اعتیاد حالتی است که در آن شخص به علل روانی یا بر اثر مصرف مواد شیمیایی یا طبیعی دچار ضعف اراده در کنترل اعمال خود می‌شود. این معضل جهانی، سالانه جان انسان‌های زیادی را در سراسر دنیا می‌گیرد.
کد خبر: ۱۰۸۷۰۳۴
رمزگشایی علم از رازهای اعتیـاد

براساس اعلام دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل، بیش از 200 هزار نفر در جهان سالانه بر اثر اوردوز دارو یا بیماری‌های مرتبط با دارو می‌میرند و بسیار بیشتر از این تعداد، بر اثر مصرف مواد مخدر جان خود را از دست می‌دهند. همچنین براساس آمار، بیش از یک میلیارد نفر در جهان سیگار می‌کشند. این در حالی است که مصرف تنباکو عامل موثر در ابتلا به پنج مورد از کشنده‌ترین بیماری‌ها شامل بیماری‌های قلبی، سکته مغزی، عفونت تنفسی، بیماری مزمن انسدادی ریه و سرطان ریه معرفی می‌شود. تاکنون آماری از افراد معتاد به قمار و دیگر فعالیت‌های اعتیادگونه ارائه نشده است.

با وجود این همه ضرر، سوال اینجاست که چرا آدمی به اعتیاد روی می‌آورد؟

عملکرد اعتیاد از دیدگاه علم

پس از دهه‌ها مطالعه روی مغز حیوانات معتاد به دارو و بررسی مغز انسان، دانشمندان تصویر دقیقی از این که اعتیاد چگونه بر مسیرها و روند شکل‌گیری عادات، لذت‌ها، یادگیری، تنظیمات عاطفی و شناخت تاثیر می‌گذارد ارائه کردند. اعتیاد در آناتومی مغز، شیمی مغز و انتقال سلول به سلول پیام‌ها تغییرات زیادی ایجاد می‌کند. در واقع اعتیاد با بهره‌گیری از انعطاف‌پذیری شگفت‌انگیز مغز، در مدارهای عصبی تغییر ایجادکرده و باعث می‌شود مغز ارزش فوق‌العاده‌ای برای کوکائین و هروئین در مقایسه با اموری مثل سلامت، کار، خانواده یا زندگی قائل شود. آنتونلو بونسی، عصب‌شناس از موسسه ملی مبارزه با اعتیاد در آمریکا می‌گوید: اعتیاد به یک معنا، شکلی بیمارگونه از یادگیری است.

بونسی و همکارانش فعالیت‌های الکتریکی نورون‌ها در مغز خرگوش‌های معتاد به کوکائین را بررسی کردند و دریافتند منطقه‌ای از مغز که در مهار رفتارها نقش دارد در این خرگوش‌ها به طور غیرمعمولی، غیرفعال است. فعال کردن سلول‌های این منطقه با استفاده از اپتوژنتیک، تمایل خرگوش‌ها به مصرف کوکائین را کاملا از بین برد. محققان معتقدند تحریک منطقه‌ای در قشر جلویی مغز انسان که مسئول مهار رفتارهاست نیز می‌تواند تمایل سیری‌ناپذیر معتاد به مصرف را فرو بنشاند. در شیوه تحریک مغز که سال‌هاست برای درمان افسردگی و میگرن به کار می‌رود، مدارهای مغزی تحریک می‌شوند. محققان در سراسر جهان به دنبال آزمایش تحریک مغز برای کمک به افراد معتاد به سیگار، مشروبات الکلی، قمار، پرخوری و سوءمصرف مخدرها هستند. بونسی می‌گوید این روند بسیار امیدوارکننده است.

پیشرفت در درک مفهوم اعتیاد

تا همین چندی پیش، ایده تعمیر مدارهای مغز برای مقابله با اعتیاد بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسید، اما پیشرفت در علوم اعصاب به فهم مفاهیم رایج در مورد اعتیاد ـ این که اعتیاد چیست، چگونه آغاز می‌شود و چرا ترک آن بسیار مشکل است ـ کمک کرده است.

اگر یک کتاب پزشکی مربوط به 30 سال گذشته را باز کنید، آنچه در مورد اعتیاد می‌خوانید این است که اعتیاد به معنای وابستگی به یک ماده است که قدرت تحمل را افزایش می‌دهد، نیاز به مصرف آن برای دریافت تاثیراتش بیشتر و بیشتر می‌شود و ترک مصرف آن مشقت بار است. گرچه این تعریف برای اعتیاد به الکل، نیکوتین و هروئین تعریفی منطقی است، اما اعتیاد به موادی مانند ماریجوانا و کوکائین ـ که ترک آنها معمولا عوارض ترک اعتیاد به هروئین را ندارد ـ را توضیح نمی‌دهد.

این الگوی قدیمی همچنین برای بدترین جنبه اعتیاد یعنی بازگشت‌پذیر بودن آن توضیحی ارائه نمی‌کند. برای مثال این که چرا برخی افراد بعد از این که بدن از نظر فیزیکی به هروئین وابستگی ندارد، تمایل شدیدی به مصرف آن پیدا می‌کنند؟

گزارش‌های پزشکی، آنچه را علم سال‌هاست به آن معتقد است تائید می‌کند: این که اعتیاد یک بیماری است، نه یک فساد اخلاقی و مشخصه آن لزوما وابستگی فیزیکی به ماده اعتیادآور یا مشکل بودن ترک آن نیست، بلکه به عنوان تکرار غیراختیاری یک فعالیت با وجود عواقب زیانبار آن تعریف می‌شود.

این دیدگاه، بسیاری از دانشمندان را به پذیرش این ایده جدید که اعتیاد غیردارویی نیز امکان‌پذیر است سوق
می‌دهد.

محققان در تازه‌ترین بررسی‌های علمی، برای نخستین بار به یک اعتیاد رفتاری به نام قمار پی بردند. برخی دانشمندان معتقدند بسیاری از جاذبه‌های زندگی مدرن امروزی ـ مانند خوردن هله‌هوله‌ها و سایر غذاهای ناسالم، خریدکردن و استفاده زیاد از گوشی‌های هوشمند ـ به دلیل اثرات قوی که روی سیستم پاداش مغز می‌گذارند به شکل بالقوه‌ای اعتیادآور هستند. آنا رز چیلدرس، دانشمند علوم اعصاب از مرکز مطالعات اعتیاد دانشگاه پنسیلوانیا معتقد است: همه ما جویندگان تند و تیز پاداش هستیم؛ این میراث تکاملی ماست!

اعتیاد غیردارویی

بیش از یک دهه تحقیقات درخصوص این موضوع انجام شده است که آیا رفتارهایی غیر از اعتیاد به دارو ـ مانند قمار، تمایلات سیری‌ناپذیر، اشتغالات ذهنی و امیال غیرقابل کنترل ـ نیز به اعتیاد شباهت دارند؟ دکتر مارک پوتنزا استاد روان‌شناسی از دانشگاه ییل مطالعاتی روی چند قمارباز انجام داد و پی برد که مغز آنها به مغز افراد معتاد شباهت داشته و بخش‌هایی از مغز که مسئول کنترل تحریک‌هاست، فعالیت کندی دارد. اکنون که جامعه روان‌شناسی ایده امکان‌پذیر بودن اعتیاد بدون دارو را پذیرفته است، محققان تلاش می‌کنند دریابند چه نوع رفتارهایی را می‌توان اعتیاد تلقی کرد. آیا تمام فعالیت‌های لذتبخش می‌تواند به شکل بالقوه‌ای اعتیادآور باشد؟ آیا ما به هر عادتی ـ از چک کردن دقیقه به دقیقه ایمیل گرفته تا خوردن شیرینی عصرانه ـ مانند مصرف دارو معتاد می‌شویم؟

اکنون در ایالات متحده، اختلال بازی‌های اینترنتی، غم و اندوه مزمن و ناتوان‌کننده و اختلال مصرف قهوه در فهرست موارد قابل مطالعه قرار گرفته‌اند. اعتیاد به اینترنت، خرید و روابط جنسی اجباری، اعتیاد غذایی و سرقت بیمارگونه نیز در فهرست اعتیادها قرار می‌گیرند. جان گرانت از دانشگاه شیکاگو در این باره می‌گوید هر چیزی که بشدت پاداش‌دهنده است و هر چیزی که سرخوشی و آرامش را به انسان القا کند، می‌تواند اعتیادآور باشد، اما میزان آسیب‌پذیری فرد که به عوامل مختلفی ازجمله ژنتیک، آسیب‌های روحی و افسردگی بستگی دارد بر اعتیادآور بودن یا نبودن این امور اثرگذار است. گرانت می‌گوید: همه ما به موارد اعتیادآور اعتیاد پیدا نمی‌کنیم.

نقش سیستم پاداش مغز

کار سیستم پاداش مغز اطمینان از این موضوع است که ما چیزهایی را بیابیم که به آنها نیاز داریم. این سیستم که در حوزه غریزه و سرعت واکنش، عمل می‌کند ما را نسبت به مناظر، صداها و بوهایی هوشیار می‌سازد که به سمت چیزهای مورد نیاز، هدایتمان می‌کنند و برای عمل کردن در شرایطی ساخته شده است که بقای ما به توانایی تامین نیاز غذایی یا جنسی قبل از رقابتی شدن آنها بستگی دارد. تمایل به یک چیز به زنجیره پیچیده‌ای از عملکردهای مغز وابسته است، اما دانشمندان معتقدند احتمالا افزایش در میزان یک انتقال‌دهنده عصبی به نام دوپامین، تحریک‌کننده این تمایل است.

این پیام‌رسان شیمیایی که پیام‌ها را بین سلول‌های عصبی انتقال می‌دهد، نقش گسترده‌ای در مغز به عهده دارد. مرتبط‌ترین نقش دوپامین با اعتیاد این است که جریان دوپامین، کشش انگیزشی یک محرک را افزایش می‌دهد. هر داروی مخدر، شیمی مغز را به شیوه خاصی تحت تاثیر قرار می‌دهد، اما همه داروهای مخدر، سطح دوپامین را به میزانی بسیار بالاتر از سطح طبیعی آن می‌رسانند. ولفرام شولتز، عصب‌شناس از دانشگاه کمبریج، سلول‌های تولیدکننده دوپامین ـ ماده شیمیایی که به طرز بسیار قدرتمندانه‌ای تمایل را در ما تحریک می‌کند ـ را شیاطین کوچک مغز می‌نامد. البته مغز فقط یک اندام تشخیص‌دهنده پاداش نیست؛ بلکه جایگاه تکامل پیچیده‌ترین ساز و کارهای تفکر، سنجش خطر و کنترل تمایل‌های مهار نشدنی نیز هست. پس چرا تمایل‌ها و عادت‌ها بر منطق، مقاصد درست و آگاهی از عوارض و زیان‌های اعتیاد پیروز می‌شوند؟

مطالعات ریتا گلدستین، استاد روان‌شناسی و علوم اعصاب در مورد سیستم پاداش مغز نشان داد اعتیاد چگونه با قشر جلویی ـ مرکز اجرایی کنترل رفتار ـ و دیگر مناطق قشری مغز ارتباط دارد. تغییراتی که در این بخش از مغز ایجاد می‌شوند بر قضاوت، خودکنترلی و دیگر عملکردهای شناختی وابسته به اعتیاد اثر می‌گذارند.

گلدستین می‌گوید پاداش در آغاز چرخه اعتیاد نقش مهمی دارد، اما با ادامه اختلال اعتیاد، واکنش مغز به پاداش کاهش می‌یابد. آنچه اتفاق می‌افتد این است که با برجسته‌شدن علائم اعتیاد، گستره توجه محدودتر می‌شود؛ درست همانند دوربینی که بر یک شیء زوم کرده و هر چیز دیگری از محدوده دیدش خارج می‌شود. در چنین حالتی توانایی کنترل رفتار مغز در مواجهه با علائم اعتیاد کاهش می‌یابد. با این حال گلدستین می‌گوید به شواهدی دست یافته که نشان می‌دهد مناطق آسیب‌دیده قشر جلویی مغز با ترک مصرف دارو شروع به درمان می‌کند.

علم و درمان اعتیاد

علم در تشخیص آنچه در مغز یک معتاد روی می‌دهد موفق‌تر از طراحی راه‌حل برای رفع آن عمل کرده است. امروزه داروهای کمی وجود دارد که می‌تواند به افراد در غلبه بر اعتیادهای خاص کمک کند. آخرین پیشرفت‌های علوم اعصاب نیز هنوز به موفقیتی در درمان اعتیاد دست نیافته و اکتشافات اخیر علوم اعصاب هنوز در سطح تجربی است.

در دنیای درمان اعتیاد دو اردوگاه وجود دارد: اردوگاهی که معتقد است درمان اعتیاد با تعمیر شیمی یا سیم‌کشی معیوب مغز افراد معتاد به کمک دارو یا تکنیک‌هایی مانند تی‌ام‌اس (TMS) امکان‌پذیر است و به حمایت روانی نیز به عنوان یک مکمل نیاز دارد. همین‌طور اردوگاه دیگری که درمان دارویی را نوعی مکمل می‌داند که به کاهش میل و درد و رنج ناشی از ترک مصرف کمک می‌کند، اما کارهای روانشناختی را برای بهبود اعتیاد ضروری می‌داند. چیزی که این دو گروه در مورد آن توافق دارند، قصور روش‌های درمانی کنونی است. کارشناسان معتقدند درمان نهایی اعتیاد در ترکیب علوم مدرن و تمرینات ذهن آگاهی باستانی نهفته است که از تکنیک‌هایی مانند مدیتیشن برای خودآگاهی از اعمال و عادات فردی استفاده می‌کند. ذهن‌آگاهی به افراد کمک می‌کند بدون واکنش به تمایلاتشان به آنها توجه کنند.

ایده کلی این است که مقاومت در برابر امواج تمایلات شدید افزایش یابد. ذهن‌آگاهی همچنین افراد را ترغیب می‌کند علت غرق شدن خود در تمایلات شدید را بیابند. تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد مدیتیشن، قشر کمربندی جلویی مغز را آرام می‌کند. این بخش از مغز در تفکراتی نقش دارد که به وسواس منجر می‌شود. در کنار این واقعیت شگفت‌انگیز که مغز می‌تواند خودش را بازسازی کند، استفاده از دارو، روان‌درمانی، گروه‌های حمایتی و واردکردن انرژی الکتریکی به مغز ازجمله راه‌هایی است که از طرف مراکز درمانی برای درمان اعتیاد ارائه می‌شود.

منبع: National Geographic

مترجم: یاسمین مشرف

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها