بعد از مطرح شدن این نظرات بود که بسیاری با آن موافقت و مخالفت کردند، اما کاظمی در این میان یادداشت جالبی نوشته و منصفانه دو طرف ماجرا را بررسی کرده، در بعضی موارد حق را به حدادعادل داده و در برخی موارد هم به امیرخانی. او در این یادداشت نوشته است: من باری در جایی درباره این ابتکارهای رضا امیرخانی نظرم را گفته‌ام و من هم در کل با این میزان جدانویسی ترکیب‌ها موافق نیستم. و همچنان برآنم که بهتر است ما از رسم‌الخط معیار که به نظرم همان رسم‌الخط فرهنگستان است تبعیت کنیم.
کد خبر: ۱۱۴۴۰۷۱

او ادامه داده است: ولی از جانبی به نظرم سخنان جناب دکتر حداد در مواردی خالی از خلل نمینماید، بخصوص ایشان در بند اول نوشتهشان بیش از این که بر جنبه علمی قضیه تکیه کنند، به اعتبار و سابقه و سن و سال اعضای محترم فرهنگستان تکیه کردهاند. این که ایشان نوشتهاند این استادان 60 سال سابقه دانشوری دارند، خود این نکته را هم بیان میکند که بدنه فرهنگستان در کل قدری کهنسال شده است و میباید قدری بیش از این از نیرو و فکر جوان استفاده کند، البته در سایه آن بزرگان.

او در پایان به نکته مهم دیگری هم اشاره کرده و گفته است: موضوع دیگری که قابل ذکر است، این که فرهنگستان زبان و ادب فارسی میباید بیش از آنچه اکنون هست، از حضور و نظر و دیدگاههای اهل قلم، بخصوص شاعران و نویسندگان استفاده کند. به نظر من دیدگاههای آقای امیرخانی یک وجه ادبی پررنگ دارد. یعنی بیش از این که مبتنی بر دانش زبانشناسی باشد، ناظر به خصایص ادبی زبان است. درست است که در رسمالخط ما نباید خیلی تابع ذوق باشیم، ولی در عین حال باید بپذیریم شاعران و نویسندگان که از جمله کاربران جدی زباناند نیز گاهی در این امور حق اظهار نظر دارند. فرهنگستان از حضور شاعران و نویسندگان تقریبا خالی است. در میان اعضای پیوسته فرهنگستان فقط هوشنگ مرادی کرمانی و دکتر محمدرضا ترکی به نویسندگی و شاعری مشهورند. به نظر من استبعادی ندارد اگر امثال رضا امیرخانی هم در این ترکیب حضور داشته باشند، یا طرف مشورت فرهنگستان قرار گیرند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها