دیروز شورای شهریها محمدعلی پنجهفولادگران، احمد ترکینژاد، قاسم تقیزاده خامسی، محمدمهدی تندگویان، محمدحقانی، مصطفی سلیمی، فرشید گلزاده، محمدحسین مقیمی، سیدجعفر موسوی، محسن مهرعلیزاده، علیاوسط هاشمی، سید مناف هاشمی و حتی محسنهاشمی رفسنجانی را از فهرست پیشنهادی خارج کردند و هفت نفر را در گردونه رقابت باقی گذاشتند که اکثرشان سیاسیاند، سیاسی تیر، مصداق بارز رجل سیاسی.
این فهرست هفت نفره چندان هم جوان نیست. کوچکترین آنها 47 ساله است و مسنترینشان
62 ساله، سه نفر از آنها نیز در حال گذراندن پنجمین دهه عمر هستند.
هرچه هست اما همه این هفت نامزد از محمدعلی نجفی، شهردار مستعفی تهران جوانترند، مردی که تا 70 سالگی فاصله زیادی ندارد اما بجز سیاسی بودن و جوان نبودن، وجه مشترک اغلب گزینههای پیشنهادی، بیربط بودن مدرک تحصیلی و سوابق اجرایی آنها با منصب شهرداری است، به طوری که اگر بجز یکی دو نفر، دیگران شهردار تهران شوند، ساختمان بهشت میشود سیاستخانه.
انصاریلاری، مردی سیاسی- رسانهای
نمیدانیم ما رسانهایها باید خوشحال باشیم از اینکه یک مدیرمسئول جزو شهرداران احتمالی پایتخت است یا بیخود به دلمان صابون نزنیم و اصلا رسانهای بودن محمدابراهیم انصاریلاری را به پست حساس و حیاتی شهرداری تهران ربط ندهیم.
او متولد سال 1339 است، زاده شهر لار، مردی که با این که یک چهره سیاسی است ولی کارش را از کارمندی در وزارت ارشاد شروع کرده و پلههای ترقی را دوتا یکی بالا رفته و به پست مدیرکلی بازرسی و ارزشیابی وزارت ارشاد، در سال 67 به معاونت سیاسی و امنیتی استانداری بوشهر و در نهایت به استانداری این استان رسیده است.
او رشته حقوق خوانده در مقطع لیسانس، ولی رشته تحصیلیاش هیچ ارتباطی با استانداری او در فارس بین سالهای 80 تا 84 نداشته است.
رشته حقوق در تعیین او به عنوان رئیس سازمان ثبت احوال در دولت اصلاحات نیز قطعا نقشی نداشته، اما این که دربارهاش میگویند در زمان استانداری بوشهر پیگیر یک در هزار درآمد نفت برای توسعه این استان یا ایجاد پل تجاری میان بوشهر و قطر بوده شاید به قوانین و مقرراتی که خوانده است، ربط داشته باشد.
البته برخی مدافعان او دربارهاش راه افراط را پیش گرفتهاند و زبان به مدح و ثنا باز کردهاند مبنی براینکه او نخست اهل فرهنگ است و سپس یک سیاستمدار، مدیری اهل اعتدال در برخوردهای سیاسی. اهل فرهنگ بودن البته بخوبی از سوابق کاریاش مشهود است مثل همکاری مستمر او در دهه 60 با روزنامههای کیهان، جمهوری و اطلاعات، مدیرمسئولی نشریات میلاد، نمایه، پیام کتابخانه، روزهفتم و فردای بهتر.
اما با این حال به نظر نمیرسد عضویت در هیات امنای کتابخانه ملی ایران، دبیرکلی هیات امنای کتابخانههای عمومی، عضویت در شورای عالی انجمن خوشنویسان یا موسسه رسانههای تصویری بتواند برای شهردار تهران پشتوانه اجرایی قویای باشد. البته محمدابراهیم انصاریلاری را هماکنون همه با آخرین سمتش میشناسند، یعنی مدیرعاملی منطقه آزادکیش که به نظر نمیرسد جنس کارش به جنس کار شهرداری تهران نزدیک باشد.
افشانی، همه جا هست!
محمدعلی افشانی، موهایش یکدست سفید شده و این بارزترین تفاوت ظاهری او با شش رقیبش است. افشانی متولد سال38 است، یک گزینه 59 ساله، اهل استان کهگیلویه و بویراحمد، مردی که نامش به طرز عجیبی در بسیاری از پستهای دولتی دیده میشود.
شاید سمت فعلی او که معاونت عمرانی وزیر کشور و ریاست سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور است با ربطترین سمت او به شهرداری باشد وگرنه معاونت وزارت آموزش و پرورش، ریاست سازمان نوسازی مدارس، معاونت در استانداریهای کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان و سمنان نمیتواند سوابق مرتبطی با کلیدداری پایتخت باشد.
افشانی تقریبا دو سال نیز استاندار فارس بود که هم نحوه انتصابش حاشیه داشت و هم نحوه ورودش به استانداری.
روزی که زمزمههای انتخاب او برای استانداری فارس بلند شد و طنینش به مجلس رسید 18 نماینده عضو مجمع نمایندگان این استان در مجلس ضمن ترک صحن علنی، استعفای خود را نیز تسلیم هیات رئیسه کردند، اقدامی که گرچه صدا کرد ولی در مقابل خواست وزیر کشور راهی از پیش نبرد.
اندکی پس از اینکه محمدعلی افشانی به عنوان مدیری غیربومی به استانداری فارس پا گذاشت نیز عدهای انتصابهای او را اتوبوسی توصیف کردند و دربارهاش گفتند او جلوی پای مدیرانی خاص بویژه آنها که از نظر جغرافیایی و قومیتی با او قرابت دارند، تمامقد میایستد.
این ویژگیای است که برای تهران تهدید محسوب میشود، شهری که به شهردار شایستهسالار بیشتر نیاز دارد تا کلیدداری که مدیریتش اتوبوسی است. البته شاید مدرک مهندسی راه و ساختمان او بتواند این جرقه امید را روشن کند که اگر افشانی به ساختمان بهشت راه یافت، وضع نابسامان ساخت و سازهای تهران تکانی بخورد.
میرزایی، جوانترین گزینه
جوانترین گزینه پیشنهادی برای کلیدداری شهرتهران، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی است، کسی که نسبت به بقیه رقبا صبغه سیاسی اش کمرنگتر است.
حجتا... میرزایی معاون فعلی برنامهریزی، توسعه شهری و امور شوراهای شهرداری تهران است، استاد 47 سالهای که درکارنامه اجراییاش، بیشتر پژوهش، مشاوره و برنامهریزی را دارد. پروژههایی را نیز که به مرحله اجرا رسانده بیشتر اهداف توسعه روستایی، شهری، صنعتی و سرمایهگذاری را دنبال کرده است. در مجموع او بیشتر آدمی اقتصادی و دانشگاهی است که به نظر میرسد اگر ردای شهرداری پایتخت قجری به او برسد شهرداری را با نگاه اقتصادیاش اداره خواهد کرد.
سوابق پژوهشی او را نیز که بکاویم درباره الگوی خصوصیسازی خدمات شهری یا شناسایی و اولویتبندی تصدیهای قابل واگذاری درشهرداریها کار کرده که تلویحا گرایش او را به تشدید واگذاریها نشان میدهد اما این که میرزایی بارها درباره سکونتگاههای غیررسمی پژوهش کرده، میتواند نوید دهنده توجه ویژه او به مناطق حاشیهای باشد، پدیدهای که در تهران، هم فراوان است و هم آزاردهنده. با این حال میرزایی یک نکته مبهم و سوالبرانگیز درپرونده خود دارد که مربوط میشود به درج نامش در لیست بلندبالای کسانی که از زمان اجرای طرح بنگاههای زودبازده، وامهای میلیاردی دریافت کردهاند.
حجتی، مردی که شهرداری را دوست دارد
شنیدهایم محمود حجتی 52 ساله با اینکه تا حافظه یاری میکند در وزارتخانه جهادکشاورزی وزیر بوده، اما دوست دارد شهردار تهران شود. حتی زمزمههایی وجود دارد از اینکه این مدیر اهل نجفآباد در تکاپوی چیدمان تیمی متشکل از اصفهانیها برای ورود به شهرداری است.
او مهندسی عمران خوانده، رشتهای که حتی در زمان گرفتن رای اعتماد در مجلس دهم کار دستش داد و گفته شد که عمران بیربطترین رشته تحصیلی با کشاورزی است ولی با این حال او در دولتهای یازدهم و دوازدهم وزیر جهادکشاورزی شد، شاید به خاطر پیشینه جهادی او، چه اوایل انقلاب که وارد جهادسازندگی شد، چه در زمان جنگ که به همراه خانوادهاش در مناطق عملیاتی حاضر بود و چه در سال 64 که به عضویت شورای مرکزی جهادسازندگی درآمد.
با این حال او درسالهای اخیر همواره زیر این تیغ انتقاد بوده که چرا با وجود تولیدات داخلی فقط به دلیل سوءمدیریت و رانت برخی افراد خاص، مجوز واردات برخی محصولات صادر شده که بیشتر هم در زمان برداشت محصول بوده است.
محمود حجتی، هیچگاه مدیری جنجالی نبوده، در برخی برههها اهل کار هم بوده و مثلا در طول هشت سال دفاع مقدس در ستادهای پشتیبانی مهندسی جنگ نقش داشته، حتی مدیر اجرایی سد کرخه بوده، چهار سالی نیز وزیر راه و ترابری، مدتی نیز استاندار سیستان و بلوچستان و دستکم یک دهه نیز وزیر جهاد کشاورزی؛ اما هیچگاه مجموعههای تحت امر او پویا نبودهاند و گردی از سستی و کهنگی بر سر و رویشان نقش بسته است. این یک نقطه ضعف جدی برای حجتی است، چرا که شهر بیسر و ته تهران آنقدر مساله دارد که فقط یک مدیر تمامعیار از پس حل آنها برمیآید.
حسینی، یک گزینه نفت و گازی
مدرک کارشناسی ارشد فیزیک را از هر سمتی که بخوانی و هر تحلیلی که درباره اش داشته باشی هیچ نقطه مشترکی با منصب شهرداری ندارد اما محمود حسینیپژوه به عنوان یک اصفهانی خوراسگانی، مدرک کارشناسی ارشد فیزیک خود را از دانشگاه اصفهان گرفته است.
او مثل بیشتر گزینههای پیشنهادی شهرداری تهران گرچه سابقه اجرایی و مدیریتی دارد، ولی این سوابق از جنسی نیست که از یک شهردار انتظار میرود.
حسینی پنج سال استاندار سیستان و بلوچستان و سه سال استاندار اصفهان بوده، اما شاید نشود از مجموع این هشت سال، اقدامی چشمگیر را استخراج کرد که در این دو استان به نام او ثبت شده باشد.
او از اول آبان سال73 درصنعت نفت کشور استخدام شده و در عرض24 سال مسیرهای متفاوتی را در این صنعت تجربه کرده تا به سمت امروزیاش یعنی مدیرتوسعه منابع انسانی برسد.
در واقع این استخدام، زندگی او را تقریبا به دو بخش تقسیم کرده، بخش اول که مربوط است به معاونت او در بخش تبلیغات و انتشارات سپاه منطقه2، معاونت امور استانی واحدفرهنگی بنیاد شهید مرکز و عضویت در هیات علمی جهاد دانشگاهی اصفهان و بخش دوم که همه برمیگردد به شرکت ملی گاز؛ رئیس طرح و برنامهریزی نیروی انسانی شرکت ملی گاز، مشاور مدیرعامل شرکت ملی گاز و رئیس آموزش شرکت ملی گاز.
با اینکه محمود حسینی را سیاستمدار و مدیر ارشد اجرایی کشور لقب دادهاند، اما یا او در طول عمر مدیریتش چراغ خاموش حرکت کرده که نکات مثبت کارنامهاش مشهود نیست یا این که این نقاط مثبت به اندازهای نبوده که بازتاب داشته باشد.
به هرحال این گزینه اصفهانی یکی از گزینههایی است که شورای شهر تهران برای تصدی منصب شهرداری رویش دست گذاشته است.
حسینی مکارم، خاطره املاک نجومی
اسم بعضیها با پرونده جنجالی املاک نجومی شهرداری تهران که بذل و بخشش بیانصافانه بیتالمال بود، گره خورده است؛ ازجمله سمیعا... حسینیمکارم، آموزش و پرورشی سابق و سرپرست فعلی شهرداری.
او سالها معلم و مدیر مدرسه بوده، مدیرآموزش و پرورش منطقه14 تهران بوده، معاونت اداری مالی آموزش و پرورش و مدیرکلی بودجه و تشکیلات این وزارتخانه را هم تجربه کرده، حتی به سمت مدیرکلی مدارس شبهقاره هند نیز منصوب شده اما همه این داستان برمیگردد به سالهای قبل از84.
حسینیمکارم 57 ساله با روی کارآمدن دولت اصولگرای نهم از آموزش و پرورش جدا شد و راه شهرداری تهران را در پیش گرفت.
او به سازمان سرمایهگذاری شهرداری پایتخت رفت ولی با آغاز کار دولت حسن روحانی از شهرداری هم جدا شد و در کسوت معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی به سازمان میراث فرهنگی رفت. او برخلاف نجفی، سلطانی فر و احمدی فر که سه رئیس با عمر مدیریتی کوتاه بودند ولی همکاری با این سه نفر را تجربه کرد و تقریبا مدت بیشتری درسازمان میراث فرهنگی ماند.
گرایش حسینیمکارم به شهرداری تهران اما باردیگر او را به ساختمان خیابان بهشت رساند، جایی که حالا چند روزی است ردای سرپرستیاش را برتن دارد. جالب این که او هم توانست هشت سال با محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران کار کند و هم توانست دوست محمدعلی نجفی، شهردار مستعفی بماند و هم حالا با از دور خارج شدن این دو رفیقش یکی ازگزینههای احتمالی شهرداری تهران باشد.
شاید معنی اینها تسلط او بر قاعده بازیهای سیاسی باشد. او البته همین که هنوز هم نامش در کنار پرونده املاک نجومی برده میشود، یعنی او نیز اهل اشتباه کردن و استفاده از زد و بندهاست، هرچند تاکنون بارها خودش را مبرا از رانت دانسته است.
حسینیمکارم، دکتری اقتصاد نظری و اقتصاد برنامهریزی دارد. شاید تخصصی که در معاونت مالی و اقتصادی شهرداری، جایی که محمدعلی نجفی برایش درنظر گرفته بود، مناسب باشد؛ اما برای شهردار شدن، چیزهای مهمتری مدنظر است که همهشان درحسینی مکارم جمع نیست.
حناچی، آقای منتقد
اگر میان هفت گزینه پیشنهادی برای شهرداری تهران بگردیم هیچ کس به اندازه پیروز حناچی منتقد نیست. او معاون فعلی فنی و عمرانی شهرداری پایتخت است، اما ابایی ندارد از این که بگوید کل منطقه22 تهران تخلف است یا معلوم نیست شهرداری چقدر از تهران را فروخته است البته قطعا او منظورش به شهرداران ماقبل شهردار هم طیف او، محمدعلی نجفی بوده و حتما به دلیل نسبت دادن ایرادات به گذشتگان، زبان انتقادش اینچنین تند شده است. ولی با این حال او منتقد برنامههای اجرا نشده شهرداری تهران است،آن هم برنامههایی که مبنای ملی دارند مثل طرح جامع تهران، طرح کنترل آلودگی هوا و طرح حمل و نقل.
حناچی معتقد است تا به حال درباره این طرحها شعار زیاد داده شده، ولی یک محاسبه ساده نشان میدهد این برنامهها کنار گذاشته شده است.
با چنین پیشینهای انتظارها از پیروز حناچی بالا میرود بخصوص این که او دانش آموخته دکتری معماری است و رسالهاش را با موضوع مرمت شهری به پایان رسانده، علاوه بر این که او منتقد اجرای طرحهای پرهزینه و پر آسیبی مثل برج میلاد و مدافع پروژههای کم خرج و خوش بازده همچون پل طبیعت است.
پس شاید اگر او شهردار آینده تهران شود این پایتخت گرد گرفته و نامتوازن نفسی تازه کند، البته اگر حناچی هنگام تکیه زدن بر صندلی شهرداری نیز بر همین مزاج باشد.
با این که او کمتر رنگ و بوی سیاست دارد، ولی به هر حال کاندیدای متعلق به جبهه اصلاح طلبان است و این یعنی کم یا زیاد به هر حال اهل سیاست هم هست. اما به عنوان یک شخص تقریبا معتدل پس از این که او درشهرداری تهران سمت گرفت، انتظارها بالا بود که البته چندان برآورده نشد.
منتقدان او میگویند او پس از آمدن به معاونت فنی و عمرانی میتوانست برخی از پروژههای نیمه تمام که بیش از 90 درصد پیشرفت فیزیکی دارند را تکمیل کند که نکرد و فرصت را از دست داد. مسلما این نقطه ضعف کوچکی برای این کاندیدا نیست.
مریم خباز - جامعه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد