گفت‌وگو با مادربزرگ برتر قصه‌گوی ایران

نوه‌هایم قصه را از موبایل و تبلت بیشتر دوست دارند

مادربزرگ قصه‌گوی برتر ما خانم مریم علی‌محمدی از سنندج است؛ مادربزرگی که خیلی هم به زبان فارسی مسلط نیست و قصه‌هایش از دل فرهنگ عمیق کرد سرچشمه می‌گیرد.
کد خبر: ۱۱۱۴۸۷۷

او که 57 ساله است سال‌ها برای فرزندان و نوه‌های خود قصه‌های زیبا و شنیدنی تعریف کرده است. مادربزرگ قصه‌گو با قصه «بهترین نان برای مهربان‌ترین حیوان» برنده بیستمین جشنواره قصه‌گویی ایران شده است.

مادربزرگ! اولین قصه‌ای که خودتان شنیدید را یادتان هست؟

وقتی کوچک بودم شب‌های سرد زمستان کنار بخاری نفتی مادربزرگم که ایشان را «دایه گه وره» صدا می‌زدیم، می‌نشستیم و قصه‌های زیبای ایشان را گوش می‌دادیم، چون در آن زمان، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها با بچه‌هایشان زندگی می‌کردند و من هم اولین قصه زیبای «قلانچه و مشک دویچکه‌دار» و «سوسک و موش دم دراز» که در مورد مهربانی و محبت بود را از زبان مادربزرگم شنیدم.

اولین قصه‌ای که گفتید را یادتان هست و چه کسی شما را تشویق کرد؟

مادربزرگم مشوق من بود و چون سال‌ها با ما زندگی می‌کرد، بیشتر من و خواهرانم و برادر کوچکم شنونده قصه‌هایشان بودیم، تا این‌که من به سن نوجوانی رسیدم و برای سرگرم کردن برادر و خواهران کوچکم شروع به قصه گفتن کردم.

شما در منطقه کردستان زندگی می‌کنید و زبان‌تان هم زبان شیرین کردی است. سعی می‌کنید بیشتر چه چیزهایی را از طریق قصه به بچه‌ها یاد بدهید؟

مردم منطقه کردستان چون در منطقه کوهستانی زندگی می‌کنند بخصوص در روستاها، بسیار زحمتکش، خونگرم، مهربان و تلاشگرند و من بیشتر سعی می‌کنم با گفتن چنین قصه‌هایی صبر، استقامت، پایداری و اتحاد را که خصلت‌های زیبای شیر زنان و مردان کرد هست به بچه‌ها یاد بدهم. من تمام قصه‌هایم را به زبان زیبا و شیرین کردی تعریف می‌کنم چون مردمان استان کردستان تا به امروز زبان مادری‌شان را حفظ کرده‌اند و بیشتر سعی می‌کنم قصه‌های قدیمی،قصه‌های قرآنی و... تعریف کنم.

قصه برگزیده بهترین نان برای مهربان‌ترین حیوان را بیشتر برای چه کسانی قصه‌گویی کردید؟

ابتدا برای نوه‌هایم بعد برای اعضای کانون پرورش فکری مرکز شماره 2 و سپس در جشنواره استانی، که خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفت و خیلی برایم جالب است نوه‌هایم این قصه را از زبانم شاید بارها شنیده باشند اما دوباره از من می‌خواهند برایشان تکرار کنم و من هم با لبخندی مشتاقانه آن را مجدد قصه‌گویی می‌کنم.

اگر یک روز دیگر نتوانید قصه بگویید چه‌حالی خواهید داشت؟

اگر یک روز مرا از قصه گفتن دور کنند افسرده می‌شوم چون من با قصه بزرگ شده‌ام و با قصه زندگی می‌کنم و تنها راه ارتباط برقرار کردن من با بچه‌ها قصه گفتن است.

نوه‌هایتان بیشتر قصه دوست دارند یا بازی‌های موبایلی و رایانه‌ای؟

خب در دوران جدید با ورود موبایل و تلویزیون و تبلت، قصه‌گویی مانند قدیم رونق ندارد اما من برای سرگرم کردن نوه‌هایم از قصه‌گویی که بهترین روش برای آموزش غیرمستقیم است استفاده می‌کنم و آرزو می‌کنم تمام خانواده‌ها با معجزه قصه گفتن برای فرزندانشان آشنا شوند و آن را زنده نگه دارند. هیچ چیزی جای قصه را نمی‌گیرد.

مهیار عربی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها