با مستندسازی گفت‌‎وگو کرده‌ایم که یک هموطن ارمنی بریده از منافقین را سوژه مستندش قرار داده است

تصویر یک سازمان جهنمی

«ادوارد» نام مستندی است به کارگردانی محمدباقر شاهین. کاری که توسط مرکز مستند سوره تولید شده و در جشنواره سینماحقیقت سال گذشته موفق به کسب جایزه ویژه شبکه مستند این جشنواره شد. این مستند روایت زندگی شخصی به نام «ادوارد» است که سال 59 یعنی اوایل جنگ و در حال دفاع از کشور، اسیر می‌شود و 9 سال از عمر خود را در زندان‌های عراق سپری می‌کند. او در مدت اسارت فشارهای زیادی را متحمل می‌شود. ادوارد در همین اثنا و در حالی که از سوی همه فراموش شده بود به سازمان مجاهدین خلق می‌پیوندد و حدود 12 سال هم به لحاظ ایدئولوژی و تفکر، اسیر منافقین می‌شود. ماجرای زندگی و رهایی او از دست منافقین در مستند ادوارد روایت می‌شود. به مناسبت این مستند سراغ شاهین رفتیم تا درباره مستندش با او گفت‌وگو کنیم.
کد خبر: ۱۱۵۷۰۳۵

چرا ادوارد؟ ایده کار از کجا آمد؟

تنهایی انسان معاصر همیشه برایم دغدغه اساسی بوده؛ انسانهایی که در زندگی روزمره به گونهای با مسأله تنهایی دست به گریبان هستند چه انسانهایی که درجنگ حضور داشتهاند و چه در صلح. ادوارد یکی از انسانهای جهان معاصر بوده که با دیدار اول در یکی از برنامههای شبکه بیبیسی متوجه شدم توان زیادی برای تبدیل به یک فیلم مستند را دارد. با اولین سفرم به آلمان برای جشنواره برلین تمام تلاشم را کردم که ردی از آن پیدا کنم و بعد تلاش چند روزه موفق به دسترسی به ایمیل و تلفن همراهش شدم بعد از دیدار اول متوجه آن شدم که ادوارد همانند سوژههای قبلیام که به تنهایی کار میکردم نیاز به تامل بیشتری دارد که همین امر باعث شد که نزدیک به سه سال تولید این اثر زمان ببرد.

آیا قبل از تولید سازمان مجاهدین خلق را مطالعه کرده بودید؟

موضوع اصلی فیلم ما سازمان مجاهدین خلق نبود. قصه اصلی ما زندگی ادوارد ترامادو بود که ابعاد مختلفی داشت وسازمان مجاهدین خلق یکی از تلخترین دوران زندگی ادوارد بود. در ساخت مستند، پژوهش یکی از مهمترین گامهای تولید یک اثر میباشد که اگر بخوبی ازآن گذر نکنی خواه نا خواه پروژه به شکست میخورد. اصلا فیلمـــــــنامه اصلی مستند در پژوهش به دست میآید که در همین راستا در زمینههای مختلف از جمله تاریخ اقلیت ارامنه ایران، تاریخ جنگ ایران و عراق، سازمان مجاهدین خلق و مهاجرت مطالعاتی داشتهایم.

در مرحله تولید و فیلمبرداری مستند به مشکل بر نخوردید؟

در هر تولید فیلم مستندی مشکلاتی وجود دارد که از اصلیترین چالشهای اساسی ما این بود که ادوارد بخاطر وضعیت جسمی که داشت یاد خاطرات تلخ گذشته از لحاظ روحی به او فشار وارد میکرد و همین امر باعث شده بود که بعضی روزها ما نتوانیم فیلمبرداری را ادامه دهیم و دومین چالش ما این بود که با سوژهای طرف بودیم که تمام اتفاقات مهم زندگیاش در گذشته افتاده و هیچ پلان آرشیوی در دسترس نبود. ما باید با شناختی که از حال و هوای زندگی ادوارد به دست آورده بودیم تاثیرات گذشتهاش را در زمان حال زندگی او شناسایی و بازنمایی میکردیم. خوشبختانه این شانس را داشتم که در این فیلم گروه خیلی خوبی من و ادوارد را همراهی کرد. از بچههای مرکز مستند سوره گرفته تا حامد شکیبانیا به عنوان مشاور، علیرضا تلوری به عنوان پژوهشگر، بابک حیدری تدوینگر، محمد حدادی فیلمبردار، حسن شبانکاره صدابردار، افسون محمودنژاد مجری طرح، حمیدرضا فتورچیان اصلاح رنگ نور و علی باقری طراح پوستر که این عزیزان سختی کار را برای من به مراتب کمتر کردند.

با ادوارد چگونه ارتباط برقرار کردید؟ و چطور اوشما را پذیرفت؟

در تمامی فیلمهایم بعد از پذیرفتن سوژه به عنوان اولین تماشاگر تمام تلاشم را میکنم که جزئی از خانواده آنها شوم. یعنی با شادی آنها شاد و با ناراحتیهایشان غمگین و این امر باعث میشود که حجاب دوربین از بین برود. قبل از تولید، روزها و ساعتها خاطرات ادوارد را از طریق اسکایپ با هم مرور میکردیم. چندین ماه زمان برد که ادوارد بتواند من را جزئی از خانواده خود قبول و رازهای زندگی خود را برایم بیان کند. چیزهایی که تا به حال برای کسی بازگو نکرده است.

از ابتدا به نوع ساختار فیلم فکر کرده بودید؟

تا زمانی که به شناخت کاملی از جهان سوژه دست پیدا نکنم نمیشود به ساختار فیلم فکر کرد. در سینمای مستند فیلم در چند مرحله به ساختار اصلی خود میرسد. اول، پژوهش که در آن راستا فیلمنامه نوشته میشود؛ دوم تولید که زمان فیلمبرداری و اتفاقاتی که غیرقابل پیشبینی هستند و سوم، تدوین که کارگردانی نهایی پای میز مونتاژ رخ میدهد.

چقدر تصویربرداری طول کشید؟ آیا در مدتی که با ادوارد ارتباط داشتید، تصاویر و راشهای زیادی را تهیه کرده بودید؟ ملاک شما برای انتخاب از بین آنها چه بود؟

در زمان پژوهش هیچ پلانی ضبط نکردیم اما من همیشه در لحظاتی که در کنار ادوراد بودم با دوربین میرفتم که ادوارد با دوربین ما رفیق شود. تیم تولید ما یک ماه در کلن حضور داشت که 25روز تولید داشتیم. نزدیک به 45 ساعت راش ضبط کردیم که بر اساس آنچه که در فیلمنامه کارگردانی و تدوین رسیده بودیم استفاده شد. تمام تلاش خود را کردیم که در نسخه نهایی انسجام و هارمونی زمان‌‌های مختلف زندگی ادوارد رعایت شود.

بازخوردهای کار خود را چطور ارزیابی میکنید؟

این فیلم به خاطر موضوعات مختلفی که در دل خود دارد از حساسیتهای زیادی برخوردار بود. از نظرات دوستان ارمنی گرفته تا کارشناسان سیاسی، تاریخی و هنری که از قبل از تولید میدانستیم با نظرات متفاوتی مواجه خواهیم شد که خواه ناخواه مخاطبان ما را به غیر جوانهای هم نسل خودم، این افراد تشکیل میدادند. در جشنواره سینما حقیقت سال گذشته بازخوردهای مختلفی گرفتم که برای من بسیار خشنودکننده بود و از همه مهمتر خود ادوارد بود که فیلم را خیلی دوست داشت.

پولهای کثیف سازمان کثیف

جلیل سامان

کارگردان

سازمان منافقین شجره خبیثهای است که جز ننگ و پشیمانی و فنای نفوس ثمره دیگری نداشته است. به تعداد تک تک اعضای این سازمان داستانهای عبرت آموزی وجود دارد که میتوان تمام رذیلتهای انسان را در آنها دید. منشأ این انحرافات بزرگ و گرایش به سمت آن جز هوای نفس و بی خردی نیست. امروز کمترین تردیدی در ارتباط با جنایتهای این سازمان کثیف وجود ندارد، اما چگونه است که مدعیان حقوق بشر آن را به عنوان سازمانی غیرتروریستی به رسمیت میشناسند؟ این نشانه حاکمیت جهل در جهان است حاکمیتی که به مدد پولهای کثیف و رسانهها تثبیت شده است، ساختن آثاری نظیر مستند ادوارد میتواند نظیر برافروختن شمعی باشد در این ظلمات... امیدوارم کارهایی از این دست برای روشنگری بیشتر و ثبت در تاریخ همچنان تولید شود.

گروه فرهنگوهنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها