خانواده شهید روشن در دیدار با اصحاب رسانه؛

مصطفی با عمل خودش لایق شهادت شد

با صدیقه سالاریان، مادر شهید مصطفی احمدی روشن

وفادار به آرمان شهدا بود

شش سال قبل در چنین روزی ساعت 8 و 30 بامداد در نزدیکی خانه‌اش به شهادت رسید. مادر شهید مصطفی احمدی روشن می‌گوید: وقتی در سایت نطنز کار می‌کرد، خیلی نگران بودم که نکند اتفاق بدی برایش رخ دهد، وقتی آمد تهران، نگرانی‌هایم کمتر شد اما نمی‌دانستم در تهران و نزدیک خانه‌‌اش او را به شهادت می‌رسانند.
کد خبر: ۱۱۱۲۱۱۷
وفادار به آرمان شهدا بود

به گزارش جام جم، شهید مصطفی احمدی‌ روشن، یک نابغه ایرانی بود که با هوش خود توانست، علم هسته‌ای کشورمان را ارتقا بخشد.

دشمن اما که چشم دیدن پیشرفت‌های ایران را ندارد، او را ترور کرد و یکی از بهترین فرزندان این آب و خاک را از ما گرفت.

شهید احمدی‌ روشن در زمان شهادت 32 ساله بود. مسلما اگر ترور نمی‌شد باعث اتفاقات علمی بزرگی در کشورمان می‌شد.

در سالروز شهادت این دانشمند با مادرش هم‌صحبت شدیم تا از ویژگی‌های این شهید برایمان بگوید.

آقا مصطفی فرزند چندم شما بودند، ایشان حتما استعداد و هوش بالایی داشته که توانسته در زمینه انرژی هسته‌ای فعالیت کند، از این ویژگی‌های او نیز برایمان بگویید؟

چهار فرزند دارم. آقا مصطفی فرزند دوم من و تک‌پسر خانواده ما بود. او فارغ‌التحصیل رشته مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی شریف بود. سال 83 وارد سایت هسته‌ای نطنز شد. بازار کار برای فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف زیاد بود، آن زمان کسی زیاد علاقه‌مند و داوطلب کار در این سایت نبود، چون راهش دور بود و شرایط آب و هوایی بدی هم داشت و حقوق کمی هم می‌دادند اما آقا مصطفی آنقدر به این رشته علاقه‌ داشت که وارد این سایت شد و کارش را در آنجا شروع کرد. 9 ماه منتظر بود که از طرف گزینش سایت به او مجوز کار داده شود، البته در این مدت بیکار نبود و در وزارت صنایع روی پروژه سوخت موشک تحقیق می‌کرد. قرار بود از نیشکر، سوخت موشک تهیه کنند که آقا‌مصطفی موفق شد و این کار را به سرانجام رساند. به عنوان کارشناس وارد سایت نطنز شد و آخرین پستی که داشت و در همین پست به شهادت رسید؛ مدیر تدابیر ویژه‌ سازمان انرژی هسته‌ای بود اما این سمت مخفی بود و آقا مصطفی را به عنوان معاون بازرگانی سایت نطنز معرفی می‌کردند، اما او مدیریت همه مراکز هسته‌ای اعم از بوشهر، اراک، نطنز و اردکان را به‌عهده داشت.

چه ویژگی‌های فردی داشت که او را از دیگران متمایز می‌کرد؟

بسیار مهربان و متواضع بود؛ بخصوص در مقابل پدر و مادر و همسر و دوستان و فامیل. اما بشدت روی مواضع ایرانی‌ها در مقابل دشمن سختگیر و معتقد بود که نباید مقابل آنها سرخم کرد.

این تعصب روی کشور را از خانواده و والدین خود یاد گرفته بود؟

خانواده ما کاملا مذهبی و ولایی است. پدربزرگ خودم مجتهد بود؛ آیت‌الله مهدوی لب خندقی و پدربزرگ، پدر آقا مصطفی هم ملا مصطفی همدانی هستند. یعنی هم از طرف من و هم پدرش به مجتهدان دینی وصل است. دی ‌ماه سال 60 عمویش در جبهه به شهادت رسید. آقا مصطفی با پدرش به مسجد می‌رفت و در تشییع‌جنازه شهدا شرکت می‌کرد. وقتی بزرگ شد و وارد انرژی هسته‌ای شد همیشه می‌گفت من روزهای جنگ و تشییع‌جنازه شهدا را یادم هست و هرگز آرمان‌های شهدا را از یاد نخواهم برد و به آنها وفادار خواهم بود.

در سازمان انرژی اتمی پُست مهمی داشتند. آیا محافظ هم داشتند یا نه مثل مردم عادی رفت‌و‌آمد می‌کردند؟

مثل مردم عادی رفت و آمد می‌کرد، محافظ نداشت اما راننده‌ داشت.ما همیشه سر این موضوع با هم بحث می‌کردیم و من معتقد بودم که باید بیشتر از او مراقبت شود.آقا مصطفی سلاح داشت، من اصرار داشتم که همیشه سلاحش همراهش باشد، اما او می‌گفت: «مادرم اگر قرار باشد مرا ترور کنند، من فرصت استفاده از سلاح را پیدا نمی‌کنم. منم آدمی نیستم که اگر به کسی شک کنم که قرار است آسیبی به من بزند به او شلیک کنم».

پس دوره سختی را سپری کرده‌اید. نگرانی یک مادر برای فرزندش قابل درک است؟

بله! وقتی از نطنز به تهران می‌آمد کمی خاطرم جمع می‌شد که در جاده و نطنز برایش اتفاقی نیفتاده است، فکرش را هم نمی‌کردم که در تهران و نزدیک خانه‌اش ترور شود.

یک فرزند هم از او به یادگار مانده است.

بله! علی که کلاس چهارم است. امیدواریم آن‌قدر استعداد و تعهد داشته باشد که بتواند راه پدرش را ادامه دهد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها