با محمد حاتمی، نویسنده،کارگردان و بازیگرتئاتر، سینما و تلویزیون

بازیگری صبر زیادی می‌خواهد

محمد حاتمی بازیگری است که در عرصه آثار نمایشی حضور موفقی در تلویزیون، سینما و تئاتر داشته است.
کد خبر: ۱۱۴۳۷۷۸

او فعالیتهای بازیگریاش را در عرصه تئاتر از سال 1357 و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرده و در ادامه در دهههای بعد با کارگردانهایی مثل پری صابری در نمایش آنتیگونه، سیاوش طهمورث در نمایشهای معرکه در معرکه و عاشقکشون، امیر دژاکام در نمایش شمس و بهروز غریبپور در نمایش ایکاروس همکاری داشته است. حاتمی از سال 1382 کارگردانی تئاتر را با نمایش «شب آوازهایش را میخواند» آغاز کرد. در کارنامه کاری حاتمی نمایشهایی مثل سهگانه اورنگ، مرثیه خواب، خوابگردها، تولدی دیگر، لیرشاه، پروانههای آسیایی و... به چشم میخورند. در سینما و تلویزیون هم حاتمی کارنامه قابلاعتنایی دارد؛ او در چند فیلم مثل آژانس شیشهای و بادیگارد با ابراهیم حاتمیکیا همکاری داشته و در مجموعه پرمخاطبی مثل دلنواران بازی خوبی انجام داده است. بازی در آثاری مثل هفت شهر عشق، ترانه مادری، زمانه و این زن حرف نمیزند نیز از تجربههای خوب کاری حاتمی محسوب میشود.

بازی در آثاری که بر اساس موقعیت صحنه به وجود میآید چه ویژگیهایی دارد؟

بسیار جذاب است. یک جوری مثل تلهتئاترهای تلویزیونی است و در این جنس کار یک کنش و اتفاق است. این اتفاق چیزی نیست که ما بازیگران ندانیم چیست. جنس واکنشاش از نوع تاثیر و تاثر است. این ماهیت کلی هنر است که برای مخاطب تاثیر برجای میگذارد و متقابلا هم تاثر را منتقل میکند. در واقع یک رابطه علت و معلولی به وجود میآید.

تعریف شما از بازیگری چیست؟

بازی یعنی عریان کردن احساسات . یک بازیگر برای اینکه بتواند چیزی را خلق کند، باید احساسات و عواطفش را آشکار کند. به هر حال تلویزیون و تئاتر مواجهه مستقیم تماشاگران با بازی بازیگران است و اگر آنها بتوانند نقشهایشان را درست و قابل باور بازی کنند اثر میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. خیلی از بازیگران بودهاند که بدون اینکه درک صحیحی از مدیوم بازیگری داشته باشند فقط به صرف شهرت و محبوبیت و کسب درآمدهای زیاد و بدون دردسر وارد این عرصه شدند و خیلی زود هم فراموش شدند و دیگر نتوانستند در این عرصه حضور داشته باشند. بازیگری کار سختی است و نیاز به دانش و صبر و تحمل بسیار دارد. خیلی از بزرگان بازیگری سینما و تلویزیون سالها شاگردی و با درآمدهای کم زندگی کردند تا به موفقیت رسیدند و یکشبه معروف و محبوب مردم نشدند.

بازی در مدیوم تلویزیون برایتان چه ویژگیهایی دارد؟

تلویزیون به واسطه فراگیر بودنش و اینکه از هر قشر و طبقهای مخاطب دارد برای دیده شدن کار بازیگر فرصت مغتنمی است. اگر بازیگر در کارش درست عمل کند ارزشهای بازیگریاش در سطح وسیعی دیده میشود. کار بازیگر در تلویزیون دیده میشود.

رفتار دایی، شخصیتی که شما در دلنوازان بازی میکنید جاهایی قابل نقد است...

همیشه ایفای نقشهای خاکستری برای بازیگران دارای جذابیت است. زیرا بر خلاف نقشهای مثبت و منفی در یک سطح نیست و کاراکتر بسته به شرایط واکنشهای متنوع و مختلفی از خود بروز میدهد و مخاطب هم توجه بیشتری به او دارد و این شخصیت هم مثل خیلی از خود ما جاهایی برای رسیدن به منافعش تلاش میکند و از قربانی کردن اطرافیان هم ابایی ندارد. آدمی که تلاش میکند ظاهر موجهی داشته باشد و برای دیگران نقش بازی میکند.

بیشتر شما را با کدامیک از بازیهایتان میشناسند؟

اغلب مردم من را با نقشم در همین سریال دلنوازان میشناسند و یا همکاریهایی که با ابراهیم حاتمیکیا در کارهایی مثل بادیگارد و آژانس شیشهای این کارگردان ارزنده سینما و تلویزیون داشتهام.

در تئاترهم حضور پررنگی داشتهاید. وضعیت تئاتر را چگونه ارزیابی میکنید؟

اصولا تئاتر ما برای رشد و پویایی و ارتباط با مخاطب احتیاج به آزمودن تجربههای جدید دارد. روایت شده است مسیح در هر شهر و دیاری که میرفت، اسمهای چند نفر را تغییر میداد و کسی پرسید به چه دلیلی این کار را انجام میدهد. مسیح در پاسخ گفت این کار باعث میشود این آدم دوباره متولد شود و در درونش چیزهای جدیدی را پیدا کند.در بخش هنر هم به این تغییرات نیاز است.

شما سال قبل نمایش پالت را روی صحنه اجرا کردید...

بله، در نمایش پالت سراغ روایتی جذاب و مفرح و هجو و هزل گونه در رواندرمانی آدمهای مختلف رفتم . فضای نمایش پالت حدود 14 سال قبل در ذهنم شکل گرفت و قرار بود نمایشی به نام خوابگردها را در بدو تاسیس کارگاه نمایش تئاتر شهر در آنجا کار کنیم. داستان این نمایش شامل چند اپیزود بود. فضای نمایش برمبنای رواندرمانی شکـل گرفت. اجرای این نمایش با استقبال خوب مخاطب روبهرو شد. در کنار کار اصلیام یعنی تئاتر، مطالعاتی هم درباره فلسفه داشتم و در من انگیزهای شکل گرفت تا متن نمایشنامه پالت را بنویسم. در نوشتن این متن توجه اصلیام به این نکته معطوف بود که در ذهن اغلب مردم فلسفه با ظاهر پیچیده و نامانوس دیده میشد و پر از گندهگویی و ایهام در به کار بردن واژگان به نظر میرسید. بنابراین تلاش کردم مابهازاهای مفاهیم فلسفی را در اجتماع پیدا کنم و به زبان ساده و قابل فهم برای مردم مطرح کنم.

من در این نمایش از یک پیچیدگی شروع میکنم و وارد سادگی میشوم. در واقع میخواهم جوری عمل کنم که تماشاگر فکر نکند من تعمدا چنین کاری را انجام میدهم. بنابراین قصه به سمت سادگی پیش میرود. البته سادگی هم پر از پیچیدگی است.

احمد محمد اسماعیلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها