در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهمنظور بررسی عملکرد دولت تدبیر و امید به سراغ محمدرضا باهنر، نماینده و عضو سابق هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی رفتیم و پیرامون این موضوعات با او به گفتوگو نشستیم. معتقد است متأسفانه در دولت اختلاف سیاستگذاری بسیار زیاد است، بهگونهای که در دولت 10 سرتیپ اقتصادی، تئوریسین و مدیر داریم، اما یک سرلشکر نداریم، این سرلشکر است که باید سرتیپها را به خط کند. مشروح این گفتوگو را میخوانید.
سال 96 از سوی مقام معظم رهبری به نام سال «اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال» نامگذاری شد. فکر میکنید عملکرد دولت در تحقق این شعار بهخصوص در دو حوزه تولید و اشتغال تاکنون چگونه بوده؟
شاخصهای کلی اقتصادی ما ظرف چند سال گذشته، شاخصهای خوبی نبوده. یک مقطعی تورم در اوج بود و تولید به رشد منفی رسید. دولت یازدهم و بعدازآن دولت دوازدهم تلاش کردند و رشد اقتصادی را از 5/4 درصد منفی به عدد مثبت رساندند و بعضا در مواقعی رشد تولید را تا 7 یا 8 درصد هم ذکر کردهاند؛ اما این رشد، یک رشد پایدار نیست.
با چه دلیلی این حرف را میزنید؟
بهعنوان نمونه در زمان تحریم، فروش نفت خام به خارج بعضاً تا 700 تا 800 هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرد. زمانی که تحریمها اندکی کمتر شد ما روزانه تا 5/2 میلیون بشکه نفت و میعانات گازی و ... صادر میکردیم. درواقع ظرف یک تا 5/1سال فروش روزانه 700 هزار بشکه به 5/2 میلیون بشکه افزایش یافت، اما اینیک رشد پایدار نیست. زیرا ما سال آتی نمیتوانیم 5/2 میلیون بشکه دیگر اضافه کنیم، بلکه میتوانیم از فروش 5/2 بشکه مثلاً به رقمی حدود سه میلیون بشکه برسیم. لذا این یک رشد پایدار نیست. علیرغم اینکه تلاشهای زیادی از سوی دولت در رونق اقتصادی صورت گرفته اما هنوز ذائقه مردم را متأثر نکرده، زیرا عموم مردم جامعه، رشد را در بالا رفتن آمار اشتغال میبینند.
چطور ذائقه مردم را متأثر نکرده است؟
زمانی که ما هنوز بیکاران زیادی در کشور داریم یا بنگاههای اقتصادی که با ظرفیت پایین نمیتوانند کار کنند، آن رونقی که باید اتفاق بیفتد اتفاق نیفتاده. البته این روند نسبت به سال گذشته بهتر بوده، اما اینکه بگوییم یک تحول مهم در سال 96 اتفاق افتاده باشد، خیر، این تحول اتفاق نیفتاد. معمولاً سرمایهگذاریها هم با دو سال تأخیر در رشد اقتصادی تأثیر میگذارد، یعنی اگر سرمایهگذاری جدید هم انجام شده باشد تا بنگاهها تأسیس شوند و چرخها به گردش در بیاید، زمانبر است.
دولت برای ایجاد اشتغال بیشترین بودجه را به وزارت کار اختصاص داده، به نظر شما بهعنوان شخصی که چندین دوره در مجلس حضور داشته، برای ایجاد اشتغال تنها باید به بودجه بسنده کرد یا این امر به مدیریت و دیگر مسائل هم بستگی دارد؟
البته حتماً همینطور است. شاید در GDP و تولید ناخالص داخلی، بودجه عمومی دولت بودجه بالایی نیست، مثلاً 25 درصد یا 30 درصد تولید ناخالص داخلی بودجه دولت است. متأسفانه در بودجه عمومی دولت هم یک عدد بسیار بزرگی صرف حقوق و هزینههای جاری میشود. حالا شما میفرمایید بیشترین بودجه را به وزارت کار تخصیص دادهاند، نمیدانم یعنی چه؟ چون دولت پولی برای سرمایهگذاری ندارد، وزارت کار باید تلاش کند تا تولیدات بنگاههای بزرگی چون شستا، صندوق بازنشستگی و ... بهروز شود، متأسفانه باید بگویم وزارت کار به نسبت حجم دارایی که در سازمان تأمین اجتماعی، صندوق بازنشستگی و جاهای مختلف دارد اصلاً بازدهی مطلوبی ندارد. بهعنوان مثال سود مجموع بنگاههای آن پنج الی شش درصد است، درحالیکه تورم به قول خودشان 12، 13 درصد است؛ یعنی نهتنها سود تولید نمیکنند، زیان هم تولید میکنند. اگر تورم را از آنها کم کنیم میتوان گفت هرساله 5،6 درصد از قیمت داراییشان کم میشود. این است که باید بنگاهها تجدید ساختار و فناوری داشته باشند، آنها باید فناوریهای نو را بهکار بگیرند. بیشتر تصور میکنم مشکل این مجموعهها ساختاری است، یعنی شرکتهای متعدد، عریض و طویل با هیئتمدیره، مدیرعامل، حقوقبگیران بسیار و ... وجود دارد اما درنهایت تولید و خروجی که باید از اصل قضیه داشته باشیم، تولید مطلوبی نیست.
شما قبل از این گفته بودید ایجاد شغل شدنی نیست مگر با همت و مدیریت جهادی؛ به نظر شما دولتهای یازدهم و دوازدهم در این زمینه فعال بودهاند؟ یعنی هم همت داشتهاند و هم مدیریت جهادی را به کار گرفتهاند یا خیر؟
نباید به دولتها مطلق نگاه کرد، بلکه باید نسبی نگاه کرد. آنها در حال تلاش هستند و سعی میکنند تولید را افزایش بدهند اما هنوز به وضع مطلوب نرسیدهاند، بخصوص اینکه ما عقبافتادگیهای بسیاری داریم. چشمانداز 20 ساله جمهوری اسلامی از 1384 شروع شد و قرار بود تا 1404 یک رشد مستمر هشتدرصدی داشته باشیم، درحالیکه متأسفانه متوسط این رشد طی 12 سال از زمان شروع چشمانداز زیر 3 درصد بوده. اگر بخواهیم به معدل رشد 8 درصدی برسیم باید ازاینپس با یک رشد 2 رقمی یعنی 12، 14 و 15 درصد حرکت کنیم که به نظر میرسد با این ساختار دستنیافتنی است.
در برنامه ششم توسعه نیز پیشبینیشده بود که رشد سالانه اقتصادی هشت درصد باشد که قطعاً نیازمند مدیریت جهادی، اصلاح ساختار و سرمایه است. در این خصوص باید حداقل سالانه 100 میلیارد دلار جذب سرمایه خارجی داشته باشیم. گاهی اوقات احساس میکنیم نهتنها سرمایهای جذب نمیشود بلکه یک سری از سرمایهها هم از کشور خارج بهاصطلاح فرار میکند.
سرمایه مانند یک آهو میماند، این آهو اولاً جایی میرود که بتواند تغذیه بکند و سود ببرد. آهو بهمحض شنیدن کوچکترین صدا و ترقهای فرار میکند؛ لازم نیست حتما این ترقه، ترقه امنیتی باشد. بلکه بهعنوانمثال رفتار قوه قضائیه یا دولت و تغییر و تحولاتی که در سیاستها رخ میدهد، نیز تشنج و گرفتاری ایجاد میکند. بهعنوان نمونه، این رانت اطلاعاتی چیست و چطور شکل میگیرد؟ میبینیم ظرف یکی دو ماه، یکباره قیمت یک اتومبیل خارجی 40 الی 50 درصد کمتر یا بیشتر گران میشود. یک عده زیادی که از رانت اطلاعاتی برخوردارند وضع مالیشان خوب میشود و یک عده هم ضرر میکنند.
دولت رفع مشکلات اقتصادی را به برجام پیوند زده و معتقد بود که پس ازبرجام مشکلات مردم حل میشود، اما با توجه به بدعهدی آمریکا در برجام هیچ اتفاقی نیفتاد. نظر شما دراینباره چیست؟
خیر، اینچنین نیست، اینکه بگوییم هیچ اتفاقی نیفتاده صحیح نیست. از برجام یک توقعات واقعی وجود داشت ولی روی یکسری توقعات هم تبلیغات زیادی صورت گرفت. ما به همه چیزی که در برجام میخواستیم برسیم، نرسیدیم. اما اینکه هیچ اتفاقی نیفتاد را هم قبول ندارم. ابتدای صحبتم عرض کردم ما 700 هزار بشکه نفت در روز میفروختیم اما امروز فروشمان به 5/2 میلیون بشکه نفت رسیده. اگر برجام اتفاق نیفتاده بود شاید راهکارهای دیگری پیدا میکردیم، اما بالاخره روابط تجاری ما 10، 15 درصد گرانتر تمام میشد. ما میخواستیم یک جاهایی تحریمها را دور بزنیم، یک جاهایی بیمهها را دو برابر پرداخت کنیم، یک کالایی میخواستیم بفروشیم چندین کشور آن را میچرخاندیم، یا مثلاً جابهجایی پول و ... عرض میکنم ما الان به همه آن چیزی که میخواستیم برسیم نرسیدیم ولی تصور بکنید که اگر برجام اتفاق نیفتاده بود، بالاخره ما که تسلیم نمیشدیم ما حتماً راهحل دیگری پیدا میکردیم، اما امروز ممکن بود نفتمان را در روز حتی یک بشکه نفروشیم. تصور کنید شاید امروز نفت ما را نمیخریدند و در کالاهای اساسی چون دارو بازهم تحریم بودیم. هرچند در برجام طرف مقابل به بخشی از تعهداتش عمل نکرد که دولت باید با قدرت چانهزنی و دیپلماتیک و مطرح کردن مسائل در افکار عمومی جهان ثابت کند که آمریکا بدعهدی میکند. البته الحمدالله این فضا هم بهوجود آمده و خود اروپاییها هم الان آن را قبول دارند. اینکه آمریکا اصرار دارد برجام باید لغو بشود یا از بین برود یا ... معلوم است که بالاخره همه سود را آنها نبردهاند. ما سود بردیم، آنها هم بردهاند؛ قرار بود بازی برد برد باشد. ترامپ علاقه دارد یک بازی برد باخت باشد، یعنی خودشان ببرند و ما ببازیم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد