معمای پلیسی

قتل مردم آهن فروش

ساعت 12 شب بود که سروان رضوانی در جریان قتل مرد آهن فروشی در یکی از محله‌های منطقه شرق تهران قرارگرفت.
کد خبر: ۱۱۳۳۶۷۳

براساس گزارش کلانتری منطقه، این مرد 61 ساله به ضرب دو گلوله به قتل رسیده بود. سروان رضوانی بلافاصله بطرف محل جنایت حرکت و دقایقی بعد در آنجا حاضر شد و تحقیقات خود را آغازکرد.

قتل در طبقه دوم یک ساختمان ویلایی دو طبقه در کوچه بنبستی در یکی از محلهای شرق تهران بهوقوع پیوسته بود. سروان رضوانی با راهنمایی افسر تحقیق کلانتری وارد آپارتمان زیبا با وسایل گرانقیمت شد. جسد مرد با جثهای بزرگ غرق در خون، دراتاق خواب ضلع جنوبی سالن در کنار کمد، روی زمین افتاده بود. یک پیژامه آبی رنگ و زیرپوش سفید به تن داشت که رنگ خون به خود گرفته و صحنه دلخراشی را به نمایش میگذاشت.

سروان رضوانی به معاینه جسد مرد بیچاره پرداخت، جای دو گلوله در سینه و گلوی مقتول دیده میشد و حوضچهای خون در اطراف ایجاده شده بود. چشمان نیمهباز مرد به سقف اتاق دوخته و همه چیز حکایت از جنایتی دلخراش داشت. بررسیهای اولیه نشان میداد که مقتول غافلگیر شده و شلیک از فاصلهای نزدیک انجام شده، ضمن اینکه اثری هم از درگیری و ضرب و جرح در صورت مقتول دیده نمیشد.

اثری از به هم ریختگی نهتنها در فضای اتاق بلکه در سالن هم دیده نمیشد، اما در گاوصندوق نسبتا بزرگ که در کمد چوبی اتاق خواب جاسازی شده بود، نیمهباز بود و مقداری کاغذ از آن بیرون ریخته شده بود. این موضوع حکایت از آن داشت که گاوصندوق مورد دستبرد قرارگرفته است.

سروان رضوانی پس از بررسی دقیق صحنه جنایت، برای اطلاع ازچگونگی این جنایت، گوش به گزارش افسرتحقیق کلانتری داد.

ستوان قربانی، افسر تحقیق کلانتری در این خصوص گفت: ساعت حدود 23 بود که مردی بهنام اسد با پلیس110 تماس گرفت و خبر شنیدن صدای گلوله و بهدنبال آن قتل صاحبخانهاش به نام محمود را گزارش داد. با اعلام این خبر بلافاصله گشت کلانتری در محل حاضر شد و تحقیقات را شروع کرد. مقتول به نام محمود 61 ساله تاجر آهن بود و چند روزی است که خانوادهاش به سفر رفتهاند. براساس بررسیهای اولیه، وی سالهاست که در اینجا سکونت دارد و وضع مالی خوبی داشت. براساس تحقیقات انجام شده سایر همسایگان صدای گلولهای را نشنیدهاند، البته چون این ساختمان در انتهای کوچه واقع شده و مساحت زمین آن نیز زیاد است، نشنیدن صدای گلوله توسط سایر همسایگان طبیعی است.

وی یادآور شد تا این لحظه ردی از قاتل بهدست نیامده و اسد تنها شاهد این جنایت نیز اعلام کرده فقط او را از پشت و در حال فرار دیده است. سروان رضوانی پس از چند سوال از افسرتحقیق کلانتری، به سراغ اسد، مستاجر طبقه پایین رفت و به بازجویی از او پرداخت.

اسد پس از یک سکوت طولانی با صدای بغضآلودی گفت: باورم نمیشود. چطور ممکن است این مرد شریف و مهربان اینگونه مورد حمله قرار بگیرد. او به معنای واقعی یک مرد بود ولی بهخاطر کارش دشمنان زیادی داشت. آنها نمیتوانستند ترقی او را در کار ببینند و بالاخره هم...

اسد ادامه داد: من از سالها قبل آقا محمود را میشناسم و الان هم حدود 18 ماه است که مستاجر او هستم. راستش من در اینجا نقش نگهبان هم دارم و فقط یک سالن کوچک و یک اتاق خواب در اختیار من و همسرم قرار دارد، ضمن اینکه همسرم در کار خانه به آنها کمک میکند. به خاطر همین ما برای خانه اجاره نمیدهیم.

اسد با اشاره به اینکه دیروز همسرش به شهرستان رفته، در مورد چگونگی ماجرا گفت: ساعت نزدیکیهای 11 شب بود که محمودآقا با یک نفر وارد خانه شدند و هر دو با عجله به طبقه دوم رفتند. من از پشت پنجره آنها را دیدم و متوجه قیافه آن مرد نشدم. خیلی طول نکشید که صدای آنها بلندشد، خواستم بالا بروم اما ترسیدم محمودآقا ناراحت شود. در حرفهای آنها شنیدم که محمودآقا میگفت حالا که پول گرفتی، آن سند را پس بده و آن آقا تکرار میکرد سند پیش من نیست. درهمین گیرو دار دعوا ناگهان صدای دو گلوله بلند شد، آنقدر ترسیده بودم که قدرت هیچکاری نداشتم، وقتی به خودم آمدم وحشت زده و با ترس و لرز بیرون آمدم و سایه آن مرد را دیدم که با عجله از خانه بیرون رفت. وقتی خودم را به طبقه بالا رساندم، با جسد غرق در خون محمود روبهرو شدم. این را هم بگویم که صبح محمود آقا دلار زیادی تهیه کرده بود، فکرکنم قتلش هم بی ارتباط با دلارها نباشد.

سروان رضوانی ساعتی از او بازجویی کرد و آنگاه رو به افسر تحقیق گفت: اسد به نظر خودش سناریوی خوبی برای قتل محمود طراحی کرده بود، ولی واقعیت این است که خیلی ناشیانه این کار را کرده و خودش قاتل محمود است.

شما خواننده عزیز برای ما بنویسید، سروان رضوانی از کجا فهمید اسد قاتل است. اگر داستان را بخوانید حتما متوجه خواهید شد. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامک کنید.

حمید موفق

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها