از نوروز تا «نو» روز

«نوروز» اسم بامسمایی است. اسمی است که کاملا هم با عید و هم با فصل بهار که موسم رویش نو و نوین طبیعت است، همخوانی دارد.
کد خبر: ۱۱۳۰۰۶۰
از نوروز تا «نو» روز

بعلاوه اسمی است که با خود تفکر به همراه می‌آورد، تفکری که بیشتر انسان‌ها همزمان با آغاز سال نو، خواه ناخواه به یادش می‌افتند.

سرانجام نیز نوروز با بخشی از دعای آغاز سال جدید و بخصوص عبارت «حول حالنا» تناسب فراوانی دارد. با این حال واقعیت این است که بیشتر ما به «نوروز» به فصل عید، تفریح، مهمانی، مسافرت، دورهمی و خوش و بی‌خیال بودن فکر می‌کنیم که البته جز ‌این هم نیست و نخواهد بود.

با این حال اگر به ترکیب واژه نوروز فکر و مقداری در آن تامل کنیم، خواهیم دید که پیام این لغت، شاید چیزی فراتر از عید و ملزوماتش باشد. نوروز از دو بخش «نو» یعنی تر و تازه و جدید شدن و «روز» یعنی یک روز دیگر تشکیل شده و در مجموع این پیام را حمل می‌کند که باید روزی نو و جدید آغاز کرد و «روز نو» قاعدتا روزی است که انسان با ایجاد تغییراتی کوچک و بزرگ در روح و جسم خود، دریچه‌ای جدید به زندگی بگشاید.

اینجاست که زاویه دید به نوروز متفاوت خواهد شد و وجهی تفکری ـ فلسفی از آن مشاهده می‌شود که در کوران مشغله‌ها و دشواری‌های زندگی ـ ‌بخصوص در این ماه اسفند ـ کمتر به آن فکر کرده‌ایم.

ضرورت تغییر

همه آداب و رسوم عید نوروز پیام ایجاد تغییر دارند؛ از خانه‌تکانی گرفته تا چهارشنبه‌سوری. همه می‌خواهند بگویند با دور ریختن هر آنچه ناصواب بوده، سال جدید را به گونه‌ای دیگر و با ایجاد تغییر آغاز کنیم. اما پرسش بزرگ این است که چرا با وجود آغاز سال جدید، ما کمتر تغییر کرده یا اصولا خیلی تغییر نمی‌کنیم و راه ایجاد تغییر در خودمان چیست؟ در پاسخ به بخش اول سوال باید گفت علت تغییر نکردن خیلی از ما در نوروز این است که اصولا به تغییر فکر نمی‌کنیم.

حالا یا مجال آن را نداریم یا اصولا نیازی به آن نمی‌بینیم. یعنی ویژگی چندان نامطلوبی را در روح و جسم‌مان مشاهده نمی‌کنیم که نیاز به تغییر آن باشد.

در کنار این شاید هم قدری تنبلیم و به این قاعده پایبند که‌: «ترک عادت موجب مرض است!» حالا در پاسخ به بخش دوم پرسش پیش گفته از این مقدمه استفاده کرده و عرض می‌کنیم برای ایجاد تغییر باید ابتدا یک ارزیابی از خودمان داشته باشیم.

این ارزیابی در واقع تهیه و تدوین کارنامه عملکرد یکساله ماست. در این کارنامه نیز همه چیز هست: از کاری که با روح‌مان کرده‌ایم تا از کاری که با جسم‌مان کرده‌ایم. کارنامه کار و زندگی و پول درآوردن و سیر و سلوک شخصی و خانوادگی و اجتماعی، نیکوکاری یا خدای ناکرده، غیر آن، خوش‌اخلاقی یا بداخلاقی، بامرامی یا غیر آن، نوع غذاخوردنی که احیانا به اضافه وزن منجر شده باشد، نوع رابطه ما با عشق و خنده و شادی و خلاصه طیف متنوعی از اعمال و رفتارمان که زیر اسم «زندگی» جمع شده است. روشن است که این ارزیابی، کاری دشوار است.

چرا که قرار گرفتن در برابر قاضی وجدان، کار سختی است که خیلی از ما تحملش را نداریم و خیلی وقت‌ها سعی می‌کنیم طوری یا آن را بپیچانیم، به تعویق بیندازیم یا از آن فرار کنیم. غافل از این‌که به قاعده قرآنی: «به حساب خود برسید، پیش از آن‌که به حسابتان برسند»، با وقت‌کشی ما، سوالات و ابهامات آن ارزیابی از میان نمی‌رود،‌ بلکه سال به سال بر وزن آن اضافه می‌شود؛ درست مانند اضافه‌وزنی که هر قدر سن بالا می‌رود،‌ امکان کاهش آن کمتر و کمتر می‌شود لذا پیام «نوروز» در همین روبه‌رو شدن با کارنامه یکساله یا چند ساله خودمان و ایجاد آمادگی ذهنی و روحی و جسمی برای تغییر است و اگر آن خواستن برای تغییر اتفاق بیفتد، نوروز به من و شما و دیگر انسان‌ها لبخند خواهد زد.

آغاز عمل

اگر از خوان اول عبور کرده و خواهان ایجاد تغییر در خودتان هستید و ضمنا تا حدی آمادگی روبه‌رو شدن با کارنامه‌تان را دارید، ابتدا باید به شما تبریک گفت که به پیام نوروز توجه کرده‌اید و این توجه به خودی خود ارزشمند است.

چرا که موفق شده‌اید مرحله‌ای جلوتر بروید و مقداری از لجاجت، غرور، خودخواهی، خودمحوری و دید محدود و بسته‌ای را که احتمالا در وجود خیلی از ماها هست را از دوشمان زمین بیندازیم. حالا برای آغاز تغییر نیاز دارید کسی شما را منصفانه و از بیرون نقد کند. منصف‌ترین ناقد در این راستا در سه نفر خلاصه می‌شود: مادر، همسر یا رفیق شفیق گرمابه و گلستان. از آنان بخواهید در موقعیتی منصفانه و در حالی که شما را از بیرون می‌بینند، نقدتان کنند؛ از رفتار گرفته تا گفتار و کردار.

واقعیت آن است که بسیاری از نزدیکان و حتی عزیزانمان تصویری از ما در ذهن دارند که شاید با تصویر ذهنی ما از خودمان متفاوت باشد. به عبارت بهتر شاید جهان ما با جهان آنها تفاوت داشته باشد. لذا وقتی از بیرون منصفانه نقد می‌شوید گاه شاید شاهد شکستن یا ترک برداشتن آن تصویر باشید. اما از آن نهراسید یا بهتان برنخورد.

چرا که شاید این بخشی از واقعیت ما باشد که خودمان از آن بی‌خبریم، اما این بی‌خبری جلوی برخی تصویرسازی‌ها در ذهن دیگر آدم‌ها را نمی‌گیرد البته این را هم در ذهن داشته باشید که نقد و قضاوت از دید دیگران از شما الزاما با واقعیت منطبق نیست اما نکاتی که از کشاکش این نقد را از خودتان درمی‌یابید و احتمالا سعی در اصلاحش خواهید کرد، ارزش بسیار بیشتری از رنجیدن دارد.

ضمن این که شما نیز در پاسخ به آن نقد، در مقام پاسخگویی برخواهید آمد و با بیان آنچه در دلتان می‌گذرد، به پاک شدن تصویرهای احتمالا نادرست از خودتان کمک زیادی خواهید کرد. در نهایت این‌که از محل این نقد، بخشی از ایرادهایتان روشن می‌شود و بخش دیگرش نیز کاملا دست خودتان است. چرا که باید در خلوت خودتان، ببینید چه کرده‌اید و چگونه آدمی هستید.

آنگاه ایرادهایتان را به ترتیب اولویت فهرست کنید و به جنگ دشوارترین آن بروید. این دشوارترین نیز حتما ایراد بزرگی نیست. مثلا می‌توانید از کاهش وزنتان شروع کنید و آن را جدی بگیرید تا به سایرین برسید.

لذت تغییر

ضرب‌المثلی می‌گوید: آخرین نقطه دل شب، آغاز روشنایی است. یعنی در اوج فشارها و سختی‌ها، روی خوش و شیرین روزگار طوری رخ‌نمایی می‌کند که اصلا انتظارش را ندارید. نتیجه پس از تغییر جسم و جان بسی لذتبخش است و انسان از خودش خوشش می‌آید و با ظرافت در رفتار و کردار سایرین درمی‌یابد آنان نیز بیش از گذشته از او راضی‌اند.

بسادگی درمی‌یابد بسیاری از آنچه که بار روح و جسم‌تان را سنگین می‌کرد بر زمین انداخته‌اید و به قاعده: سبکباری، سبکبالی است، رسیده‌اید. دوستان جدیدی پیدا کرده‌اید، چهره دوستان قدیمی درخشان‌تر شده، از خودتان بیش از گذشته رضایت دارید، بیش از گذشته مراقب گفتار و اعمال و رفتارتان هستید، قبل از هر عکس‌العملی فکر می‌کنید و به طرف مقابلتان می‌اندیشید و از این راه فقط خودتان، غرورتان و منافعتان را نمی‌‌بینید؛ بلکه خواهید دید رعایت احترام و منافع متقابل، ارزشمندی بیشتری برایتان به دنبال خواهد داشت و در یک کلام: نوروز باستانی پیامش را که همان «تغییر برای تبدیل به انسانی بهتر شدن» است را به شما رسانیده است.

نوروزتان، ابتدا «نو، روز» و سپس فرخنده باد.

نسترن اسدزاده

ضمیمه چمدان جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها