معمای پلیسی

مرگ با آمپول هوا

معمای پلیسی

دفاع دروغ خدمتکار

سروان رضوانی در حال تحقیق از متهم به قتلی بود که از کلانتری 23 با او تماس گرفتند و از قتل مرد تاجری در خانه‌اش در مرکز شهر خبر دادند.
کد خبر: ۱۱۰۹۸۶۹
دفاع دروغ خدمتکار

پس از این تماس، سروان متهم را به بازداشتگاه فرستاد و خود راهی محل جنایت شد. قتل در طبقه سوم یک ساختمان نوساز رخ داده بود. ساکنان ساختمان در طبقه اول جمع شده بودند و درباره قتل صحبت می‌کردند.

سروان خود را به طبقه سوم رساند. خانه‌ای با وسایل گرانقیمت که جسد مرد جوان در نزدیکی در ورودی قرار داشت و چاقویی در پشت او فرو رفته بود. رد خون در سالن دیده می‌شد که نشان می‌داد مقتول در حالی که مجروح بوده چند قدمی برداشته است.

تیم بررسی صحنه جرم در حال نمونه‌برداری از محل بودند و دکتر هم همزمان با سروان به محل قتل رسید و بعد از احوالپرسی با کارآگاه، تحقیقاتش را آغاز کرد. مامور کلانتری در گوشه‌ای از سالن در حال تحقیق از زن میانسال بود. دستان زن خونین بود و شواهد حکایت از قتل توسط او داشت و در حالی که اشک می‌ریخت به پرسش‌های افسر کلانتری پاسخ می‌داد.

سروان به بررسی خانه پرداخت. آثار به‌هم ریختگی ناشی از درگیری در سالن دیده می‌شدم اما در اتاق‌ها و آشپزخانه همه چیز مرتب بود. ا

فسر کلانتری که تازه متوجه حضور سروان رضوانی شده بود به سمت او آمد و در گزارش خود گفت: مقتول مرد 35 ساله‌ای به نام میلاد بود. او تاجر سرشناسی بود و به تنهایی در این خانه زندگی می‌کرد. همسر و فرزندش ساکن آلمان هستند. او در سال مدتی را به این خانه می‌آمد تا به کارهای شرکتش در تهران رسیدگی کند. یک هفته پیش به ایران آمدو قرار بود فردا به آلمان برگردد. قتل توسط مستخدم خانه انجام شده است. میلاد هر وقت به ایران می‌آمد، سهیلا را استخدام می‌کرد که به کارهای خانه رسیدگی کند. زن میانسال ادعا می‌کند میلاد قصد آزار و اذیت او را داشته که برای دفاع از خود مجبور به قتل شده است. او بعد از مجروح کردن میلاد قصد ترک خانه را داشت که یکی از ساکنان ساختمان متوجه شده و سد راه او شده بود. بررسی‌های ما نشان می‌دهد میلاد مرد آرام و مودبی بود که در مدت اقامتش در ایران با کسی رفت‌و‌آمد نداشت و حتی دوستان و همکارانش را به خانه دعوت نمی‌کرد. او یک برادر در ایران دارد که با او تماس گرفتیم که در راه است. سهیلا هنوز شوکه است و به درستی به سوال‌ها جواب نمی‌دهد. فقط اصرار دارد که در دفاع از خود مرتکب قتل شده و هیچ انگیزه‌ای برای کشتن میلاد نداشته است.

سروان با توجه به وضعیت سهیلا ترجیح داد بعد از تکمیل تحقیقات مقدماتی از او بازجویی کند. به همین دلیل سراغ مرد همسایه رفت. مرد جوان که مانع فرار سهیلا شده بود در جریان تحقیقات گفت: من در واحد کناری زندگی می‌کنم. حدود ساعت 10 صبح صدای فریاد میلاد را شنیدم. خیلی تعجیب کردم.

او مرد آرامی بود و هیچ وقت از خانه‌اش صدای داد و فریاد شنیده نمی‌شد به همین دلیل به موضوع شک کردم. از آپارتمانم که بیرون آمدم، مستخدم خانه را دیدم. وحشت زده بود. با دیدن من به سمت راه‌پله‌ها رفت که سد راهش شدم. خیلی تقلا کرد اما وقتی نتوانست فرار کند، روی زمین نشست، به سمت آپارتمان رفتم، میلاد غرق در خون روی زمین افتاده بود. سریع با پلیس و اورژانس تماس گرفتم که امدادگران اورژانس پس از معاینه گفتند او مرده است. دکتر هم پس از معاینه جسد مقتول در گزارش اولیه خود گفت: ابتدا یک ضربه به پشت پای مقتول اصابت کرده و ضربه دوم از پشت وارد قلب شده و باعث مرگ شده است.

سروان رضوانی برای تکمیل تحقیقات سراغ سهیلا رفت. زن میانسال ابتدا در برابر سوالات سروان فقط سکوت کرد. کارآگاه شروع به صحبت با او کرد و گفت بهتر است برای کمک به خود واقعیت را بگوید.

سهیلا بعد از مکث کوتاهی گفت: همسرم فوت شده و من خرج خود و دو فرزندم را با کار کردن در خانه‌ها تامین می‌کنم. میلاد هر وقت به ایران می‌آمد به من زنگ می‌زد که به خانه‌اش بیایم و کارهای خانه‌ را انجام دهم. هر روز صبح ساعت 7 می‌آمدم و شب‌ها بعد از این‌که شام میلاد را می‌دادم می‌رفتم. او مرد آرامی بود و همیشه پول خوبی بابت کارهایم می‌داد.

امروز ساعت 8 صبح به اینجا رسیدم. میلاد خواب بود. وقتی بیدار شد، میز صبحانه را چیدم. مثل همیشه نبود و انگار حالت عادی نداشت. بعد از صبحانه برعکس همیشه به محل کارش نرفت. روی تخت دراز کشید و من هم مشغول درست کردن ناهار شدم. در آشپزخانه در حال کار بودم که ناگهان به سمتم حمله کرد. خیلی ترسیده بودم. صدایم درنمی‌آمد. ناگهان چاقویی را در دستم حس کردم و ضربه‌ای زدم. او به سمت در رفت که ضربه دوم را زدم.

چرا فرار کردی؟

خیلی ترسیده بودم فقط می‌خواستم از خانه خارج شوم.

سروان رضوانی بعد از بازجویی از سهیلا دستور بازداشت او را از بازپرس گرفت و در گزارش خود به بازپرس گفت متهم ادعای دفاع مشروع را مطرح می‌کند که با توجه به دو دلیل در پرونده دروغ است و برای مشخص شدن انگیزه اصلی قتل باید تحقیقات بیشتری انجام دهم.»

پاسخ معمای مرگ مشکوک زن 39 ساله

همان طور که در داستان خواندید براساس اظهارات زن همسایه مرضیه چپ دست بود و این در حالی بود که جای بریدگی عمیقی هم که منجر به مرگ او شده بود در دست چپش دیده می‌شد. بنابراین اگر او خودکشی می‌کرد، باید رگ دستش را می‌زد. آثار کبودی در صورت، نگارش نامه آن هم با تاریخ و اظهارات همسایگان دلایل دیگری بود که حکایت از قتل مرضیه داشت.

در مسابقه شماره گذشته 2407 نفر شرکت کرده بودند که 726 نفر پاسخ صحیح داده و از میان پاسخ‌های صحیح رضوان قاسم‌زاده از ملارد، احمد جوخی از بندر لنگه به قید قرعه برنده شده‌اند.

شما خوانندگان عزیز برای ما بنویسید سروان رضوانی از کجا فهمیده قتل با انگیزه دفاع مشروع نبوده است.

اگر داستان را به دقت بخوانید حتما متوجه خواهید شد. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامک کنید.

وحید شکری

ضمیمه تپش جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها