چند کلمهای راجع به مشکل برادرش صحبت کند. خودش را سیامک معرفی میکند و میگوید هشت ماه است که سرطان روده به جان برادرش افتاده.

خانوادهاش همه این هشت ماه را درگیر شیمیدرمانی و پرتودرمانی برادرش بودهاند و بین تهران و بوشهر در رفتوآمد. برادر سیامک تا به حال دو بار نیز تحت عمل جراحی قرار گرفته که با دفترچه بیمه تامین اجتماعی، نزدیک 2/5 میلیون تومان خرج عملش شده است. اما مشکل او حل نشده که هیچ، تومورش روزبهروز بزرگتر هم میشود. با این حال، دکترها هنوز امیدوارند و انجام دوره جدیدی از شیمیدرمانی را برای این بیمار تجویز کردهاند. دورهای که هشت روز طول میکشد و با دفترچه، 550 هزار تومان برای خانواده سیامک آب میخورد.

دارو و لوازم پزشکی، ستارههای سهیل

گوشه دیگری از بیمارستان امام خمینی(ره)، دو بیمار گرم صحبت هستند. شادتر از بقیه به نظر میرسند و هر از گاهی میخندند، اما آنها نیز با این که روحیه بالایی دارند، بازهم باید با مشکلات مالی ناشی از سرطان دست و پنجه نرم کنند.

یکی از آنها که رسول نام دارد و غده سرطانی شش ماهی است در کف پایش جا خوش کرده، از کمیابی و گرانشدن برخی داروهای وارداتی مورد نیاز بیماران سرطانی در ماههای اخیر گله میکند. رسول تعریف میکند که هفته پیش برای تهیه آمپولهای شیمیدرمانیاش که چند ماهی است در داروخانه بیمارستان نایاب شده، سه روز همه تهران را گشته تا بالاخره آن را در داروخانه هلال احمر تهرانپارس پیدا کرده است. او البته تاکید میکند که همه مثل او خوششانس نیستند و بعضی از رفقایش ناچار شدهاند که به دلیل پیدا نشدن داروهای مورد نیازشان، داروهای مصرفی خود را تغییر دهند و به جای داروهای اصلی، از داروهایی با کیفیت پایینتر استفاده کنند.

رسول همچنین میگوید که گاهی اوقات برخی داروهای مورد نیاز بیماران سرطانی بخصوص داروهایی با دوزهای بالاتر، نه تنها در داروخانه بیمارستانها پیدا نمیشود، بلکه داروخانههای بیرون نیز آنها را فقط بهصورت آزاد عرضه میکنند. او میگوید: اگر کسی بخواهد این داروها را تهیه کند، مجبور است چند میلیون تومان به قول معروف پیاده شود.

البته گاهی در این شرایط، سازمانهای خیریه از بیماران سرطانی حمایت میکنند و تا 60 درصد مبلغ داروها را به خانواده بیمار میدهند.

مشکل کمیاب شدن دارو میان بسیاری از بیماران سرطانی این بیمارستان مشترک است و بجز رسول، بیماران دیگر نیز از آن گلهمندند. یکی از آنها پیرمردی 60 ساله است به نام محمد. او حدود یک سال است که درگیر مشکل سرطان معده شده و تا امروز 2 بار نیز تحت عمل جراحی قرار گرفته است.

انجام این عملها باعث شده معده محمد به طور کامل تخلیه شود و به همین خاطر، در ماههای اخیر بدنش کاملا تحلیل رفته. با این وجود میگوید حالش کمی از ماههای قبل بهتر است و این روزها به جای داروهای شیمیدرمانی، از دارویی به نام زلودا (Xeloda) که مکمل شیمیدرمانی است، استفاده میکند. گلایه اصلی او هم از کمبود همین دارو است که اخیرا ستاره سهیل شده و در بیشتر داروخانهها پیدا نمیشود و اگر هم پیدا شود، قیمتش 20 درصد از ابتدای سال بیشتر شده است.

اما مشکل محمد در این یک سال فقط کمیابی و گرانی زلودا نبوده است. او روزهایی را به خاطر میآورد که برای تهیه Port و سوزن مخصوص شیمیدرمانی ناچار بوده کلینیکهای خصوصی را یک به یک بگردد تا این اقلام را بهسختی، آن هم به صورت آزاد گیر بیاورد.

محمد تعریف میکند که سال گذشته بعد از جستوجوی بسیار، توانست یک Port را به قیمت یک میلیون تومان از کلینیکی خصوصی تهیه کند و آن را در همان کلینیک روی بدن خود، کار گذاشت که برای این کار نیز حدود یک میلیون تومان به صورت جداگانه هزینه کرد.

میلیون میلیون اسکناس بیفایده

«به ما گفتند که هزینه آزمایش هر کدام از شما یکمیلیون و 200 هزار تومان میشود که باید 800 هزار تومان آن را ابتدا بپردازید. جواب هر آزمایش را هم حداقل یک ماه بعد میدهند. ما هم به خاطر مشکل سرطان مغز استخوان پسرم، ناچاریم همگی آزمایش بدهیم تا ببینیم سلولهای کدام یک از ما برای انجام عمل پیوند مغز استخوان مناسب است.»

اینها را منصور میگوید که پسرش 40 روزی است در بیمارستان شریعتی بستری شده و نیاز به پیوند مغزاستخوان دارد. او تعریف میکند تا امروز پنج نفر از اعضای خانوادهاش آزمایش دادهاند و حدود شش میلیون تومان فقط هزینه انجام آزمایشهایشان شده. اما منصور چنین پولی در بساط نداشته و فقط دو میلیون تومان آن را به بیمارستان پرداخت کرده است. البته او توضیح میدهد که این آزمایشها را نه در بیمارستان شریعتی، بلکه در آزمایشگاه خصوصی نور که طرف قرارداد این بیمارستان است، انجام دادهاند و قرار است بیمه تکمیلی 60 درصد هزینه انجام این آزمایشها را بعد از پرداخت مبلغ کامل به بیمارستان، به آنها برگرداند.

اما به جز این دو میلیون تومان، منصور تا به حال چهار میلیون تومان دیگر نیز به صندوق بیمارستان پرداخت کرده است، که بخشی از آن مربوط به داروهای شیمیدرمانی پسرش میشود و بخشی دیگر، مربوط به هزینه درمان عوارض این داروها؛ چراکه به گفته او، مصرف داروهای قوی شیمیدرمانی، سبب ایجاد یک کورک قارچی داخل بینی پسرش شده بود که برای جراحی آن، پسرش را به بیمارستان دیگری منتقل کردند و هزینهاش را در این بیمارستان از آنها گرفتند.

در انتظار تخت ICU

خانم امیری اما تا به حال چند برابر منصور برای هزینههای درمانی همسرش پول خرج کرده است. او هم که بیمارش در بیمارستان شریعتی بستری است، میگوید یک سال است که غول سرطان خون شانههای همسرش را به خاک مالیده و او را زمینگیر کرده است. البته وضع مالی آنها خوب است و او در این یک سال همسرش را برای درمان به کلینیکها و بیمارستانهای خصوصی میبرده و از داروی گرانقیمت ایبروتینیب (Ibrutinib) استفاده میکرده است. همین کار باعث شده که امیری در این یک سال بیشتر از صد میلیون تومان برای پاک کردن سرطان از وجود همسرش هزینه کند. اما همسرش درمان نشده که هیچ، ده روز پیش احساس تنگی نفس شدید نیز به او دست داده و به همین خاطر، او را با آمبولانس به بیمارستان شریعتی آوردهاند.

از وقتی همسر خانم امیری در بیمارستان شریعتی بستری شده است، 11 روز میگذرد و در این روزها، هیچ اثری از بهبودی در او مشاهده نشده است. پزشکان گفتهاند که بیمار باید در ICU بستری شود، اما در این 11 روز حتی یک تخت بخش ICU برای همسر او خالی نشده. به همین دلیل، خانم امیری تصمیم گرفته که بیمارش را به بیمارستان خصوصی منتقل کند، اما پزشکان اجازه انتقال بیمار را به او نمیدهند.

با این حال او اصرار به این کار دارد و میگوید با این که هزینه بستری در بخش ICU یکی از بیمارستانهای خصوصی تهران 13 میلیون تومان میشود، حاضر است همه مبلغ مورد نیاز را برای انتقال همسرش به آن بیمارستان بپردازد تا همسرش هرچه زودتر سلامتیاش را به دست آورد یا حداقل به وضع عادی قبل از بستریاش برگردد. ولی امیری چارهای ندارد جز این که صبر کند، چون در شرایط همسرش، او نه راه پس دارد و نه راه پیش و با همه پولی که در حساب بانکیاش ذخیره کرده، فعلا کاری از دستش برنمیآید.

محمدحسین خودکار

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها