به گزارش جامجم، اوایل خرداد امسال زن میانسالی با حضور نزد بازپرس سهرابی در شعبه نهم دادسرای جنایی تهران با طرح شکایتی اعلام کرد، دختر 20سالهاش بعد از خروج از آرایشگاه محل کارش ناپدید شده است. با دستور وی تحقیقات پلیسی آغاز شد. روز بعد مادر او در پلیس آگاهی حاضر و با ارائه اطلاعات جدید به پلیس عنوان کرد که دخترش را خواستگار سابقش ربوده و جان او در خطر است.
پلیس در تلاش برای نجات او بود که دختر جوان که از اسارتگاه خواستگار آدمربا گریخته بود به پلیس آگاهی تهران آمد و از او به اتهام آدمربایی و سوءقصد به جانش شکایت کرد.
دختر جوان به افسر تحقیق گفت: مرد جوان مغازه پوشاکفروشی داشت و مدتی پیش با هم آشنا شدیم. بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفتیم اما مدتی بعد متوجه شدم او با دوستان نابابی در ارتباط است. همین باعث شد پاسخ منفی به خواستگاریاش بدهم. روز حادثه کارم در آرایشگاه تمام شد و به سمت خانهام میرفتم که با چاقو مرا تهدید کرد و به زور داخل خودرویش انداخت و ربود. او مرا به خانهاش در غرب تهران برد. دو شبانهروز گروگان او بودم. کتکم زد، شکنجهام داد و با چاقو بشدت زخمیام کرد. مرگ را با چشمانم دیدم. وقتی حالم بد شد، مرا به درمانگاه برد که از آنجا توانستم فرار کنم.
پلیس در جستجوی آدمربای فراری بود تا اینکه او چند روز پیش بازداشت شد و درباره انگیزهاش از این آدمربایی و شکنجه دختر جوان ادعای عجیبی را مطرح کرد و به افسر تحقیق گفت: با شاکی در میهمانی آشنا شدم. به هم علاقهمند شده و میخواستیم ازدواج کنیم که او همه چیز را بههم ریخت و گفت میخواهد با فرد دیگری ازدواج کند. با هم دعوا کردیم و با او کاری نداشتم که دوباره سراغم آمد و گفت اشتباه کرده و خواست دوباره ارتباطمان شکل گیرد. حرفهای عجیبی زد مبنی براینکه از سوی افرادی با برنامه وارد زندگیام شده است. اجیر شده تا از من و خانوادهام اخاذی کند. میگفت آنها از رابطهمان فیلم و عکس گرفته و حتی سه میلیون تومان از پدرم اخاذی کردهاند. با شنیدن این حرفها شوکه شدم و شکنجهاش داده و با چاقو زخمیاش کردم. حالش بد شد و از ترس اینکه بمیرد به درمانگاه بردم که از آنجا فرار کرد و سرانجام من دستگیر شدم.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»: