استاندارد است اما...

سریال «سایه‌بان» یک اثر نمایشی قابل تامل است که در یک شمای کلی نقاط قوتش بر ضعف‌هایش می‌چربد. این‌که بستر یک فیلمنامه که اغلب قهرمانانش هم جوان هستند در یک محیط کارگری و زندگی و مناسبات اجتماعی برآمده از آن پایه‌ریزی شود، اتفاقی مبارک است که کمتر در سریال‌های تلویزیونی شاهدش هستیم.
کد خبر: ۱۱۰۸۷۰۲
استاندارد است اما...

مجموعه‌‌های نمایشی بیش و کم حول و حوش طبقه متوسط جامعه و همان حوالی دور می‌زنند. چنین کنش مطلوبی که ذکرش رفت البته اما و اگرها و الزامات خود را می‌طلبد که بی‌شک، شناخت کافی و وافی از طبقه فرودستی که قرار است از آنها صحبت شود، مهم‌ترین‌شان خواهد بود. گام اول در سبیل سامان دادن سریالی بر پایه و مبنای آدم‌‌های به اصطلاح جنوب شهری که دغدغه نان دارند، آگاهی کامل از روحیات شخصی و مناسبات جمعی این طبقه است. اگر این بصیرت کامل باشد، آن‌وقت شخصیت‌ها هم ملموس می‌شوند و اتفاقات، قابل باور برای مخاطب.

سهراب سریال سایه‌بان جوانی است جنوب شهری، با مرام و کاری که حرمت رفاقت را بشدت پاس می‌دارد و سخت دلبسته خانواده است؛ مادرش را می‌پرستد و هوای خواهر و برادرش را دارد و زندگی‌اش را خالصانه وقف آنها کرده. حال چگونه است این جوان با چنین مختصاتی، لباس عروس بر تن تنها خواهرش می‌پوشاند و در شهر می‌چرخاندش و بعد با همین شمایل به رستوران می‌روند و شام می‌خورند؟! کدام جوان غیرتمندی چنین رویکردی را در پیش می‌‌گیرد که مخاطب از سهراب بپذیرد؟! از سوی دیگر، دیالوگ‌‌هایی که میان سهراب و برادر کوچکش، بابک برقرار می‌شود چقدر شبیه گفتمانی است که معمولا جوانان متعلق به این طبقه اجتماعی از آن بهره می‌برند؟ سهراب و بابک تا میانه راه را به قاعده جلو می‌آیند اما در یک چرخش ناگهانی و ناملموس به بیراهه می‌زنند و جنس گفتارشان عوض می‌شود. دیالوگ‌های به قربان‌صدقه پهلوزده میان سهراب و مادرش هم آنی نیست که باید باشد. محبت و مودت میان افرادی متعلق به این نحله اجتماعی عموما پنهان است و نهفته، نه تا این حد عریان و آشکار.

برادران محمودی به هر میزان که در انتخاب بازیگرانی چون مجتبی پیرزاده و محمد‌ولی‌زادگان به عنوان دو جوان جنوب شهری سریال سایه‌بان زیرکی و فراست به خرج داده‌اند، به همان نسبت در گزینش پریوش نظریه در شمایل یک زن رنجدیده، کاهلی کرده‌اند. چهره و حتی جنس بازی نظریه با چنین زنی به هیچ عنوان همخوانی ندارد. او اصلا نمی‌تواند کاراکتر یک زن ستمدیده که بار زندگی را یک تنه بر دوش کشیده و فرزندانش را به چنگ و دندان گرفته تا بزرگ شوند، برای مخاطب باورپذیر از آب و گل دربیاورد. دیالوگ‌های نامناسب و ناهمخوان هم تنها به واقعی کردن این شخصیت‌ یاری نمی‌رسانند که او را هر چه بیشتر از آنچه باید و شاید دور می‌کنند.

با وجود آنچه گفته شد، سریال سایه‌بان نقاط قوت شاخصی هم دارد که گذر و وقع‌ننهادن به آنها از رسم انصاف به دور است. برخی شخصیت‌پردازی‌ها آن‌چنان واقعگرایانه است و طراحی درام‌های جذاب به قدری ماهرانه صورت گرفته و چیدمان اتفاقات و رخدادها در بستر یک داستان رئال، به آن میزان منطقی به نظر می‌رسد که نمره قبولی به سایه‌بان بدهد و این اثر را در راسته سریال‌های استاندارد تلویزیونی بگنجاند.

طبقه فرودست اما شریف جامعه و قصه‌هایشان همیشه قابلیت بازنمایی در آثار نمایشی رسانه ملی را دارند؛ نشانه‌اش همین سریال سایه‌بان. از این بابت باید به برادران محمودی تبریک گفت و البته امیدوار بود در کارهای بعدی‌شان به ریزه‌کاری‌ها بیشتر توجه کنند تا حاصل کار، مطبوع‌تر و دلخواسته‌تر برای مخاطبان باشد.

محسن محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها