به گزارش جامجم، اوایل دی امسال یکی از مسئولان درمانگاهی در شهریار با پلیس تماس گرفت و از مرگ مشکوک دختری سه ساله به نام «رها» خبر داد.
ماموران با حضور در آنجا و تحقیقات از مسئولان درمانگاه متوجه شدند زنی جوان این کودک را در حالی که بیهوش بوده به درمانگاه آورده اما به رغم تلاش پزشکان موفق به نجات وی نشدهاند. روی بدن این کودک آثار گازگرفتگی، خراشیدگی و کبودی وجود داشت که به نظر میرسید وی مورد کودکآزاری قرار گرفته و مرگ او مشکوک است.
در این مرحله با هماهنگی قضایی جسد دختر سه ساله به پزشکی قانونی منتقل شد.
پروندهای در شعبه ششم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهریار تشکیل شد و با دستور قضایی تحقیقات برای رازگشایی از مرگ این کودک در اختیار کار آگاهان اداره جرایم جنایی پلیس آگاهی غرب استان تهران قرار گرفت.
ماموران برای روشن شدن ابعاد این پرونده والدین دختر فوت شده را برای تحقیقات به پلیس آگاهی احضار کردند.
پدر رها به افسر تحقیق گفت: من از همسرم جدا شدهام و علاوه بر رها پسری ده ساله دارم. بیش از دو سال است که با زن جوانی آشنا شده و با هم ازدواج کردهایم و او نگهداری از دو فرزندم را برعهده گرفته است. همسرم با بچههایم بخوبی رفتار می کرد و کتکشان نمیزد. آثار خراش و کبودی روی بدن دخترم بابت این بود که هنگام بازی با دوستانش یا شیطنت در خانه روی زمین یا پلهها میافتاد و آسیب میدید. همسرم با او و برادرش بدرفتاری نمیکرد. روز حادثه زمانی که به خانه آمدم همسرم نبود. به تلفن همراهش زنگ زدم که گفت دخترم هنگام پایین آمدن از پلهها تعادلش را از دست داده و زمین خورده است. سراسیمه به درمانگاه رفتم و همسرم و دخترم را در آنجا یافتم. رها به دلیل شدت صدمات فوت کرده بود و از کسی شکایت ندارم.
با توجه به گفتههای این مرد، ماموران به تحقیق از نامادری کودک فوت شده پرداختند که وی به افسر تحقیق گفت: آن روز در حال نظافت خانه بودم که صدای افتادن رها را شنیدم. سراسیمه سمتش رفتم که بیهوش شده بود. او را به درمانگاه بردم اما دخترک به دلیل شدت صدمات فوت کرد.
ماموران در مرحله بعدی به تحقیق از برادر دهساله رها پرداختندکه او بشدت ترسیده بود و حرف نمیزد. او از نامادریاش میترسید و بدرستی نمیتوانست حرفی بزند. همین رفتار او باعث شد ماموران بیشتر به ماجرا شک کنند و احتمال دهند مرگ دختر خردسال بر اثر حادثه نبوده است.
این درحالی بود که ماموران به تحقیق از همسایههای خانواده رها پرداختند که آنها اطلاعات جدیدی را در اختیار پلیس قرار دادند.
با تحقیق از همسایهها معلوم شد نامادری این کودک، رها و برادر دهسالهاش را به دفعات کتک میزده و دست و پای آنها را با سیخ داغ میسوازنده یا بدن آن دو را گاز میگرفته که آثار کبودی روی بدن این دو کودک همیشه دیده میشده است. بارها صدای گریه و کمکخواهی کودک فوتشده و برادرش را شنیدهاند.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت چند روز پیش کارشناسان پزشکیقانونی نظر دادند دختر سهساله براثر ضربهای که به سرش اصابت کرده است فوت شده و آثار ضرب و جرح ناشی از کودکآزاری روی بدن وی وجود دارد. همین باعث شد نامادری رها به عنوان مظنون در قتل او بازداشت شود .
این زن همچنان در جریان تحقیقات مدعی بود دخترخواندهاش از روی پله افتاده و فوت شده و نقشی در مرگ او نداشته است.
در حالی که این زن همچنان منکر این جنایت است، ماموران دوباره به تحقیق از برادر دهساله رها پرداختندکه او به افسر تحقیق گفت: نامادریمان همیشه من و خواهرم را اذیت میکرد و کتک میزد. دست و پایمان را میسوزاند. اگر شیطنت میکردیم، دستمان را گاز میگرفت. ماجرا را به پدرم میگفتیم که حرفهایمان را باور نمیکرد و حرفهای نامادریمان را میپذیرفت. روز حادثه به خاطر آلودگی هوا، مدرسه تعطیل شد و من در خانه نزد خواهرم بودم. من و خواهرم در حال بازی بودیم که کتکمان زد چرا در خانه بازی میکنیم و از شیطنتهایمان خسته شده است. نامادریام خواهرم را کتک زد و محکم به زمین کوبید که سر او به زمین خورد. من هم گریه کردم، نامادریام عصبانیتر شد و مرا هم کتک زد. بعد خواهرم را با خودش به درمانگاه برد و با آمدن پدرم وانمود کرد خواهرم از پله افتاده و مرده است. مرا ترساند که نباید ماجرا را برای کسی بگویم زیرا همان بلا را برسرم میآورد.
با ثبت گفتههای شاهد کوچک ماجرا رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و تحقیقات از نامادری در ارتباط با مرگ رها ادامه دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد