گفت‌وگو با بهروز غریب‌پور درباره جشنواره جهانی فیلم فجر

یک مهمانی لاغر

بهروز غریب‌پور از چهره‌های سرشناس هنر نمایش است و در این سال‌های اخیر او را با کارگردانی اپراهای عروسکی موفق و ماندگاری چون اپرای عروسکی عاشورا، اپرای عروسکی حافظ، اپرای عروسکی مولوی، اپرای عروسکی سعدی و اپرای عروسکی لیلی و مجنون به یاد می‌آوریم. غریب‌پور البته دستی هم بر آتش سینما دارد و او را به عنوان نویسنده فیلمنامه دونده به طور مشترک با امیر نادری، تهیه‌کننده فیلم زینت و کارگردان فیلم‌هایی چون کارآگاه2 و تنبل قهرمان می‌شناسیم. این چهره، بنیانگذار خانه هنرمندان ایران است و سابقه چند سال مدیریت را در این مکان فرهنگی و هنری دارد.
کد خبر: ۱۱۳۷۸۸۷
یک مهمانی لاغر

به بهانه پایان سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر سراغ این نویسنده، کارگردان و مدیر فرهنگی رفتیم تا درباره نقاط قوت و ضعف آن صحبت کنیم. غریبپور سابقه مدیریت کاخ جشنواره ملی فیلم فجر را در کارنامه دارد و همچنین در این دوره جشنواره جهانی فیلم فجر هم با فیلم «اردک لی» حاضر بود.

مهمترین نقاط قوت و ضعف سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر از نظر شما چیست؟

هر حرکتی که باعث شود هنر ما اعم از سینما، تئاتر، موسیقی و سایر هنرها در مجامع جهانی مطرح و راه هنرمندان ایرانی را به عرصه و فضاهای جهانی باز کند، گام مثبتی است. طبیعتا جشنواره جهانی فیلم فجر همین حرکت را انجام میدهد. البته طبیعی است که این نوع اتفاقات باید شکل بهتری به خود بگیرد.

آن شکل بهتر چطور است؟

شکل بهترش این است که حتما باید کاخ جشنواره داشته باشیم. چون اگر کاخ جشنواره نداشته باشیم، مثل همین جشنواره جهانی ناچار در یک بازار موبایل برگزار میشود که برای هر اتفاق فرهنگی، کسر شأن است. نه به دلیل اینکه در یک فضای تجاری انجام میشود، بلکه به این دلیل که در ساختمان و فضای ویژه خودش اتفاق نمیافتد. اما این نافی تلاشهای دست اندکاران جشنواره نیست و پیداست که زحمت کشیدهاند. نتیجهاش هم حضور تعدادی آدم سرشناس هرچند اندک در این رویداد بود. به هرحال باید این روند را به فال نیک گرفت و غنیمت دانست. آن هم در این شرایطی که در جهان وجود دارد، توانستیم هنرمان را معرفی کنیم. اما من کاستی بزرگ را این میدانم که هم جشنواره ملی فیلم فجر و هم جشنواره جهانی فیلم فجر در فضای مختص به خودشان انجام نمیشود. در این سالها تعلل عجیبی در این خصوص صورت گرفته، میشد این جشنوارهها هم مثل نمایشگاه کتاب یا نمایشگاه بینالمللی در یک فضای کوچکتری کاخ ثابت جشنواره داشته باشند. طبیعی است هزینههایی که برای اجاره این مکانها داده میشود، اگر محاسبه کنیم، میتوانست برای ایجاد یک کاخ باشکوه جشنواره هزینه شود. نکته اساسی همین است، وگرنه خود نفس برگزاری این جشنوارهها اتفاق خوبی است. اما زمانی این ارزشمند است که شما جای ثابت داشته باشید.

به لحاظ سطح کیفی چقدر این جشنواره، قابلیت برابری با استانداردهای جهانی را دارد؟

استعداد جهانی شدن را باید از جهات مختلفی دید، یکی اینکه آیا ما کارگردانها و نیروی انسانی جهانی شدن را داریم یا نه که جواب مثبت است و ما نیروهای خیلی خوبی در عرصه سینما داریم. این اولین مساله است که در میان کشورهای منطقه واقعا ما دارای یک ظرفیت عظیم هستیم، اما از نظر تجهیزات حتی در قیاس با خیلی از این کشورهای بسیار کوچک، ما تجهیزاتی نداریم. مثلا برای همین فیلم اردک لی، یک کرین تلسکوپی میخواستم که برای یکی از فیلمها با هزینه خیلی بالایی خریداری و به ایران آورده شد. اما صدمه دیده و بااینکه آن را با هزینهای فوقالعاده تعمیر کردند، اما هنوز بیاستفاده است! ما از نظر تجهیزات عقبیم، بارها چه زمان معاونت سینمایی و چه الان، وعدههایی داده شد که ما تجهیزات سینمایی را وارد میکنیم. این درحالی است که خیلی از شرکتهای ایرانی هم انصافا تجهیزات خوبی ساختهاند، یا باید به اینها بها داد یا باید بسرعت این تجهیزات را وارد کشور کرد. به هر حال در بخش صنعت سینما ما این ظرفیت را نداریم، از نظر نوع برگزاری همواره به دلیل تهمتها، توهینها و موانعی که وجود دارد که مبادا این جشنوارهها شبیه جشنوارههای اروپایی شود، طبیعتا هنوز آداب برگزاری جشن هم با موانعی روبهروست. این موضوع باید در یک نشست صمیمانه با تمام نگاهها و رویکردهای موجود تفهیم شود. وقتی مهمان خارجی میآید و از در ورودی پارکینگ سوار آسانسور و بعد وارد فضای بزرگتری میشود، این اصلا آداب جشنواره را به سخره گرفتن است. بحثم با مدیرانی که بودند و هستند همیشه این بود که ما با بافت فرش، میتوانیم صنایع خودمان را مطرح کنیم، بنابراین پهن کردن فرش قرمز یا هر فرشی برای مهمانان به شکل باشکوه و رعایت آداب پذیرایی برای مدعوین، درواقع حفظ سنت دیرینه خودمان است. بنابراین از نظر نوع برگزاری و شرایط سختی که وجود دارد تا ما هر سال به گونهای از سینما تقدیر کنیم، هم ضعف استدلالی داریم و هم ضعف نوع نگرش. بارها و به کرات مورد توهین قرار گرفتم که چرا باید فرش قرمز پهن شود و چرا این دالان عبور باید برای کارگردانها و سینماگران درنظر گرفته شود. خودم به عنوان کارگردانی که امسال در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور داشتم، هیچ تفاوتی با کسی نداشتم که برای خرید موبایل به چارسو میرفت. این قشنگ نیست، بااینکه میدانم آقای رضا میرکریمی و دوستانشان واقعا چه تلاشی انجام دادند. این مساله دست آنها هم نیست و استدلالهای غریبی در این میان وجود دارد که این مهمانی را هر چقدر لاغرتر و نحیف تر و بی جان تر اجرا میکند. مثلا همین مراسم اختتامیه جشنواره جهانی فیلم فجر که بخشهای آن را از تلویزیون دیدم، یک دکور حداقلی داشت و برنامه به شکلی بی جان و بی روح برگزار شد. وقتی از این زوایه به این رویداد نگاه میکنیم، ما در بخشهایی ضعیف هستیم و در بخشهایی هم قوی که باید با نگاه دوراندیشانهای این قضیه شکل واقعی و استاندارد خودش را بگیرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها