با وجود 25 هزار بیمار نیازمند پیوند فقط اعضای900 فرد مرگ مغزی در سال اهدا می‌شود

مرگ مغزی اهـدا +عکس

بادکنک‌های آبی و قرمز، سفید و سبز با آن دنباله‌های بلند سفید و براق، زیرخورشید تابان تلالو داشت وقتی خانواده‌ها با اشتیاق، دلنوشته‌هایشان را به دنباله‌ها گره زدند و منتظر فرمان پرواز ماندند. یکی نوشته بود عزیز دلم، یکی گفته بود بابای خوبم، یکی از دلتنگی‌اش گفته بود، یکی از نبودن‌هایش و همه از بهشت نوشتند.
کد خبر: ۱۰۹۸۹۴۷
مرگ مغزی اهـدا +عکس

عکس‌های قاب‌گرفته یا روبانی مشکی گوشه‌اش داشت یا مدالی طلایی به دورش؛ عکس‌ها، آدم‌های زنده روزگاری نه چندان دورند، هرکدام با یک قصه، هرکدام راوی یک مرگ که حالا شده‌اند قهرمان‌های سرزمین ما که 12 سال است جشن نفس یادشان را گرامی می‌دارد و بازماندگانشان در یک روز دورهم جمع می‌شوند برای تسکین دلشان.

فرمان پرواز صادر شد، بادکنک‌ها در یک آن رها شد و آسمان تهران، بالای سر برج بلند میلاد شد ستاره‌باران.

بادکنک‌ها آرزوهای اولیای دمی را به خال آسمان برد و چسباند به سقف گنبد مینا که هرکدام شجاعانه تصمیمی گرفته‌اند، دل از عزیز مرگ مغزی شده‌شان کنده‌اند و دلشان را گذاشته‌اند جای دل بی‌تاب آنها که عزیزی بدحال دارند، که ناامیدند، که جانشان به عضوی حیاتی بند است و شیشه عمرشان بند است به یک رضایت، به یک پیوند.

سالن همایش‌های برج میلاد دیروز از صبح زود پذیرای این آدم‌ها بود، هرکدام قاب عکسی به دست گرفته، با چشم‌های سرخ‌شده از اشک و اشک‌هایی که آرام آرام از گوشه چشم‌هایشان می‌سرید و چیده می‌شد و دوباره اشک.

سالن همایش‌ها به گورستان می‌مانست وقتی خانواده‌ها رو به لنز دوربین‌ها قاب عکس عزیزان سفر کرده خویش را بالا گرفتند؛ مادری اما در آن میانه فریاد کشید که بچه‌های ما زنده‌اند و زنده بودند واقعا وقتی گیرنده‌های عضو پیوندی روی صندلی‌ها جابه‌جا می‌شدند و نفس می‌کشیدند.

اوج این داستان وقتی بود که عموهای فتیله‌ای با قطار 23 نفره بچه‌های قد و نیم‌قد روی سن حاضر شدند و سر و ته قطارِ خود را با بادکنک‌های قرمز به شکل قلب تزئین کردند تا بگویند این بچه‌ها، چه اویی که نوجوانی رعناست و چه او که کودکی است که هنوز باید در آغوشش گرفت امسال به لطف مهربانی و بخشندگی کسانی که عزیزی مرگ مغزی شده داشته‌اند، قلب او را به امانت در سینه‌شان نگه داشته‌اند، نفس می‌کشند و زنده‌اند؛ همزادی تکثیرشده.

کلیپی انیمیشنی اما حاضران را برد به خورموج بوشهر، به یکی از روزهای ماه مهرسال پیش، به آن لحظه که محمدجواد، دانش‌آموز دبیرستانی، موتورسیکلت پدرش را برداشت و زد به دل خیابان، به آن لحظه که تعادلش به هم خورد و سرش کوبیده شد به جدول سیمانی و بعد دریای خون. محمدجواد مرگ مغزی شده بود وقتی به بیمارستان رسید؛ مرگ مغزی یعنی پایان زندگی و شمارش معکوس برای زندگی بافت‌ها و اعضای بدن.

تیمی دست به کار شد، برای پدر و مادر محمدجواد توضیح داد، حرف از اهدای عضو و بیماران چشم به راه در فهرست انتظار پیوند به میان آمد و در نهایت تصمیمی طلایی که در زمانی طلایی اتخاذ شد. چهار عضو حیاتی محمدجواد به چهار نفر زندگی داد، به چهار بیمار کلیوی، کبدی و قلبی، دو زن و دو مرد مستاصل و کلافه میان مرگ و زندگی. این چهار نفر دیروز آمدند روی سن، از رنج‌های گذشته شان گفتند و از خوشحالی امروزشان. وزیر بهداشت حتی به دست‌های پدر محمدجواد بوسه زد و دو زن گیرنده کلیه و کبد، مادرش را غرق بوسه کردند، وزیر هم دو مدال طلا، مدال طلای اهدای عضو را انداخت دور گردنشان.

هنوز اهدای عضو، فرهنگ نیست

همیشه همین است، چرخه زندگی تا بوده همین بوده، یکی می‌آید و یکی می‌رود، ماندن یکی گاهی مشروط می‌شود به رفتن کسی و رفتن کسی بهانه‌ای می‌شود برای ماندن دیگری؛ همین است که چرخه مرگ مغزی و اهدای عضو را لازم و ملزوم می‌کند، چرخه‌ای که می‌تواند در کشورمان بهتر از آنی که هست بشود که از دل مرگ‌های مغزی تلخ، تولدهایی دوباره بیرون بزند که می‌زند؛ البته نصفه و نیمه.

دیروز آمارها روشن وگویا بود، چه وقتی دکتر ایرج فاضل، پدر پیوند عضو ایران پشت تریبون قرارگرفت، چه وقتی که دکتر علی نوبخت، رئیس هیات‌مدیره انجمن اهدای عضو ایرانیان و چه وقتی دکترسید حسن قاضی‌زاده هاشمی، وزیربهداشت.

نوبخت آمار داد که تا امروز فقط چهارمیلیون ایرانی کارت اهدای عضو دریافت کرده‌اند در حالی که یک‌سوم مردم انگلیس و46 درصد از مردم آمریکا صاحب کارت اهدای عضو هستند، آن هم فقط به دلیل انجام مسئولیت اجتماعی خویش. او این را نیز اضافه کرد که اکنون25 هزار بیمار در فهرست انتظار دریافت عضو پیوندی هستند؛ 25 هزار نفری که پیش‌تر رئیس بیمارستان مسیح دانشوری گفته بود روزانه ده نفر از آنها درحالی که چشم به راه رسیدن عضو پیوندی هستند از دنیا می‌روند.

روزی 10 مرگ می‌شود سالی3650 مرگ، مرگ‌هایی که می‌تواند اتفاق نیفتد اگر همه خانواده‌هایی که عزیزی مرگ مغزی شده دارند، دل به اهدا بدهند و نجات جانی را به پوسیدن امحا و احشای عزیزشان زیر خروارها خاک ترجیح دهند.

حرف وزیر بهداشت هم همین بود. او می‌گفت سالانه در ایران 4000 تا 8000 مرگ مغزی اتفاق می‌افتد که نیمی از آنها قابلیت پیوند عضو را دارند و هر فرد مرگ مغزی شده می‌تواند با هشت ارگان حیاتی‌اش جان هشت نفر را نجات دهد، یعنی یک نفر بشود هشت نفر. او گفت تازه این جدا از 53 عضو غیرحیاتی هر فرد است که بعد از مرگ مغزی می‌تواند 53 نفر را از معلولیت نجات دهد.

این اعداد می‌گوید هرکه پایانش با مرگ مغزی باشد، می‌تواند به 61 نفر جان و عمری دوباره بدهد و اگر همه آن4000نفری که سالانه دچارمرگ مغزی می‌شوند، هشت ارگان حیاتی‌شان اهدا شود هر سال 32 هزار عضو پیوندی به وجود می‌آید که فهرست انتظار دریافت عضو را خالی می‌کند؛ فهرستی که حالا 25 هزار بیمار بدحال دارد.

قاضی‌زاده‌هاشمی گفت، فرهنگ اهدای عضو هنوز تمام و کمال درکشورمان جا نیفتاده و به همین دلیل است که هرسال فقط حدود 900 اهدای عضو درکشور اتفاق می‌افتد و پیکر بقیه مرگ مغزی‌ها بدون ‌استفاده به دیار باقی می‌شتابد.

او آمار داد تاکنون درکشور46 هزار پیوند کلیه، 5000 پیوند کبد، هزار پیوند قلب، 140پیوند ریه و9000 پیوند مغزاستخوان انجام شده که گرچه خوب است، ولی کافی نیست و می‌تواند و باید بیشتر ازاین باشد.

وزیر بهداشت درحالی سخنرانی می‌کرد که روی پرده نمایش سالن همایش، این آمارها مدام در رفت و آمد بود و تذکر می‌داد که رتبه ایران در پیوند کلیه از مرگ مغزی، 21 جهان است و رتبه‌اش در اهدای عضو، بیست و ششم دنیا.

چند قول شیرین

دیروز فرصت مغتنمی بود تا گردانندگان و سفیران اهدای عضو انجمن اهدا، خواسته‌هایشان را بی‌واسطه به گوش سخنگوی دولت برسانند.

محمدباقر نوبخت نیز حرف‌های آنها را شنید و قول‌های مساعد داد. او شنید که کارگشایی در عرصه اهدا و پیوند عضو نیازمند بودجه‌های اختصاصی است و این که لازم است روی گواهینامه‌های رانندگی دارندگان کارت اهدای عضو، نشان‌های ویژه درج شود که نوبخت این دو خواسته را شنید و قول داد که موانع را برطرف کند. او گفت آمادگی دولت را برای تخصیص بودجه و تسهیل پیوند عضو بویژه در بخش نقل و انتقال سریع اعضای پیوندی ازنقاط مختلف کشور به بیمارستان‌های هدف اعلام می‌کنم.

بعد از او نیزمحمدعلی نجفی، شهردار تهران دو پیشنهاد داد که مورد استقبال همگان قرار گرفت. او گفت آماده است در بوستان بزرگ شهر، دیوارهای یادبودی ایجادکند و نام و تصاویر اهداکنندگان عضو را درآن برای عموم به نمایش بگذارد و نیز درمکان‌هایی ویژه به نام هرکدام از اهداکنندگان درختی غرس شود تا فرهنگ اهدا و ایثار در جامعه تقویت شود.

شاید اگر این درخت‌ها زودتر کاشته شوند و قد بکشند یا آن دیوارهای یادبود هرچه سریع‌تر در معرض دید عموم قرار بگیرد، مقاومتی که معلوم نیست چرا همچنان برسر راه اهدای عضو ازمرگ مغزی سنگ می‌اندازد، شکسته شود و جایگاه ایران در جهان ارتقا یابد.

امسال دوازدهمین جشن نفس برگزار شد، بعد از 12 سال هنوز می‌نویسیم که فقط سالانه 900 پیوند عضو از مرگ مغزی در کشورمان انجام می‌شود و پیکر بقیه مرگ مغزی شده‌ها به واسطه بی‌رغبتی خانواده‌هایشان دست نخورده به خاک سپرده می‌شود. این فرهنگ نیازمند اصلاح است، محتاج یک تغییر بینش که از انجمن اهدا گرفته تا وزارت بهداشت و همه دستگاه‌های متولی فرهنگ باید برایش تلاش کنند.

مریم خباز - جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها